سینه ستبر تاریخ، مالامال از خاطرات حیات و ممات مردان مردی است که روحشان فراتر از زمان و عرصه فراخ زمین تنگتر از قلب سرشار از عشقشان بوده است. عشق به یگانه هستیبخش که اشتیاق لقای او آرام از جسم و جان آنها گرفته و سر سوداییشان را همواره بر آستان داشته است. از جمله آنها امیر سرافراز ارتش اسلام، سرلشکر خلبان چراغعلی امجدیان است. بزرگمردی از قافله مردان آسمان، قهرمان قصههای نانوشته و غزلهای ناسروده، مردی که همچون آذرخشی از تبار نور، سوار بر راهوار آهنینبال خویش، با نبردی شجاعانه، خواب پریشان دشمن را به کابوسی تلخ مبدل کرد و خود با پروازی بیبازگشت، به افتخار شهادت نائل آمد تا میهمان حریم عشق باشد.
او در سیزدهم فروردین۱۳۳۵ در شهر کرمانشاه (محله چهارراه سیلو) در خانوادهای مستضعف متولد شد. پدرش حسینعلی نیز مردی زحمتکش از اهالی روستای سهنله از توابع شهرستان سنقرکلیایی؛ فردی مؤمن و مقید به احکام نورانی اسلام و کارگری ساده بود.
پدر و مادر این شهید بزرگوار در تربیت و پرورش فرزندشان از هیچ کوششی فروگذار نکردند، به گونهای که تربیت و هوشمندی او در طول دوران تحصیل، همواره توجه معلمان و مسئولان مدارسی را که او در آنها تحصیل میکرد، جلب میکرد. او از همان دوران کودکی در حین تحصیل کار میکرد و همه درآمدش را در اختیار خانوادهش میگذاشت، سختکوشی و جوهر مردانگی از همان دوران در وی ظهور یافته بود و همواره تلاش میکرد که سختترین کارها را انجام دهد.
شهید امجدیان پس از طی دوران طفولیت، پای به مدرسه نهاد و پس از گذراندن دوران ابتدایی، به دبیرستان راه یافت و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان رازی کرمانشاه (رشته طبیعی) با پشتکار و جدیت تمام به پایان رساند. وی همزمان با تحصیل و از آنجا که صوت زیبایی داشت به تلاوت کلامالله مجید میپرداخت.
علی پس از اخذ دیپلم و قبولی در آزمون ورودی دانشکده خلبانی، در یکم آذر۱۳۵۳ به استخدام نیروی هوایی ارتش درآمد و پس از طی آموزشهای نظامی و موفقیت در آزمونهای زبان انگلیسی و مهارتهای فنی و تخصصی و همچنین گذراندن دورههای دانشگاهی و پرواز مقدماتی با هواپیماهای سبک، به اتفاق همرزمانش به منظور تکمیل دوره خلبانی و دانش پرواز با هواپیماهای پیشرفته جت شکاری، در سال ۱۳۵۵ عازم کشور ایلات متحده آمریکا شد.
او ابتدا در پایگاه هوایی AFBlack land (لاکلند) تکزاس در نزدیکی خلیج مکزیک زبان انگلیسی را فرا گرفت. سپس به پایگاه هوایی AFBHondo (هندو) جهت آموزش با هواپیمای تیـ۴۱ و پس از آموزش در پایگاه هوایی AFBSheppard (شپارد) و پرواز با هواپیمای جت تیـ۳۸ مفتخر به درجه ستواندومی و نشان خلبانی شد و سرانجام در پایگاه هوایی Laughin AFB (لافلین) پرواز با هواپیمای تیـ۳۸ را به اتمام رساند.
شهید امجدیان پس از طی دورههای مذکور، در تاریخ ۱۸ر۲ر۱۳۵۷ به میهن بازگشت و طبق امریه ستاد فرماندهی نیروی هوایی، به پایگاه ششم شکاری بوشهر منتقل شد و به جمع تیزپروازان هواپیمای شکاری بمبافکن افـ۴ پیوست. وی با آغاز دوره خدمت، در هیچ برههای تدبیر و شجاعت را کنار نگذاشت.شهید امجدیان در سیزدهم اردیبهشت۱۳۵۸ با سرکار خانم اکرم طلایی (از همافران نیروی هوایی) ازدواج کرد که ثمره این ازدواج، دو فرزند به نامهای مریم (متولد ۱۳۵۹) و سارا (متولد ۱۳۶۱) است.
