محمدجعفر مصفا، نویسنده و مترجم پرطرفدار و پرخواننده در غروب روز سیزدهم اسفندماه ۱۳۹۷ خیل پرشمار دوستان و دوستداران خود را ترک کرده آنها را در بهت و تأسف فرو برد.
وی از خانوادهای اهل ادب و فرهنگ بر میخاست. پدرش و پدربزرگش هر دو از قبیله شاعران بودهاند. پدربزرگش شهرت به میرزاپریشان داشت و پدرش محمدباقر پریشانزاده در اشعارش تخلص به اعتماد میکرد. از هر یک از آنها دیوان شعری به یادگار مانده است. اما محمدجعفر مصفا نام خانوادگی پریشانزاده را نپسندید و مبادرت به تعویض نام خانوادگی خود به «مصفا» کرد.
محمدجعفر مصفا ابتدا با انتشارات فرانکلین بهعنوان کارمندی ساده شروع به همکاری کرد. خود تعریف میکرد یک روز برای کاری به دانشگاه تهران رفته بود و سردر دانشکدة «حقوق و علوم سیاسی» چندان او را تحت تأثیر قرار داد که چندی بعد، اقدام به نامنویسی در آن دانشکده کرد و چند سال بعد لیسانس حقوق از آن دانشکده گرفت. اما وی دل در گروی رشته حقوق نداشت و جذابیت و اسم و رسم لیسانس حقوق و علوم سیاسی او را به تحصیل در این رشته کشانیده بود مصفا چندی بعد در اواسط دهه چهل پس از اخذ دانشنامة حقوق از دانشگاه تهران، شروع به همکاری با مرحوم ابراهیم خواجهنوری کرد و این همکاری، مصادف بود با فعالیت خواجهنوری در زمینة روانشناسی و معرفی نظریة کارن هورنای در همان ایام خواجهنوری برنامهای را در رادیو بهعهده گرفت تحت عنوان «شگفتیهای جهان درون» سخنانِ خواجهنوری در این برنامهها که با استقبال زیادی هم روبهرو شده بود، برگرفته از نظریات روانکاوی خانم دکتر کارن هورنای بود. سخنان و نظریات روانکاوانة خانم هورنای از دقت و جذابیت زیادی برخوردار است و خواجهنوری در برنامة «شگفتیهای جهان درون» در رادیو توانست علاقة شنوندگان زیادی را به سمت روانکاوی و روانشناسی جلب کند. نظریة هورنای بیشتر میل به سمت نظریة آلفرد آدلر دارد تا زیگموند فروید در مورد آثار هورنای طرفه اینجاست که هر کس به خوبی خود را در آنها پیدا میکند و مکتبش زیر عنوان «نو روانکاوی» طبقهبندی میشود.
در همکاری با خواجهنوری بود که علاقة مصفا به هورنای و مباحث خودشناسی جلب شد. در اواخر دهه چهل خواجهنوری اقدام به ترجمة نخستین کتاب هورنای کرد که با نام «عصبانیهای عصر ما» منتشر شد. متعاقب آن محمدجعفر مصفا اقدام به ترجمة دو کتاب دیگر از هورنای کرد که با عنوانهای «تضادهای درونی ما» و «عصبیت و رشد آدمی» منتشر شد. شگفت آنکه این دو ترجمه پس از حدود پنجاه سال هنوز چاپ میشود و همچنان با استقبال خوانندگانش روبهرو میشود. کتاب «عصبانیهای عصر ما» که خواجه نوری ترجمه و منتشر کرده بود، مجدداً به دست محمدجعفر ترجمه مصفا شد و با تأخیر ده ـ پانزده ساله در اواخر دهة شصت نشر گفتار آن را منتشر کرد.
