گل «کاملیا» که عاقله مردی است، گوشهای نشسته است و دیوان حافظ میخواند. گل «همیشه بهار» مثل همیشه شاد و شنگول است و با گل «داوودی» شعرهای نوروزی را زمزمه میکنند.
گل «مریم» مشغول پذیرایی از دوستان گلاش است، گل «محمدی» صلوات میفرستد، «گلایول» از گلهایی که به جمعشان نپیوستهاند، گلایه میکند! گل «سرخ» با ماهی گلی حرف میزند.
گل «آتشی» سعی میکند که به برگهای خشک نزدیک نشود. گل «صدبرگ» خاطراتاش را مینویسد؛ گل «بهمن» به فروردین و هفتسین نرسیده است، گل «بنفشه» ترانه بنفشه گل را لبخوانی میکند، گل «شببو» پیام داده است شب به جمع دوستان میپیوندد، گل «کاغذی» از کمبود کاغذ برای ناشران گله میکند، گل «صد تومانی» به هر یک از گلها، صد تومان عیدی میدهد! گل «سُنبُل» میگوید چون عمرم کوتاه است، از خدمت دوستان مرخص میشوم! گل «رُز» مات و مبهوت مانده است و بقیه گلها را مثل بُز نگاه میکند! گل «اقاقیا» میگوید: هرچند ما گل هستیم، ولی زیباترین ویژگی سفره هفتسین را میتوان وجود سبزه دانست، به این دلیل که سبزه با رنگ و طراوت خود دلها را شاد میکند و سال تحویل میشود.
گلها با شادی وصفناپذیری سال جدید را به هم تبریک میگویند و روبوسی میکنند. گل «مینا» آینه و گلابپاش را از سر سفره برداشته است و در دست هر کدام از گلها گلاب میریزد و همزمان آینه را روبروی چهره آنها میگیرد تا روی خود را ببینند.
این کار از سالخوردهترین گل یعنی «کاملیا» شروع میشود و با شادباش گل «ختمی» به پایان میرسد. آنگاه همه با نقل خوشمزه بید مشک دهانهایشان را شیرین میکنند و بعد از آن مقداری از غذاهای درون سفره با شادی و شعف خورده میشود!
غلامرضا کیانی رشید