سخنرانی دکتر علیرضا فولادی، استاد دانشگاه، شاعر و پژوهشگر
گونه‌شناسی طنزهای عبید زاکانی
بخش دوم
 

ژانر «نامه‌نگاری» با شگرد طنزآمیز نقیضه
از جمله ژانرهای دیگری که در ضمن طنز‌های منثور عبید می‌گنجد، ژانر «نامه‌نگاری» است که عبید به این ژانر هم با شگرد طنزآمیز نقیضه عنایت کرده است. نامه قلندرانه است که نامه از یک قلندر به قلندر دیگری است که درونمایه آن به نظر می‌رسد که تعریض باشد به اصطلاحات قلندران در زمان خودش. قلندران گروهی بودند اهل فتوت و جوانمردی و دارای گرایش‌های عرفانی که می‌توان مثبت تلقی کرد و گروه‌هایی که قابل توجه هستند،تقلبی هم وارد این گروه می‌شود.
همچنین «مقامه»، یکی دیگر از ژانرهای منثور عبید است که در «ریش‌نامه» او دیده می‌شود. در ریش‌نامه عبید زاکانی اشاره‌ای به سعدی می‌شود و نشان می‌دهد که او در نوشتن مقامه کوتاه خود به گلستان سعدی عنایت داشته است. چراکه اساساً سعدی هم در گلستان تحت تأثیر مقام‌نویسی است. البته قابل ذکر است که «ریش‌نامه» بیشتر هزل است، تا اینکه آموزندگی و تعلیم داشته باشد.
اوج طنزهای منثور عبید، کتاب «اخلاق‌الاشراف» اوست. این کتاب از لحاظ ساختار، یک نوع کتاب اخلاق است که خودش یک ژانر است، ولی باز هم عبید به صورت نقیضه‌سازانه وارد ژانر کتاب اخلاق شده است. عبید در مقدمه گفته من اخلاق امروزیان را ملاحظه کردم و متوجه شدم ملاحظه‌ای بین اخلاق قدما وجود دارد. عبید در این اثر اخلاق را تحت دو قسمت با عنوان «مذهب قدما» و «مذهب مختار» که مذهب امروزیان باشد می‌آورد و طنزآفرینی عبید در قسمت «مذهب مختار» اتفاق افتاده است. «اخلاق الاشراف» هفت باب (حکمت، شجاعت، عفت، عدالت و سخاوت، حلم و وفا، حیا و صدق، رحمت و شفقت) دارد، که نام هر باب آن، دقیقاً اسم یکی از باب‌های کتاب‌های اخلاق گذشته است.
شگرد عبید در طنزهای شجاعت، عدالت و اخلاق
عبید در باب شجاعت نکته‌هایی می‌گوید و شگرد خاصی برای طنزسازی در این اثر به کار برده و علاوه بر نقیضه، دلیل عکس است. در این کتاب اخلاق با نظم وارد نشده، اما حکایت وارد شده است؛یعنی عبید به تبع موضوعات، گاهی حکایتی انتخاب می‌کند و داخل بحث اخلاقی قرار می‌دهد. در باب عدالت نیز به نکته‌هایی اشاره می‌کند. همچنین ضد عدالت صحبت می‌کند، اما نمی‌خواهد بگوید که عدالت بد است نگاه برعکس دارد و درونمایه هم گاه سیاسی شده است و به فرمانروایان زمان خود اشاره می‌کند که عدالت را می‌خواهند به زور و ستم وارد کنند.
انتقاد عبید از باورهای خرافی مردم
در میان طنزهای منثور عبید، ژانر دیگری هم وجود دارد که متاسفانه در کلیات او نیست و آن هم ژانر «فال‌نامه» است. فالنامه طیور و فالنامه وحوش که ظاهراً در نسخ خطی نبوده است. یک محقق آمریکایی به آن اشاره کرده است. فال‌نامه یک ژانر نثر است که فال‌های مختلف را در آن می‌آورند. عبید در فال‌نامه هم همین بحث نقیضه‌سازی از فال‌ها را دارد و به نوعی باورهای خرافی مردم را توسط فال‌نامه‌ها مورد انتقاد قرار می‌دهد. بخش