چندسالی میشود که ویترین برخی مغازهها در ایران بهمناسبت کریسمس با کاج تزیین میشوند، بهمناسبت هالووین با کدوتنبل و بهمناسبت ولنتاین با عروسکها و شمعهای قرمز. گاهی آش بهقدری شور میشود که نهادهای مرتبط با موضوع مجبور به نشاندادن واکنش و ممنوعکردن تزیینات مرتبط با جشنهای غربی در مکانهای عمومی میشوند.
اعمال این محدودیتها نهتنها به جمعشدن بساط کریسمس و ولنتاین و هالووین منجر نشده، بلکه اخیرا اخبار برگزاری تور جشن رنگ هندیها و جشن آبپاشی ارمنیها نیز بهگوش میرسد.
مردم دور هم جمع میشوند و به همدیگر رنگ یا آب میپاشند و محیط زیست و منابع آبی را به فنا میدهند!
تأسفآور است که ما ایرانیان با داشتن کولهباری از تاریخ تمدن و جشنهای زیبای باستانی، چشم به تقویم کشورهای دیگر داشته باشیم و در همان حال که از ماهیت بسیاری از جشنهای ایرانی بیخبریم، چنان دنبال خرید بوقلمون و کدوتنبل برویم گویی قرنهاست که در کشورمان روزهای شکرگزاری و هالووین جشن گرفته میشوند!
در حالی که اسپانیاییها هنوز برای جشنگرفتن، گاوهای وحشی را عصبانی و در خیابان رها میکنند یا چندین تن گوجهفرنگی را به هم پرتاب و حیف و میل میکنند و آمریکاییها در جشن هالووینشان همدیگر را میترسانند، جشنهای پرمعنا و باستانی ایران مانند نوروز و چهارشنبهسوری و شب یلدا همچنان زیبایی خود را به رخ میکشند. پس چرا بهجای مناسبتهای خودی به سوی فرهنگ بیخودی رفتهایم؟
یادم میآید وقتی نوجوان بودم، برگزاری مراسم چهارشنبهسوری برای مدت چند سال در مناطقی از تهران با مخالفت افراطیها روبهرو شد. نتیجه چه بود؟ تبدیل جشن چهارشنبهسوری به یک میدان جنگ واقعی!
جوانهایی که اجازه نداشتند دورهم جمع شده و آتش روشن کنند و از روی آن بپرند، رو به استفاده از ترقه و نارنجکهای خانگی آوردند که میتوانستند در یک لحظه آنها را پرتاب کنند و دیگران متوجه نشوند کار چه کسی بوده!
جشنهای دیگرمان را هم به همین شکل خراب کردیم. شب یلدا بهجای دورهم جمع شدن با فامیل و تفأل به حافظ، با یکعده غریبه به جشنهای مخصوص یلدا در رستورانها و کافهها رفتیم و نوروز هرطور شده سفری جور کردیم تا چشممان به چشم فامیل نیفتد!
این وسط، جشنهای غیرایرانی فرصت عرضاندام پیدا کردند؛ جشنهای شیک و بیدردسری که گذاشتن عکسهایشان در اینستاگرام و تلگرام کلاس داشت!
یکبار هم که شده از خودمان بپرسیم چرا در کشوری که پرچم آمریکا به آتش کشیده میشود ، جشنهای آمریکایی طرفدار دارند؟ مگر خودمان عمری نگفتهایم انسان از هرچه منع شود نسبت به آن حریص میشود؟
ما برای حفظ فرهنگ خودمان چه کرده ایم که توقع داریم فرهنگ های بیگانه به جای آن ننشینند؟
بد نیست این را هم از خودمان بپرسیم که آیا شادی گمشدهای که سالها با تبلیغ فضای غم و اندوه در جامعه و ممنوعیت برگزاری جشنها و کنسرتها و مناسبتهای شاد ازمردم دریغ کردیم، آنها را به دنبال شادیهای پراکنده به هرسو نکشانده است؟
codexzam8x