آینده رازآلود بشر
سید مسعود رضوی
 

نگاهی به کتاب «انسان خداگونه»
ـ «تاریخ مختصر آینده» اثر یووال نوح هراریر ترجمه زهرا عالیر نشر نو۱۳۹۷
در شماره پیش، کتاب «انسان خردمند» اثر یووال نوح هراری را معرفی کردیم و به اختصار در باب ارزش تحولی که نویسنده در نگرش به جامعه و سیر تکامالی بشر ارائه کرده است، سخن گفتیم. آن اثر، نیمه نخست از کتابی تاریخی محسوب می‌شود که ابتدا گذشته انسان و سپس آینده او را مورد کاوش قرار داده است. نگارش تاریخ آینده و اساساً آینده پژوهی یا فوتوریسم، نباید پیش‌گویی تلقی شود، پیش‌گویی و خوابگزاری و فا‌ل‌بینی و امثال این نوع علوم غریبه، به جهان نو و انسان خردمند تعلق ندارد؛ بلکه بازمانده‌ای از عصر اساطیر و عهد عتیق است و میراث نیاکان باستانی ما در دوره‌هایی است که از علم و خرد و ابزارهای دقیقه خبری نداشتند.
برخلاف پیش‌گویی، پیش‌بینی و گمانه‌زنی براساس اطلاعات موجود و بحث و بررسی امکانات بشر در تاریخ حال و آینده محتمل، یک ایده هوشمندانه در روزگار ماست. پیش‌بینی، بخشی از آماده‌سازی ذهن و فکر و روان، و نیز زمینه‌سازی و تکمیل امکانات برای خیزش به سوی افق‌های بلند و بزرگ است. نوعی ماجراجویی و بازیابی تخیلاتی است که از حیطه خیال و هنر، به سوی واقعیت و تحقق گام
بر‌می‌دارند. زمانی، داستان‌های تخیلی ژول ورن، نویسنده فقید و نامدار فرانسوی، تنها قصه‌هایی برای سرگرمی خوانندگان بودند و تخیلات ذهن داستان‌پرداز یک نویسنده بزرگ. اما همه آن «خیال»‌ یا بهتر بگوییم «آرزوها»، جامه واقعیت پوشیدند، همچنان که دروازه ستارگان و جنگ ستارگان و تمامی فیلم‌های علمی ـ تخیلی، اندک اندک دستمایه تغییرات و اختراعات غیرقابل باور در زمینه اخترفیزیک و سفیرهای ماهواره‌ای و فضایی بوده و هستند.
یوال نوح هراری، وقتی کتاب «انسان خردمند» را می‌نوشت، کلاس‌های اینترنتی و آنلاین برگزار می‌کرد. برای درک اهمیت مخاطبان او که از دانشگاهیان و نخبگان سراسر جهان بودند، کافی‌ است بگوییم که ۶۵هزار نفر به صورت مجازی در آن دوره درسی شرکت کردند و مستقیاً از هراری درس و دانش آموختند. انسان خردمند، مقدمه‌ای بر نظریات بدیع و خیزش‌گرانه ذهن یک دانشمند نامتعارف بود. کتاب «انسان خداگونه» یا «تاریخ مختصر آینده» دستاوردهای این پژوهش‌ها و گفتگوها و نوشته‌های انقلابی است. این اثر سه بخش دارد:
۱ـ انسان خردمند جهان را تسخیر می‌کند.
۲ـ انسان خردمند به جهان معنا می‌بخشد.
۳ـ انسان خردمند سلطه‌اش را از دست می‌دهد.
هراری در این کتاب دوره‌های تاریخی بشر را مجددا براساس سلطه بی‌چون و چرای انسان بر طبیعت پی می‌گیرد، اما بی‌خودی و از کف دادن مهار تسلط برخود را نادیده نمی‌انگارد. از دوران اسطوره‌ها و سپس دوران باور به برتری نوع انسان در خلقت، زمان درازی نمی‌گذرد. تمدن در چند قالب انسان را تعریف کرده و به او اختیارات و اقتدارات فراوان بخشیده است. اما آیا انسان این توانایی را حفظ کرده که محیط‌زیست و شرایط حیات، حقایق درونی مانند خیر و شر و آسایش و آرامش روانی را نیز به مثابه ارزش‌ها و نعمت‌های حیات نگاه دارد؟
پاسخ این پرسش‌ها تا زمان اکنون، یعنی دوران معاصر، چندان مثبت و امیدوار کننده نبوده‌اند. حال در پیش‌بینی وضع آینده چه رخ خواهد داد و چه اتفاق‌هایی در انتظار بشر است؟ روزهای سختی از راه خواهند رسید و این امر محصول پیش‌گویی‌های آخر زمانی نیست، بلکه پیش‌بینی درست و علمی درباره آینده، به ما بیم و انذار می‌دهد که به مراقبت بیشتری نیاز
داریم.
انسان و زمین، حیات و جان و روان ما، در مجموعه‌ای ظریف و درهم تنیده، ممکن است برای همیشه نابود و فراموش شوند. ما هنوز نمی‌دانیم که آیا تنها موجودات هوشمند و دارای حیات در کیهان هستیم یا خیر؟ دستکاری و تخریب ما از محیط کوچک و شکننده زمین،‌کاری نابخردانه و رخدادی فاجعه بار بوده و هست!