دوم طنزهای عبید، طنزهای منظوم اوست که مشهورترین طنزهای عبید،منظومه «موش و گربه» است، اما فرقش با منظومه‌های قبلی این است که آن منظومه‌ها در قالب مثنوی هستند، ولی منظومه «موش و گربه» عبید در قالب قصیده سروده شده و یک قصیده روایی بلند است که نوع روایت آن هم از نوع این است که جانوران در آن نقش دارند که پیش از عبید در کلیله و دمنه جانوران نقش داشتند و تفاوت با بیشتر کارهای دیگرش دارد.
در این روایت، موش و گربه نقش ایفا می‌کنند. البته پیش از عبید در «کلیله و دمنه» هم موش و گربه در داستان اخلاقی نقش ایفا کرده‌اند، اما عبید این را با مایه طنز عرضه می‌کند. در واقع طبق نظر تحلیل‌گران، گربه امیر مبارزالدین و رئیس موش‌ها، شاه شیخ‌ابواسحاق اینجوی است. به هر حال جنبه سیاسی این منظومه قوی است. تفاوت ویژه‌ای که «موش و گربه» با دیگر آثار عبید دارد، این است که در اینجا عبید سیاسی شده است.
گربه برای جذب موش‌ها ادعای توبه و خداشناسی و زهد می‌کند و موش‌ها جذب گربه می‌شوند و نماینده‌ای نزد گربه می‌فرستند و بعد از فریب آن‌ها جنگ بین موش‌ها و گربه‌ها در می‌گیرد و سرانجام گربه‌ها پیروز می‌شوند که در تاریخ هم به همین گونه اتفاق افتاده است. امیر مبارزالدین فارس و اصفهان را که تحت فرمانروایی شاه شیخ‌ابواسحاق اینجوی است به تسلط خود در می‌آورد و این مساله در دیوان حافظ هم قابل ردیابی است.
موش و گربه، یادآور قضیه صادق هدایت
در «موش و گربه» علاوه بر حکایت طنزآمیز که موش و گربه در آن نقش ایفا می‌کنند، یک نوع نقیضه‌سازی زبانی ملاحظه می‌شود؛ مثلاً الف‌های اطلاق، نقیضه‌ای از شعرهای شاعرانی است که این نوع الف‌ها را به کار می‌برند. عبید این الف‌ها را به صورت افراطی به کار برده و همین افراطی به‌کار بردن او حالت نقیضه‌سازی و طنز پیدا کرده است که جمع آن انتقاد از شعرا هم محسوب می‌شود و قافیه‌هایی که حروف الحاقی دارد و بیشتر ابیات آن این ایراد را دارد و معلوم است که تاملی در آن داشته است. صادق هدایت نوشته‌هایی دارید با نام قضیه که برای انتقاد از شاعران کهنه‌گرا شعر می‌گوید ولی به شکل تعمدی شعر غلط می‌گوید و وزن و قافیه را به هم می‌زند و با سیاق قدما این کار را انجام می‌دهد و کار عبید در موش و گربه یادآور قضیه صادق هدایت است.
«موش و گربه» معروف‌ترین اثر طنز منظوم عبید است. او علاوه بر موش و گربه در قالب‌های منظوم دیگر هم طنز دارد به‌ویژه در دو قالب قطعه و رباعی، تعداد بیشتری طنز سروده است که متاسفانه تابوشکنانه است. رباعیات عبید هم به همین شکل است. دو مثنوی کوتاه هم دارد که قابل خواندن نیست و ترجیع بند بلندی دارد که آن هم به همین شکل است. آخرین قالبی که در میان طنزهای منظوم می‌توان به آن اشاره کرد، قالب قصیده است. در دیوان عبید، قصایدش همه جدی‌اند و در لطایفش چیزی تحت عنوان قصیده وجود ندارد. ولی در قطعاتش یک شعر وجود دارد که ساختار قطعه ندارد و به قصیده کوتاه شبیه است که به اندازه غزل است.

code

نسخه مناسب چاپ