جستاری سبک شناسانه در شعر نظام وفا
علی خوشه چرخ آرانی- مدرس دانشگاه ـ بخش دوم و پایانی
 

اشاره:

«نظام وفا»در میان شاعران غزلسرای معاصر، به دلایل متعددی همچون ذوق ادبی، شاعرانگی پدر و مادر، استعداد ذاتی، طبع نازک و سرشتی هنرین، تجربیات معلمی، حشر و نشر با ادیبان و شاعران نامور و نامدار معاصر و سفر به اروپا و کسب تجربه در این زمینه و آشنایی با مبادی و مبانی اصول مکتب رمانتیسم، جایگاهی ویژه و بنیادین داشته است. از لحاظ سبکی و فکری نیز ویژگی هایی همچون: سهولت و روانی کلام و سلاست و سلامت و سهولت معانی، صدق گفتار، احساسات و عواطف نازک و اندیشه‌های والا و کلامی آرام بخش، او را شاعری توانا و برجسته نشان داده است.

در بخش نخست این مقاله(پنجشنبه ۱۲ دی ۹۸)، پس از بیان شرح مختصری از زندگی نظام وفا، پاره ای از ویژگی های سبکی و نگارشی – زبانی و ادبی با ذکر شواهد و مصادیقی از ابیات دیوان وی مورد بررسی قرار گرفت و اینک ادامه و بخش پایانی این مطلب، تقدیم می شود.

تشبیه گزاره ای

یکی است بسته طلسمی دل نکو رویان

که شعر نغز من آن را بود کلید ای دوست

(همان، ۱۷۷)

تشبیه گسترده

من یادگار امروز بیرون نسازم از دل

تا مرغ روح قدسی از تن نکرده پرواز

(همان، ۲۱۵)

استعاره مصرحه

ای شهسوار حسین در ترکتاز شو

گاهی دلی ببر گه دلنواز شو

(همان، ۲۱۵)

فصل بهار و دوره گل پایدار نیست

ای نو نهال تازه به دوران رسیده ام

(همان، ۲۲۸)

استعاره مکنیه اضافی

جز به دست عشق نسپردم عنان اختیار

کز به دست ما نظاما اختیاری آوری

(همان ۲۶۵)

کنایه

به ایران پروتست بی جای تو

به سندان زدن مشت می ماند آن

(همان ۲۳۸)

مجاز

مکشید بعد مرگ از دل من خدنگ او را

چه غم آن که من به دل عقده بی شمار دارم

(همان ۲۲۶)

فصل نوروز و گل و گلشن و باغ و صحراست

نوعروسان چمن راست سر جلوه گری

(همان ۲۶۸)

(۳) بدیع معنوی

در این بخش به بازخوانی متن از دیدگاه تناسب معنایی پرداخته می شود.

تضاد

منزل عشق لب شاد و دل خندان نیست

سینه مشتعلی باید و چشمان تری

(همان، صفحه ۲۶۹)

گویند کار مردم از توست مشکل ای عشق

آسان ولی نگردید جز از تو مشکل من

(همان، صفحه ۲۵۲)

ایهام

در بوستان سعدی در این بهشت جاوید

همچون فرشته و گل با هم شوید همراز

(همان، صفحه ۲۱۴)

مراعات نظیر

تویی بهار من و فروردین ونوروزم چه غم خزان شد و گرآذر است و گر بهمن

(همان، صفحه ۲۴۶)

آن چنان کشتی دل دستخوش موج فناست

که عجب دارم اگر تخته به ساحل برسد.