شهید امجدیان در دوران دفاع مقدس با ایثار و از خودگذشتگی همه روزه با انجام پروازهای گشت و شناسایی، به حفظ و حراست از مرزهای هوایی میپرداخت که براساس گزارشهای موجود، در یک مأموریت برونمرزی با بمباران تأسیسات هوایی دشمن در کرکوک، تلفات و ضایعات قابل توجهی به دشمن بعثی وارد کرد و مورد تشویق قرار گرفت و در پرونده خدمتی وی درج شد. او در کنار همرزمان شجاع خود همچون حسین خلعتبری، حسین دلحامد، حسن طالبمهر، کیومرث حیدریان، عبدالله کاشانیفرد، منوچهر شیرآقایی و علیاصغر خسروشاهی در مقابل آزمونی سخت قرار گرفت.
روایت اجرای عملیات شبح۳ در اولین ساعات صبح روز شانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، بعد از توجیه و گرفتن تجهیزات پروازی رهسپار آشیانه هواپیماها شدند.
این عملیات با نام «شبح۳» یکی از عملیاتهای نیروی هوایی در راستای تحقق پیروزی در عملیات بیتالمقدس بود که سرانجام منجر به آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد۱۳۶۱ شد و قرار بر این بود که این عملیات بهصورت هشت فروندی انجام شود. مأموریت مذکور در ساعت ۳ بامداد مورخه ۱۶ر۲ر۱۳۶۱ از ستاد عملیات جنوب به پایگاه ششم شکاری جهت اجرا واگذار شد.
قبل از طلوع آفتاب، با سوارشدن به هواپیماها و حرکت به سمت باند؛ لحظاتی بعد خلبانان اسکادران عشق در دل آسمان جای گرفتند. طبق برنامه قرار بود عملیات جنگی با حضور علی انجام شود، آیا او میدانست که این مأموریتی بیبازگشت است و بالهای آهنین جنگنده به بالهایی تبدیل خواهد شد تا وی را تا عرش الهی همراهی
کنند؟!
گویی به او الهام شده بود به گونهای که در آخرین درخواست حلالیت، همه را ناخودآگاه آماده شهادت خود کرده بود.
سرانجام دو یار سفرکرده، ستوانیکم خلبان علی امجدیان (خلبان کابین عقب) به همراه خلبان شجاع سروان حسن طالبمهر (کابین جلو) در گروه ۸فروندی، به خلبانی ۱۶ نفر از برجستهترین خلبانان با هدف سرنگونی مراکز تجمع نیروهای دشمن و پایگاههای فرماندهی و مواضع توپخانه آن، پس از انجام امور اولیه پرواز و هماهنگیهای لازم با عوامل دستاندرکار، در ساعت ۶بامداد پایگاه هوایی بوشهر را به قصد انهدام مرکز تجمع دشمن، یکی پس از دیگری باند را به فرماندهی سرهنگ دوم خلبان فرجالله براتپور ترک کردند.
فانتومها با قدرت، آسمان را شکافته و مسیر پروازی طرحشده را برابر توجیه نقشه پروازی طی کرده و برابر هماهنگیهای اولیه در نزدیکی فرودگاه اهواز هواپیمای افـ۱۴ جهت حفاظت، به دسته پروازی ملحق شد. هواپیماها در دو دسته چهارفروندی مسیر را به طرف هدف ادامه دادند و پس از رسیدن به حوالی پایگاه چهارم، به سمت منطقه فکه تغییر سمت داده و پس از گرفتن آرایش رزمی پروازی لازم در حدود ۵مایلی؛ در یک رویارویی هوایی، در آسمان چنانه ناگهان مرکب آهنین شماره۳ دسته دوم مورد اصابت موشک هوا به هوای میراژ خصم زبون قرار گرفت. بهطوری که زبانههای آتش از ناحیه دم پرنده شعلهور شد؛ اما با توکل به خدا و مدد از حضرت ابوالفضلالعباس علیهالسلام، علی و همرزمش گردشی کرده و سمت وطن را پیش گرفتند که نگذارند حتی لاشه عقبشان به دست کرکسهای بعثی بیفتد. آتش لحظه به لحظه زبانههای بلندتری به خود میگرفت، هر دو خلبان با توجه به از بین رفتن مقدار زیادی از سطوح کنترل دم و همچنین نداشتن فشار هیدرولیک، با تمام قدرت سعی داشتند جنگنده را در حالت پروازی نگهدارند. با تلاش و همت ستودنی هر دو خلبان، جنگنده فانتوم به نخستین نقطه نشانه زمینی سرزمینهای تحت کنترل نیروهای خودی که همان چنانه بود، رسیدند.