مصفا تنها مترجم و خوانندة آثار هورنای نبود، بلکه «درگیر این نظریه در زمینه رشد و اعتلای انسان و نحوه غلبه بر نارساییهای روانی انسان نیز، بود. در اواخر دهة چهل مصفا به تألیف کتابی با عنوان «انسان گمشده و شناخت» پرداخت که باز گفت و باز تولید نظریه هورنای بود.
در اوایل دهة ۱۳۵۰ برای مصفا فرصتی برای سفر به آمریکا فراهم آمد. و این سفر مصفا را با بازار داغ مباحث خودشناسی خاصه در نیویورک روبهرو کرد و وجود خانقاههای متعدد در آنجا و سایر نهادهای معنوی تعجب او را برانگیخت و عاقبت به این نتیجه رسید که این جریانات در غرب دکانهایی بیش نیستند و بیشتر برای سرگرمی مناسباند تا خودشناسی، مصفا در تهران با خانم آمریکایی که از سفر هندوستان آمده بود و دل در گروی این مباحث داشت آشنا شده بود و با همراهی این خانم به آمریکا سفر کرده، روزی کتی، که نام این خانم آمریکایی بود، به مصفا میگوید میخواهی کتابی به تو معرفی کنم که اصلاً از جنس دیگری است و تو را از این بحثها نجات میدهد، طبعاً پاسخ مصفا روشن بود، کتی یکی از کتابهای کریشنامورتی را به مصفا معرفی میکند و این امر برای مصفا به منزله یافتن گمشدهاش و پاسخ به پرسشها و دغدغههایش بود.
مصفا در اواخر دهه پنجاه اقدام به تألیف و نشر کتابی کرد به نام «تفکر زائد» این کتاب از زمره کتابهای دیدهگشا یا چشم بازکن است. بسیاری با خواندن این کتاب دچار تکان و شوک شدهاند چون منظر و چشماندازی را برای خواننده باز میکند که به کلی مورد غفلت همگان است و این همان منظر و نگاهی است که عرفا بر آن انگشت تأیید و تأکید نهادهاند با این تفاوت که نثر و بیان مصفا به طور مؤثری با خواننده ارتباط برقرار میکند و مطالب آثارش به هضم و فهم خوانندگان میرسد. این کتاب تاکنون سی و پنج نوبت به چاپ رسیده است. بعد از تفکر زائد، وی اقدام به تهیه و انتشار کتابی تحت عنوان «باپیربلخ» کرد که در آن هم نظرگاه مولوی را به روشنی بیان میکند و هم از اشعار مولوی برای تأیید حرفهایش مدد میگیرد.
این کتاب هم با توجه و استقبال زیادی روبهرو شد و سبب آشنایی بسیاری کسان با لُبّ سخنان مولانا کرد. این کتاب هم پس از نزدیک به چهل سال هنوز چاپ و منتشر میشود و همچنان با استقبال زیادی روبهرو است و بیش از بیست بار به چاپ رسیده است.
مصفا در بیان و شرح سخنانش که ابتداً «در تفکر زائد» منتشر کرد و در «باپیربلخ» با استمداد از مولانا ادامه یافت، این آثار را منتشر کرد:
انسان در اسارت فکر، رابطه، هلِه، آگاهی، نامهای به ندیدهام، زندگی وسائل. از دیگر اقدامات محمدجعفر مصفا ترجمه و نشر شماری از آثار کریشنامورتی است به شرح زیر:
حضور در هستی، نگاه در سکوت، فراسوی خشونت، شرح زندگی، شادمانی خلاق، شعله حضور و مدیتیشن، تعالیم کریشنامورتی، سکون و حرکت، عشق و تنهایی.
لازم به یادآوری است «تفکر زائد» به زبان عربی و انگلیسی ترجمه و منتشر شده است.
مرحوم محمدجعفر مصفا از زمره کسانی است که به گردن بسیاری در آشنایی با معارف عمیق حق دارد و بسیاری حقگزار آموزشهای او در زندگی هستند.
یادش گرامی
سیامک عاقلی
۱۵ر۱۲ر۱۳۹۷