(همان، صفحه ۱۹۲)

تلمیح

بر این بساط که آخر رود به باد نظام

نشسته خواه سلیمان و خواه اهرمنی

(همان، صفحه ۲۴۶)

اغراق

در خون خویش تا نکنی سال‌ها شنا

ای دل به بحر عشق کجا ناخدا شوی

(همان، صفحه ۲۸۴)

تناقض نما

هرکس دربند آزادی است لیکن وای بر من

گر دلم را او زلف خود آزار دارد

(همان، صفحه ۱۸۷)

تنسیق الصفات

چیستی ای شب هجران که ندیدم چون تو

وحشت انگیز و سیه چهره و زشت اهرمنی

(همان، صفحه ۲۸۲)

لف و نشر

عکس خونین شفق، سطح دل افروز چمن

جلوه ای بود از دل ما و رخ نیکوی تو

(همان، صفحه ۲۵۶)

قلمرو فکری

هدف این قلمرو، تعیین رنگ و بوی فکری و حال و هوای مفهومی چیره بر متن است که در آن، ویژگی‌های فکری، روحیات، باورها، گرایش‌ها و نوع نگرش به جهان هستی و جنبه‌های فکری موضوعی آن مورد بررسی قرار می گیرد. در ذیل به پاره ای از واژه‌ها، مفاهیم و ویژگی‌های فکری کلیدی و پرکاربرد در دیوان نظام وفا اشاره می گردد.

عشق

عشق و مفاهیم مرتبط با آن به گونه ای بسیار وافر در اشعار نظام وفا ذکر گردیده است؛ به گونه ایکه می توان گفت مضمون عشق در غزلیات نظام وفا از مفاهیم و واژگان کلیدی است؛ تا آنجا که می توان اذعان کرد که نظام وفا دفتر غزلیاتش را با نام دوست شروع می کند و پس از آن به سراغ عشق می رود و عشق را روشنی بخش محفل عاشقان اعلام می دارد. نظام عشق را گوهری ارزشمند می داند که زداینده پلیدی‌هاست.

به نام دوست گشاییم دفتر دل را

به فرّ عشق فروزان کنیم محفل را

به عشق کوش گرت عقده ای بود مشکل

که عشق باز کند عقده‌های مشکل را

(همان، صفحه ۱۵۱)

نظام وفا معتقد است که عشق رمز رستگاری است:

رستگاری همه در عشق بود گفت نظام

کس نپذیرفت از او غیر دل غافل ما

(همان، صفحه ۱۵۳)

عشق را مایه حیات و جوانی دوباره و از سرگیری زندگانی می داند:

جز جمال عشق کاو را هست رمز جاودانی

نقش بر آب است هر نقش دگر در زندگانی

(همان، صفحه ۲۷۵)

نظام وفا عشق را بر عقل تفوق می دهد و از خرد و دانش شکوه دارد:

من چه کردم ز عقل و کیش ناصوابش

گر نه تو ای عشق حق آیین مرا دیوانه کردی

(همان، صفحه ۲۶۳)

نظام در ابیات مختلف معتقد است که عشق دوام دارد و عشق جمیع اضداد است:

زنده بادا عشق کاندر سایه اقبال او من

روز و شب در وصل و هجر و شادی و غم کامرانم

(همان، صفحه ۲۳۴)

با این وجود، گاهی هم از بی وفایی معشوق می نالد و سنگدلی وی به حدی است که گاه او را قاتل می نامد:

تا که جانی به تنم بود نرفت از سر من

وه چه دلدار و وفادار بود قاتل من

(همان، صفحه ۲۵۲)

و گاهی هم از عاشقی اظهار ندامت و پشیمانی می کند:

سراب آرزویی بود و خواب و پنداری

هر آن چه را مَنش عشق کرده بودم نام

(همان، صفحه۲۲۱)

نکته قابل توجه این که معشوق نظام وفا بر خلاف معشوق شناخته شده ادب فارسی که چشم و زلف سیاه دارد، چشم‌های آبی و موهای زرد و طلایی دارد که در نوع خود بدیع است و نشانه آشنایی وی با اروپائیان است.

