این اندوهنامه را با ذکر دو شعر کوتاه آغاز میکنم که وصف حال همگی ما و بهویژه زبان حال مصیبتدیدگان مستقیم این عزیز از دسترفته است. دوبیتی اول که سراینده آن را نمیشناسم، بدین شرح است:
یاران از این سراچه بُرون پا گذاشتند
ما را غریب و بیکس و تنها گذاشتند
ای روزگار! یکسره ارزانی تو باد
این تهمت حیات که بر ما گذاشتند
و اما دو بیت دوم از کلیم کاشانی است و گویای این حقیقت تلخ که کل زندگی آدمیان در دو سه عبارت کوتاه خلاصه میشود: روزی به دنیا میآیند، چند زمانی، بیش یا کم، زندگی میکنند، به عزیزانی دل میبندند و روزی دیگر، ناگزیر باید از آنها دل برکنند و راهی دیار خاموشان شوند. ببینید شاعر با چه شیوایی و احساس لطیف، این تراژدی زندگی انسانها را توصیف کرده است:
بدنامی حیات دو روزی نبود بیش
آن هم کلیم با تو بگویم چه سان گذشت
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن
روز دگر به کندنِ دل زین و آن گذشت
شادروان دکتر حبیبالله زنجانی انسان بزرگ و فرهیختهای بود که به حق، مظهر اعلای دانشاندوزی، دانشپژوهی، دانشگستری و نمادِ بارز فرهنگدوستی و انسانپروری بود. او در طول حیات علمی پربرکتش، با همتی والا و ارادهای آهنین و با بردباریی کمنظیر، خدمات و کارهایی در حد ناشدنی را به انجام رسانید، از آن جمله پایههای دانش نوپای جمعیتشناسی در ایران را که به وسیله دو تن از استادان پیشکسوت دانشگاه تهران: استاد دکتر جمشید بهنام و روانشاد دکتر مهدی امانی بنیان یافته بود، استحکام بخشید؛ به تألیف متون اصلی دروس جمعیتشناسی همت گمارد و مبانی پژوهشهای جمعیتشناختی را به کمک همکاران فاضل خود، هر چه بیشتر تقویت کرد و از همه مهمتر و اساسیتر زمینه پرورش دکتر زنجانیهای حال و آینده را فراهم آورد.
او بیگمان برگردن همه اهالی علوم اجتماعی و بهویژه جمعیتشناسان و جمعیتپژوهان ایران حقی عظیم دارد که ادای آن تنها با ادامه راه او میسر است.
اکنون قریب به چهل روز است که دکتر زنجانی دیگر، ظاهراً میان ما نیست؛ ولی آیا او به راستی درگذشته است؟ اجازه فرمایید پاسخ این سؤال را از زبان رودکی شاعر گرانقدر عصر سامانی بشنویم که در منظومهای که به مناسبت درگذشت شاعر معاصرش، ابوالحسن مرادی سروده، همین سؤال را به صورت استفهام انکاری مطرح کرده است. در این مثنوی معروف، تک تک ابیات و یکایک تعبیرات گویی درباره دکتر زنجانی و امثال او سروده شده است منتها باید به جای مرادی، دکتر زنجانی گذاشت:
مُرد مرادی؟ نه همانا که مرد
مرگ چنین خواجه نه کاریست خُرد
جان گرامی به «پدر» بازداد
کالبد تیره به «مادر» سپرد
کاه نَبُد او که به بادی پرید
آب نَبُد او که به سرما فسرد
صاف بُد آمیخته با دُردِ می
بر سر خُم رفت و جدا شد ز درد
قالبِ خاکی سوی خاکی فکند
جان و خرد سوی سماوات برد
گنج زری بود در این خاکدان
بهای عمر
کو دو جهان را به جوی میشمرد
در اینجا میخواهم از مرحوم شیخ بهاءالدین عاملی ـ معروف به «شیخ بهایی» ـ سخنی را نقل کنم که در مورد اکثریت غالب و بلکه قریب به اتفاق آدمیان و بهویژه درباره گوینده این مقال مصداق نام دارد و از قضا، دکتر زنجانی از جمله استثناهای نادر آن بود. شیخ بهایی در یکی از مثنویهای نغزش، مضمون بدیعی را مطرح کرده است، میگوید: اگر کسی از ما سؤال کند که مثلا چهل سال باقیمانده از عمرت را به چه قیمت میفروشی؟ دیوانهاش میانگاریم و در پاسخ میگوییم: ده یک آن را به مُلک جهانی نمیدهم! اما اگر نیک بنگریم، همه عمر خود را رایگان میفروشیم؛ زیرا عمری که از سپری کردن آن ثمره و بهرهای حاصل نشود، به راستی بر باد رفته است! ببینید چه عالمانه و شیوا این مضمون عبرتانگیز را بیان کرده است.
