گفتگو با دکتر کرم حبیب‌پور، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه خوارزمی و دکتر سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
تاب‌آوری، نوشداروی ناکامی‌ها
ندا زمان فشمی
 

غم، مؤلفه جدایی‌ناپذیر زندگی انسان است. همه ما بارها زیر بار حجم انبوه غم‌ها شکسته‌ایم. همه ما تلخی‌های روزگار را با پوست و استخوان خود چشیده‌ایم. خیلی از ما داغ عزیزانمان را بر دل داریم، خیلی از ما درد جدایی را با خود حمل می‌کنیم. خیلی از ما با فقر، بیکاری، بیماری و مشکلات دیگر دست‌و‌پنجه نرم می‌کنیم. بارها شده که انبوه دردها ما را به زانو درآورده و با تک‌تک ذرات وجودمان از این دردها گریسته‌ایم. ما شب‌ها و روزهای تنهایی را به سختی سپری کرده‌ایم اما همه این دردها نتوانسته‌اند اشک‌های ما را تبدیل به مشت‌های خشمگینی کنند تا بر سر دیگران فرود آوریم.
در مقابل، اتفاق‌هایی هم هستند که اندوه ما را به خشم تبدیل می‌کنند. ما گاهی دیگر آن شهروندان نجیب و آرام سابق نیستیم. گاهی از همه دنیا طلبکار می‌شویم، کوچه به کوچه می‌گردیم تا مقصر وضعیت وخیم فعلی خود را پیدا کنیم و او را به سزای عملش برسانیم. حتی گاهی وقتی دستمان به هیچ جایی نمی‌رسد، خشممان را روی سطل آشغال محله خالی می‌کنیم. بیچاره سطل‌های آشغال که از دست ما چه چیزها نمی‌کشند!
امروز واکاوی موضوع تاب‌آوری اجتماعی از ضروریات به نظر می‌رسد. در این رابطه با دکتر کرم حبیب‌پور، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه خوارزمی و همچنین دکتر سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به گفتگو نشسته‌ایم.

مفهوم تاب‌آوری اجتماعی
تاب‌آوری به گفته دکتر کرم حبیب‌پور، نوعی ظرفیت و توانمندی است که فرد، قبل از یک اتفاق آن را به‌دست می‌آورد. این ظرفیت، یک روند پیشگیرانه دارد، کردارش یک کردار بیمه‌ای است، نوعی سپر مقاومتی و مواجهه است که در فرد، درونی و نهادینه شده و مقطعی و زودگذر نیست. وقتی از تاب‌آوری اجتماعی حرف می‌زنیم، به این معناست که می‌خواهیم این ظرفیت را به حیطه اجتماعی وارد کنیم. یعنی بدانیم چگونه در مقابل یک ابژه اجتماعی که یک مسأله، بحران یا آسیب اجتماعی به‌حساب می‌آید، تاب‌آور باشیم و ظرفیت و توان مواجهه با آن را داشته باشیم.
به این ترتیب، تاب‌آوری اجتماعی یک فضیلت است که البته به نوعی متناقض می‌نماید؛ چرا که ما می‌دانیم مسأله و بحرانی وجود دارد، اما در مقابلش سکوت می‌کنیم و تحمل خود را افزایش می‌دهیم. این سکوت و تحمل کردن البته نشان‌دهنده ضعف در سطح اجتماعی نیست بلکه یک مواجهه عقلانی با مسأله است. تاب‌آوری اجتماعی، نیاز زندگی جمعی انسان است. حتی در بحث‌ سیاست‌های اجتماعی هم ما وظیفه داریم تاب‌آور باشیم. تاب‌آوری اجتماعی، نوعی خودکنترلی است.
دکتر سیدحسن موسوی چلک هم معتقد است تاب‌آوری اجتماعی یعنی زمانی که افراد در شرایطی قرار می‌گیرند که باب میلشان نیست، واکنشی که از خود نشان می‌دهند از نوعی باشد که نه به خودشان آسیب بزند نه به دیگران. از نظر ایشان مفهوم تاب‌آوری اجتماعی از چنان اهمیتی برخوردار است که شعار امسال انجمن مددکاران اجتماعی ایران هم همین تاب‌آوری اجتماعی بود؛ چرا که این مفهوم در جامعه امروز ما مغفول واقع شده است.

