جریان اصولگرایان اصلاح‌طلب و اصلاح‌طلبان اصولگرا راه حل مشکلات کشور است
برای خلق انقلاب شکوهمند اسلامی ایران زحمات فراوانی کشیده شده، خون‌های بسیاری ریخته شده و فداکاری‌ها و ایثارگری‌های زیادی صورت گرفته است، بدون تردید یکی از مهم‌ترین اهداف این انقلاب ایجاد دگرگونی در زندگی ملت ایران چه از نظر معنوی و چه مادی بوده است، ولی متاسفانه علیرغم ظرفیت‌های خارق‌العاده این نظام الهی، توفیقات آنچنانی حاصل نشده است و جای کار بسیار دارد.

تنها راهکار خلق تمدن بزرگ اسلامی در ایران عزیز، تسهیل در ادامه روند اجرای درست اصلاحات دینی اسلامی است و هر راهکاری به غیر از آن به نتایج مطلوب نخواهد رسید، ضمن آن‌که به نظر من راهکار جمهوری اسلامی نباید راهکار یک انقلاب صنعتی به‌عنوان یک هدف و آرمان نهایی و انقلابی باشد. در حال حاضر ایران صنعتی یک نیاز بسیار مبرم است و این سیاست باید دنبال شود، ولی در عین حال باید به آن فراتر از یک ایران صنعتی اندیشید و عمل کرد.

ظرفیت و توان دین مبین اسلام و تفکرات ناب شیعی و در رأس آن‌ها حکومت ولایت‌فقیه به مراتب فراتر از آن است که مکاتب مادی مانند لیبرالیسم غربی و یا سوسیالیسم ارائه کرده‌اند و یا ارائه خواهند کرد، ما مسلمانان می‌توانیم نگاهی کاملاً متفاوت و جدید را به جهانیان عرضه بداریم. با این حال متاسفانه اوضاع داخلی کشور مناسب، درخور و زیبنده ملت بزرگ ایران نیست و بی‌‌شک، عدم اجرای درست، دقیق و عمیق اصلاحات دینی اسلامی نظیر عدم اجرای اصولی سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی و یا عدم اجرای سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی، در شکل‌گیری این نابهنجاری‌ها و ازجمله مشکلات اقتصادی بسیار تأثیرگذار بوده است.

حال اگر از تمامی ظرفیت‌های این نظام و این سرزمین الهی و ازجمله از نیروی انسانی کارآمد و نخبگان و فرهیختگان آن به نحو شایسته استفاده شود، اگر بگوئیم همه مشکلات و معضلات کشور، بلکه بسیاری از آن‌ها حل و فصل خواهد شد که ازجمله به مشکل کم‌‌آبی، ریزگردها و یا آلودگی هوا و یا تغییرات اقلیمی می‌توان اشاره کرد.

به نظر من شاید امپراطوری هفت‌‌خواهران بتواند تمامی منابع و امکانات مادی ما را تحت شدیدترین فشارها و تحریم‌ها قرار دهد، ولی از تحریم ظرفیت فوق‌العاده عظیم علمی و نخبگان کشور عاجز است که این ظرفیت نیز در اختیار و در دستان خودمان است و توانمندی‌های دانشمندان و نوابغ ایران زمین برای مقابله و مبارزه با آمریکا، کفایت می‌کند. پس بیاییم اصل شایسته‌سالاری را به عنوان یک اصل خدشه‌ناپذیر رعایت و پیگیری کنیم، چرا که در غیر این‌صورت در آینده‌ای نه چندان دور باید منتظر پیامد‌های آن باشیم.

مردم از وضعیت و شرایط فعلی کشور و از عملکرد جناح‌ها و جریان‌های سیاسی اعم از اصولگرایان و اصطلاح‌طلبان ناراضی هستند. اوضاع نابسمان اقتصادی بر شدت این نارضایتی‌ها افزوده است و در این میان متأسفانه عدم موفقیت و تحقق وعده‌های دولت، مردم و بخصوص جوانان را نه فقط نسبت به هیأت دولت، بلکه نسبت به جبهه‌های اصلاحات و اصلاح‌طلبان دلسرد کرده است و بنابراین باید به دنبال الگوی دیگری بود که شاید یک الگوی سوم باشد.

همگی امیدوار باشیم و دعا کنیم که این الگو و جریان سیاسی اسلامی سوم، مورد استقبال عمومی واقع شود، ولی این‌بار باید برنامه‌ای بسیار جامع‌تر و کامل‌تر و درست و دقیق‌تر و مناسب‌تری داشت و گرنه بیش از اتلاف وقت و انرژی نخواهد بود، امیدواریم این جبهه جدید سیاسی، جریان سیاسی «اصولگرای اصلاح‌طلب» و یا «اصلاح‌طلب اصولگرا» و یک جریان بسیار معتدل‌تر و میانه‌روتر حتی در مقایسه با آنچه که در گذشته بوده است، باشد.

نگاه اعتدال و میانه‌روی در عمل، باید از الزامات اساسی و بنیادین این جریان اسلامی سوم محسوب شود. فراموش نکنیم که اعتدال و میانه‌روی کمال مطلوب است و دگربار یاد‌آوری می‌کنم که برای ارائه چنین طرح و ایده‌ای، باید برنامه داشت زیرا در غیر این‌صورت بیخود و بی‌جهت وقت ملت و خودمان را به هدر خواهیم داد.

در ضمن باید توجه داشت که از دیدگاه من این پیشنهاد تنها راهکار رهایی از مشکلات است. همه مردم و دولتمردان و همه جناح‌ها و جریان‌های سیاسی کشور هم در مورد آن باید به اجماع برسند. جریان «اصلاح‌طلب اصولگرا» و یا «اصولگرای اصلاح‌طلب» باید به درستی تبیین شود و راهبر‌دی مشخص و معین داشته باشد تا بتواند مشکل سوء‌مدیریت‌ها و ساختارهای غلط را برای همیشه در کشور حل

کند.

هاتف علوی رستمی ـ بهشهر (مازندران)

نسخه مناسب چاپ