گر کسی گوید که: از عمرت به جا
مانده چل سال دگر ای مرتجا
چند باشد قیمت این چند سال را؟
بازگو تا برشمارم مال را
فاش میبینم که میخندی بر او
خوانیاش دیوانه از این گفتگو
پاسخش بدهی که: گر مُلک جهان
میدهی، نبوَد بهایِ عُشر آن
شاعر سپس خردمندانه به نتیجهگیری از این تمثیل میپردازد:
لیک ای کودن ببین بی قیل و قال
میدهی مفت از کف خود ماه و سال!
… آخِر آن عمری که صد مُلکش بها
بود افزون، نیست جز این روزها
آنچه قیمت بودش از عالم فزون
گو چه کردی و کجا باشد کنون؟
ای دوصد حیف از چنین گنج گران
کان ز دست ما برون شد بیگمان
باری! دکتر زنجانی، برخلاف مفاد شعر شیخ بهایی، قدرِ ایام عمر خود و حتی ساعات و لحظات آن را، تا آخرین روزهای حیات به شایستگی دانست و از آن در راه دانشجویی و خدمت به فرهنگ والای ایران زمین و بهویژه در طریق اعتلا و ترویج جمعیتشناسی که گویی آن را به منزله فرزند خود میدانست، بهرهها برد. فراموش نکنیم که او در سالهای اخیر با وجود ابتلای به چندین بیماری سخت از جمله نارسائی قلب، دیابت شدید و از کار افتادن هر دو کلیه، لحظهای از تلاشهای علمی پرثمرش دست نکشید تا آنجا که بارها شاهد بودیم پس از چهار ساعت دیالیز، تازه در جلسات شورای واژهگزینی جمعیتشناسی، فعالانه شرکت میکرد.
با این تفاصیل و با این همه دستاوردهای ارزنده و یادگارهای جاویدان و باقیات الصالحات واقعی آیا میتوان پذیرفت که دکتر زنجانی مرده است؟ هرگز! به تعبیر زیبای رودکی، «او نه همانا که مرد، زنده کنون شدکه تو گویی بمرد.»
***
زیستنامه اجمالی استاد
دکتر حبیبالله زنجانى (۱۳۱۸ـ ۱۳۹۸) در خلخال زاده شد، لیسانس علوم اجتماعی را از دانشگاه تبریز، فوق لیسانس علوم اجتماعى را از دانشگاه تهران ودکترى جمعیتشناسى را از دانشگاه پاریس اخذ کرد. دکتر زنجانی از سال ۱۳۵۲تا ۱۳۶۴ مدرس دانشگاه تهران، محقق مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازى و معمارى ایران و محقق نمونه وزارت مسکن در سال ۱۳۸۳ بود. انجام دهها طرح تحقیقاتى و تألیف مقالات متعدد در کارنامه علمی زنده یاد دکتر زنجانی به یادگار مانده است.
آثار علمی
از تألیفات اوست: کتابهاى «مهاجرت»، «تحلیل جمعیتشناختى»، «گزیده مطالعات جمعیت مجموعه شهرى تهران»، «جمعیت، توسعه و بهداشت بارورى»، «جمعیت و توسعه»، «جمعیت و شهرنشینى در ایران»، «تقویم تاریخى دموگرافیک ایران» و همچنین به مشارکت در تدوین «لغتنامه جمعیتشناسى» اشاره کرد.