مشخصات جامعه تاب‌آور
بر اساس نظر دکتر موسوی در جامعه تاب‌آور، میزان مدارا و صبر بالاتر است و نظر مخالف، تحمل شده و چه‌بسا به آن احترام گذاشته می‌شود ولی وقتی تاب‌آوری نباشد، نظر مخالف تحقیر و تمسخر می‌شود.
وی تأکید دارد که تاب‌آور بودن به این معنی نیست که هرچه گفتند بپذیریم. مطالبه‌گری، حق ما به عنوان شهروندان جامعه است و مسؤولان باید پاسخگو باشند.این‌که کسی پاسخگو نباشد، واکنش‌ مردم را برمی‌انگیزد. ما می‌بینیم که واکنش مردم در حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله شکل دیگری دارد.
دکتر موسوی معتقد است که به‌دست آوردن مهارت تاب‌آوری از یک جهت امری فردی است ولی بخش دیگر آن به تصمیماتی که در یک کشور گرفته می‌شود ارتباط دارد.
اقداماتی که در کشور انجام می‌شود، میزان پاسخگویی مسؤولان به مطالبات مردم و میزان پاسخگویی و شفافیت آن‌ها در قبال مسؤولیت‌هایی که دارند، در تاب‌آوری اجتماعی مردم نقش دارد. اگر مسؤولان در عملکردهای خود شفافیت نداشته باشند، اعتمادی که بین مردم و حکومت وجود دارد از بین می‌رود و ترمیم این بی‌اعتمادی، کار بسیار سختی است. لذا همه تاب‌آوری به شخص برنمی‌گردد. گاهی تصمیم‌گیری‌های مسؤولان کاری می‌کند که ما نتوانیم به عنوان شهروند رفتارمان را در برابر آن تصمیمات کنترل کنیم.
مؤلفه اصلی برای تاب‌آور شدن جامعه، آموزش است؛ لذا تاب‌آوری باید موضوع اصلی آموزش در همه حوزه‌ها باشد و سیاستگذاران ما باید به گونه‌ای عمل کنند که تصمیماتشان بحران‌زا نباشد. گاهی حتی یک کلمه می‌تواند بحران ایجاد کند.
مشخصه ویژه جامعه تاب‌آور در نگاه دکتر حبیب‌پور آن است که در چنین جامعه‌ای، سوژه‌ها حکومت‌پذیر می‌شوند و این به دموکراسی می‌انجامد. دموکراسی هم به‎نوبه خود، تاب‌آوری را شکل می‌دهد. در جامعه غیر دموکرات، تاب‌آوری شکل نخواهد گرفت.

عواملی که تاب‌آوری اجتماعی را تضعیف می‌کنند
در نگاه دکتر حبیب‌پور، یکی از عواملی که باعث تشدید بی‌تابی در‌ جامعه می‌شود، افزایش بحران-هاست. بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی باعث می‌شود مردم بی‌تاب شوند. فقر اقتصادی، مردم را بی‌تاب می‌کند. از جامعه فقیر نمی‌توان انتظار مدارا کردن و صبوری داشت.افزایش بی‌عدالتی در جامعه هم به این بی‌تابی دامن می‌زند. بی‌عدالتی، چه در شکل رویه‌ای و چه به صورت توزیعی، خشم مردم را در پی دارد. وقتی جامعه‌ای می‌بیند که مثلاً در فرآیند استخدام افراد، به جای تخصص و شایسته-سالاری، رابطه نقش اصلی را بازی می‌کند، نمی‌تواند خشمگین نباشد. عدم توازن در قدرت، پایین بودن سطح رفاه مردم، عدم احساس آرامش و نداشتن رفاه ذهنی، همه در بی‌تاب شدن جامعه تاثیرگذار هستند.