آیا آینده تیره و تار است؟ نویسنده کتاب «انسان خداگونه» به روشنی پاسخ نمی‌دهد. نه هشدار می‌دهد که سرعت کم کنیم و نگذاریم آنچه خود می‌سازیم بر ما حاکم شود، نه می‌گوید پیش به سوی آینده، به تاخت! فقط می‌گوید و وصف می‌کند که: آینده چنین چیزی خواهد بود. نه الزاما آینده زندگان جوان و میانسال و پیر، بلکه ـ تا حدودی ـ آینده فرزند دبستانی من میانسال و بیشتر از فرزند من، فرزند فرزندم. مگر همین حالا بشر نمی‌کوشد اتومبیل خود را بسازد؟ و بسیار چیزهای دیگر که طلیعه آن دورانند؟ آرای نویسنده پرسش برانگیز است. کوشیده است برای برخی پرسش‌ها پاسخی بیابد و برای برخی نیز پاسخی ندارد …
کتاب به ما نشان می‌دهد بشر در کجای تاریخ خود ایستاده است و ممکن است به کجا برود. شاید به نظر ما، نقطه‌ای که نویسنده تعیین می‌کند و می‌گوید این جاییم، دقیقا همان نقطه‌ای نباشد که گمان می‌کنیم در آن هستیم. اما به نظر نمی‌رسد چندان هم از آن دور باشیم. ما نیز به اندازه همه مردمی که درگیر اینترنتند، درگیر آنیم. ما نیز برای مقابله با خشکسالی به ابر مصنوعی می‌اندیشیم و بودجه‌اش را کنار می‌گذاریم. ما هم به اندازه همه جاهای دیگر دنیا درگیر مسأله حدود و ثغور آینده‌ایم؛ آینده‌ای که دقیقا نمی‌دانیم چگونه خواهد بود، اما حضورش را امروز، بیش از همیشه حس می‌کنیم و می‌کوشیم بر آن اثر نهیم و تنقیحش کنیم. مسأله قطعا این نیست که یا آن آینده محتمل را بلااختیار بپذیر و فنا شو، یا نپذیر و ناگزیر فنا شود. هر چه تازه است بیگانه است. اما بیگانه‌ها سرانجام چندان بر جا می‌مانند که رفته رفته به امری آشنا و مستعمل بدل می‌شوند. صلب می‌شوند و جای صلب‌های استوار گذشته را که دود شده و به هوا رفته‌اند می‌گیرند.
روزگاری دوچرخه مرکب شیطان بود، اما امروزه وسیله عالی و درخشانی برای ورز دادن و سلامت جسم است که عقل سالم هم در آن جای دارد! این قانون را می‌دانیم که هر آنچه سخت است دود می‌شود و به هوا می‌رود. اما ما باز هم سخت و استوار می‌مانیم و مقاومت می‌کنیم تا دود شویم و به هوا رویم. حق داریم مقاومت کنیم. این حق را نیاکان ما داشتند، برای ما هم محفوظ است. ما به واسطه همین مقاومت است که در آینده مشارکت می‌کنیم، اصلاحش می‌کنیم و بر آن اثر می‌گذاریم …
قبلا گفتم که هراری ساختارشکن و کوبنده است. او تمامی دگم‌ها و تعصبات ذهنی را در هم می‌شکند تا جای تازه‌‌ای برای بررسی عینی واقع‌نگرانه باز شود و ذهن ما درگیر پرسش‌های بزرگ و مفید برای خودمان و برای نوع بشر و محیط زیست و ابزارهایمان می‌نماید. در ابتدای کتاب، فصل «دستور کارنوین انسان» با این عبارات آغاز می‌شود:
«در سپیده دم هزار سوم، بشریت از خواب
بر‌می‌خیزد، کش و قوسی به دست و پایش می‌دهد و چشم‌هایش را می‌مالد. بقایای کابوسی‌ترسناک همچنان در ذهنش چرخ می‌زند …»
این همان پرسش‌ها و همان‌ اوهامی است که ما در نتیجه اعتمادبه‌نفس و خودخواهی بیهوده‌مان ایجاد کردیم. زمین و جانداران، گیاهان و تمامی اجزای حیات به مخاطره افتاده‌اند و ما با همه امکانات عظیممان، فقیرتر شده‌ایم. فقری که اگر گسترش یابد ما را تباه می‌کند! آیا چه سرانجامی در انتظار ماست؟
خواندن کتابی مانند انسان خردمند و سپس انسان خداگونه که روایت نابی از تاریخ گذشته و آینده است، برای همه انسان‌های اهل مطالعه و پرسشگر ضروری است. در این‌باره بعداً بیشتر و به صورت انتقادی سخن خواهیم گفت؛ به ویژه درباره پردازش اطلاعات و تحول در آگاهی و فرایندهایی که ممکن است هوشمندتر از خود ما باشند و به دست خود ما ساخته شده‌اند و همین هراس از اکنون ما را رها نمی‌کند که شاید هوش مصنوعی بر ما استیلا یابد و در آن صورت بردگی انسان محتمل خواهد بود.

codexzam8x

نسخه مناسب چاپ