آن دل آرامی که چشمی آسمانی رنگ دارد

وه چه قدر از بهر صیادی دلِ نیرنگ دارد

(همان، صفحه۱۸۷)

آن گیسوی طلایی بر روی شانه تو

با پرتو سعادت هر تار آن مقابل

(همان، صفحه۲۲۰)

و نهایتاً نظام وفا که خود زیبا پسند است، همواره می کوشد تا القاب، عناوین و عباراتی بسیار زیبا برای معشوق خود به کار گیرد. گل بهشتی، غنچه نوشکفته دل، صبح امید، ستاره اول، همای سعادت، نوگل باغ هستی، گل خندان، داروی دل، جهان لطف و رعنایی، شهسوار حُسن و…

او در نقطه مقابل، خود را در برابر زیبایی معشوق با القاب و عناوینی همچون مرغ گرفتار، خاک ره، مرغ بسمل، مرغ پرشکسته بد گِل، مرغک غزل خوان، شاخ بی ثمر، درخت خشک معرفی می نماید. ضمن این که کاربرد عناوین یاد شده از جمله مرغ گرفتار قفس، خاک راه و مرغ بسمل که دارای بسامد بالایی است از یک رو نشان از اعتلای معشوق و از دیگر سو نشان از تواضع و فروتنی عاشق (شاعر) دارد.

و کلام آخر در این بخش اینکه کثرت و فراوانی ابیات و مضامین مرتبط با عشق در شعر نظام وفا، حاکی از ارزش و عظمت عشق در نزد شاعر است. به گونه ای که قوی ترین مضامین شعری غزل نظام به عشق است.

اغتنام فرصت

نظام معتقد است که باید دم را غنیمت شمرد:

میفکن به فردا تو شادّی امروز

که شاید چو فردا شود تو نمانی

(همان، صفحه۲۷۷)

تمجید از دانش

هرچند نظام در شیوه عاشقی، عشق را بر عقل برتری می دهد، رمز پیشرفت و سربلندی را کسب علم و دانش می داند:

به دانش سزد مرد را سروری

تویی سرور ار مرد دانشوری

(همان، صفحه۲۷۱)

دعوت به مسرور کردن دیگران به عنوان یکی از اهداف حیات:

برآوردن کام دل‌های محزون

همین است و بس معنی کامرانی

(همان، صفحه۲۷۹)

اگر شادمان سازی از خود دلی را

و گرنه چه حظّی است در شادمانی

(همان، صفحه۲۷۹)

توجه به جایگاه معلم

معلم است گرامی تر از پدر ای دوست

مرا به خاطر مانده است این سخن ز استاد

(همان، صفحه۱۸۴)

جایگاه تربیتی خانواده

خوش آن بود که پسر باشدش بلند اختر خوش آن پسر که پدر باشدش بزرگ نهاد

خوشا به تربیت دختری که مادر او

معلمی است فرشته خصال و نیک نژاد

خوش آن پدر که به دختر ز مهر آموزد

عفاف و پاکی و آزادگی و دانش و داد

(همان، صفحه۱۸۴)

قناعت ورزی

آن را که مسخر شود اقلیم قناعت

چون او به همه کون و مکان محتشمی نیست

(همان، صفحه۱۷۵)

ساده زیستی

با سادگی بساز نظاما که سهل تر

آن کس گذشت کز همه کس ساده تر گذشت

(همان، صفحه۱۸۰)

مهرورزی و نیکوکاری

به غیر گوشت و خونی فسرده دیگر چیست

اگر ز دل بزدایند مهربانی را

(همان، صفحه۱۵۴)

استفاده از واژگان نوین

رفتی و دل بردی و کردی فراموش آن چه گفتی

نامه ای، عکسی، پیامی، چشم من در انتظار

(همان، صفحه۲۰۴)

تو هرسال دادی به آیین عیدی

مرا بوسه زان لب و لعل شیرین

(همان، صفحه۲۵۴)

مباهات به شاعری

نظام معتقد است که سخن گفتن از عشق باعث افتخار اشعارش شده است:

کروبیان به رقص درآیند در سپهر

خوانند هرشب این غزل غم زدای من

(همان، صفحه۲۵۴)

دم گرم و گفتار شیرین مراست

مرا خود همین است افسون گری

(همان، صفحه۲۷۱)