گرمای سوزان شعلهها اینک کابین عقب را کاملاً آماج ضربات خود قرار داده بود و ماندن در هواپیما دیگر به صلاح نبود. در لحظهای هر دو خلبان تصمیم به خروج اضطراری از جنگنده گرفتند و سرانجام سروان خلبان شهید حسن طالبمهر و ستوان یکم خلبان شهید چراغعلی امجدیان هواپیمای خود را ترک کردند و هر دو با گلولههای پدافند زمین به هوای دشمن به شهادت رسیدند.
تشییع جنازه بسیار با شکوهی با حضور ملت انقلابی کرمانشاه برای شهید امجدیان برگزار شد. پدر شهید هنگام شهادت علی گفت: امانتی بود دست ما که خداوند آن را پس گرفت.شهدا هرچند به ظاهر کلامشان قطع شد، اما پیامشان همواره در گوش همرزمان و دوستانشان طنینانداز است که میگفتند: «اسلام عزیز، برترین دینهاست، باید همواره با جان و مال از حریم آن دفاع کنیم؛ چرا که از آموزگار شهادت، امام حسین علیهالسلام آموختهایم و دیدهایم که چگونه سرور آزادگان جهان تمام هستی خود را فدای اسلام عزیز کرد».روحشان شاد و راهشان پررهرو باد
منبع:ماهنامه صف
***
نیروی هوایی ارتش به منظور تسریع در هماهنگیهای مورد نیاز و پشتیبانی هوایی از عملیاتها، ستاد ویژه عملیات جنوب را در دزفول تشکیل داد. این نیرو برای پشتیبانی هوایی از عملیات بیتالمقدس، طرح موسوم به «شبح۳» را تهیه کرد که براساس آن برای عملیاتهای آفندی، ۳۰سورتی و برای وضعیتهای پدافندی، ۸سورتی پرواز پشتیبانی نزدیک هوایی پیشبینی شده بود.
البته نیروی هوایی آمادگی داشت تا در مواقع بحرانی با تعداد پرواز بیشتری به یگانهای تکور پاسخ دهد. در این طرح همچنین برای عکسبرداری هوایی، پوشش هوایی منطقه، حمل آماد و نیرو و تخلیه مجروحان پیشبینیهای لازم به عمل آمده بود.
دو هفته قبل از عملیات بیتالمقدس، نیروی هوایی فعالیتهای شناسایی و عکسبرداری از منطقه را شروع و تا ۱۰ روز پس از خاتمه مأموریت و آزادی خرمشهر ادامه داد. سپس در روزهای ۱۱ و ۱۲ اردیبهشت۱۳۶۱ نیروی هوایی از عملیات قرارگاه قدس در جنوب کرخه کور و جفیر، پشتیبانی مؤثرتری به عمل آورد و در نوزدهم همان ماه طی چند ساعت و با استفاده از هواپیماهای سنگین حمل و نقل، حدود ۶هزار نفر از افراد بسیجی را از مشهد مقدس به منطقه حمل کرد که با توجه به بُعد مسافت و تعداد افراد و زمان، در نوع خود بینظیر
است.همچنین سامانه پدافند موشکی این نیرو و سایر یگانهای پدافند هوایی حدود ۶۰فروند از هواپیماهای جنگی ارتش عراق را سرنگون کردند. از جمله خلبانان دلیر حاضر در آن عملیات، «سرلشکر خلبان شهید چراغعلی امجدیان» و «سرلشکر خلبان حسن طالبمهر»، شهدای نیروی هوایی در عملیات بیتالمقدس
بودند.