مقالات
سیمایی از آمارهای جمعیتی در ایران، مطالعه پدیده عظیم مهاجرتها یک الزام است، جمعیت و برخی مسائل نظری: جمعیت شناسی: مفاهیم، پیدایش و تکامل، بررسی مرگ و میر در ایران از ورای داده های ثبت احوال، گامی نو در پژوهشهای جمعیتی، ضرورت جامع نگری در سیاستگزاریهای جمعیتی، نظری به وضع جمعیت استان چهار محال بختیاری، طبقه بندی شهرهای کشور بر پایه اشتغال صنعتی و برخی از خصوصیات جمعیتی آنها، جمعیت ایران تا سال ۱۳۹۰ و چگونگی توزیع آن در سطح کشور،تحول جمعیتشناختی خانوار در ایران، جمعیت تهران و آینده آن، ساخت جمعیت در ایران، مروری بر نقش تغییرات جمعیتی در روند تاریخی بینش های سیاسی ـ اقتصادی، سرشماریهای جمعیتی در ایران، دو مقاله در ارتباط با تجزیه و تحلیل جمعیت شناسی، فعالیتهای عمده آماری در برخی کشورهای منطقه اسکاپ، روشهای بررسی مهاجرت و جابجائیهای جمعیت، روشهای بررسی مهاجرت و جابجائیهای جمعیت، نظری به وضع جمعیتی چین، جنگ و جمعیت در قرن بیستم، رشد جمعیت و تغییرات آینده آن در ایران، خانه سالمندان ـ تجربهای ناموفق، جمعیت و غذا، دانش اجتماعی بومی: در نیمه راه گذار چهارم (گفتگو)…
از مقالاتی که استاد در نگارش آنها مشارکت داشت، میتوان به این موارد اشاره کرد:
مطالعه زمینهها و موانع شکل گیری حکمرانی خوب در ایران معاصر، بررسی جامعه شناختی نقش خانواده در جامعه پذیری بهداشتی، فرا تحلیل مطالعات خشونت شوهران علیه زنان در ایران، پیش بینی جمعیت ایران به تفکیک شهری و روستایی تا سال ۱۴۲۰، جهانی شدن، نوسازی و سیاستهای جمعیتی در ایران (قبل از انقلاب، از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۵)، توسعه اجتماعی و سیاستهای جمعیتی در ایران؛ (بعد از انقلاب، از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۵)، بررسی سطح توسعه اجتماعی در شهر تهران، بررسی عوامل اجتماعی موثر بر گرایش زنان به مدیریت بدن در ایران طی سه دهه اخیر، بررسی جامعهشناختی عوامل اجتماعی و اقتصادی موثر دروندالیسم، نقش آگهیهای آموزشی تلویزیون جمهوری اسلامی در توسعه و گسترش آموزش شهروندی، سالمندی ساختار سنی آینده ایران و فراتحلیل ورزش سالمندان، چالشهای آموزش و پژوهش جمعیتشناسی در ایران، بررسی تاثیر اشتغال برکیفیت زندگی زنان شهر مشهد، تحول جمعیتشناختی خانوار در ایران، بررسی مهاجرت در مطالعات تحول جمعیت ایران.
انجمنهای علمی
دکتر زنجانی عضو انجمن بینالمللى مطالعات علمى جمعیت، عضو انجمن بینالمللى جمعیتشناسان فرانسوىزبان، عضو انجمن جمعیتشناسى ایران، سردبیر نامه انجمن جمعیتشناسى ایران، عضو هیأت مدیره و مشارکت در تهیه کتاب «گیلان» و عضو هیأت تحریریه نشریه اقتصاد ایران بود.
در تابستان سال جاری شورای فرهنگ عمومی و شهرداری خلخال یکی از میدانهای این شهر را به نام این استاد نامگذاری کرد و تندیس ایشان را در این میدان نصب کرد.