ناپایداری روزگار

کسی غصّه ی زندگی بایدش خورد

که خود زندگی باشدش جاودانی

(همان، صفحه۲۷۸)

دعوت به پاکدامنی و عفت

ایا دوشیزگان دانش آموز و وفا آیین

که روشن بادتان دل از عفاف و دانش و ایمان

شما هستید هریک دودمانی را امید و دل

شما هستید هریک باغبانی را گِل بُستان

(همان، صفحه۲۳۹)

پرهیز از ریاکاری

به ما بیش از این کار مشکل مکن

دورویی به یاران یکدل مکن

(همان، صفحه۲۴۷)

استفاده از مضامین عرفانی

باوجود آن که عرفان نقش برجسته ای در غزلیات نظام وفا ندارد ولی گاه گاهی می توان نشانه و اصطلاحاتی از عرفان را در اشعار او یافت.

نخست شرط طلب پایداری است ای دل

جهان اگرچه همه دشمن شود بسوز و بساز

(همان، صفحه۲۱۵)

خوشا ملک وارستگی و تجرد

که آنجاست آسایش جاودانی

(همان، صفحه۳۷۸)

نتیجه:

اگرچه استاد نظام وفا در آثار گونه گون خویش در دو حوزه ی نظم و نثر آثار ماندگار و جاودانی به یادگار گذارده است، اما عمده شهرت و ناموری وی به خاطر غزلیات شیرین و نغز اوست که شیوایی و سادگی و سلاست آن‌ها مورد اقبال و عنایت همگان است. نظام وفا در غزلیاتش تنها از عشق سخن نمی گوید، بلکه مضامینی دیگر همچون وطن پرستی- شکایت از جباران و حاکمان ستمگر دوران- ناپایداری و بی قراری جهان- خوش رفتاری با دیگران و توجه به کانون پر مهر خانه و خانواده را در حوزه ی قلمرو فکری خویش مورد توجه ویژه قرار می دهد.

نظام وفا در حوزه قلمرو و ویژگی‌های ادبی نیز درخشش خاص دارد. بر بیشتر آرایه‌های ادبی شامل لفظی و معنوی تسلط و چیرگی دارد و در اشعارش و به بهترین شکل مطمئن از آن‌ها بهره می گیرد و نکته قابل توجه این که، این آرایه‌ها به هیچ وجه باعث تکلّف و تصنّع نمی‌شود و سخن او همچنان باوجود بهره وری از صنایع معنوی به سان تشبیه- استعاره و مجاز، از سادگی و روانی برخوردار است.

و نهایتاً این که نظام وفا در غزلیات خود و در بین شاعران همدوره اش جایگاهی والا دارد. به این جهت که توانسته است هم ازلحاظ لفظ و هم محتوا و هم آرایه‌های ادبی و صنایع معنوی از بسیاری از معاصرانش پیشی گیرد و درعین پیروی از دیگران، خود نیز گاهی در اشعارش ابتکاراتی داشته باشد که مورد توجه علاقه مندان قرار گیرد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع و مآخذ:

ادوار شعر فارسی از مشروعیت تا آغاز سلطنت- محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، نشر سخن- ۱۳۹۰- چاپ ششم

از صبا تا نیما- ۱۵۰ سال تاریخ ادب فارسی- یحیی آرین پور- تهران- نشر زوار، ۱۳۵۷-

حدیث شوق (منتخباتی از سروده‌ها و نوشته‌های استاد نظام وفا) به کوشش عبداله مسعودی آرانی- تهران- انتشارات اطلاعات-۱۳۹۵- چاپ اول

فنون بلاغت و صناعات ادبی- جلال الدین همایی- تهران- انتشارات هما، ۱۳۷۰

مجموعه آثار استاد نظام وفا- (۲ جلد) به کوشش عبداله مسعودی آرانی- کاشان- نشر خاطرات قلم، ۱۳۸۲

یادی از نظام وفا- به کوشش حسین ایمانیان بیدگلی- کاشان- انتشارات محتشم- ۱۳۹۵- چاپ اول

خوان

نسخه مناسب چاپ