وضعیت تاب‌آوری اجتماعی در جامعه امروز
آنچه امروز شاهدش هستیم آن است که جامعه از نظر تاب‌آوری در وضعیت مناسبی به‌سر نمی‌برد. دکتر موسوی به آمارها در حوزه‌های اجتماعی مختلف اشاره کرده و می‌گوید: آمار بالای طلاق نشان می‌دهد که حتی در درون خانواده‌ها هم تاب‌آوری به پایین‌ترین سطح خود رسیده است. حجم بالای پرونده‌های قضایی، میزان بالای خشونت در جامعه، میزان بالای نزاع و درگیری و متعاقباً میزان بالای مراجعه به پزشکی قانونی، همگی شواهدی هستند که پایین بودن سطح تاب‌آوری جامعه را تأیید می‌کنند. خشونت‌های خانگی هم آمار قابل‌توجهی دارند. همچنین بر اساس آمارها مشخص شده است که در تصادفات جاده‌ای، هر سال بین ۱۶ تا ۱۷ هزار کشته داریم و این نشان‌دهنده میزان بالای بی‌تابی ماست. حتی در فضای مجازی هم حرف و نظر مخالف را برنمی‌تابیم و با تخریب و توهین، به مقابله با آن برمی‌خیزیم.
دکتر حبیب‌پور هم به آمارهای منتشر شده از پیمایش شاخص‌های اجتماعی اشاره دارد و عنوان می‌کند که بر اساس پیمایش شاخص‌های اجتماعی که در سال ۱۳۹۵ انجام گرفت، مشخص شد که تاب‌آوری جامعه ما کم است. یکی از شاخص‌های تاب‌آور بودن جامعه، رعایت حقوق دیگران، احترام به دیگری و انصاف است. در آن پیمایش مشخص شد که جامعه ما با توجه به این سه شاخص، در وضعیت مطلوبی به‌سر نمی‌برد.
ما نه یاد گرفته‌ایم حقوق یکدیگر را رعایت کنیم، نه به اندازه کافی به هم احترام می‌گذاریم و نه به اندازه کافی انصاف داریم. نامُدارایی و عدم تساهل در جامعه ما زیاد شده است.
در همین پیمایش آمده است که در جامعه ما تعاملات گرم بین مردم کم و از آن طرف، تعاملات سرد مثل فردگرایی و خودخواهی زیاد شده است. حتی میزان تعاملات خنثی هم طبق گزارش این پیمایش زیاد شده است. این نوع تعاملات، تاب‌آوری را کم می‌کند. تعاملات امروز ما مبتنی بر دگرخواهی و دوستی نیست، آنچه محوریت پیدا کرده، فرد است.
وقتی جامعه تاب‌آور نباشد، از منظر اجتماعی، شاهد بالا رفتن میزان خشونت و جرایم خواهیم بود و از منظر سیاسی هم با انواع رانت‌ها مواجه می‌شویم. همچنین درصد ریسک در تصمیم‌گیری‌های سیاسی افزایش پیدا می‌کند، چرا که نهاد تصمیم‌گیرنده نمی‌تواند پیامدهای تصمیم خود را پیش‌بینی کند و در واقع نمی‌داند که باید چه کاری انجام دهد.

چرا جامعه ما تاب‌آور نیست؟
در رابطه با دلایل وضعیت بحرانی تاب‌آوری اجتماعی در ایران، دکتر موسوی معتقد است که جامعه ما تاب‌آور نیست، چون به ما آموزش داده نشده که هر جا شرایط باب میل ما نبود، باید چگونه رفتار کنیم. البته علت این بی‌تابی تا حدی به حاکمیت و تصمیم‌گیری‌های کلان کشور برمی‌گردد؛ چرا که این تصمیم‌گیری‌ها به‎گونه‌ای هستند که مردم به راحتی نمی‌توانند آن‌ها را هضم کنند و به همین علت رفتارهایی از خود نشان می‎دهند که بیانگر بی‌تابی آنهاست.
مثلاً در موضوع سقوط هواپیمای اوکراینی، اگر مسؤولان از همان ابتدا واقعیت را عنوان می‌کردند، آن اتفاق‌ها نمی‌افتاد و اعتماد بین مردم و مسؤولان از بین نمی‌رفت. یا مثلا در مسأله بنزین، این‌که رئیس‌جمهور می‌گوید من از این تصمیم اطلاع نداشتم، واکنش مردم را برمی‌انگیزد و دیدیم که چه اتفاقی افتاد.
لذا تاب‌آوری امری نیست که فقط به مردم بستگی داشته باشد. تصمیم‌گیری‌های مسؤولان ما را در مسیری قرار می‌دهد که نتوانیم به عنوان شهروند رفتارمان را در برابر آن تصمیمات کنترل کنیم.
برای این‌که جامعه تاب‌آور باشد، باید مردم آموزش ببینند. افراد خودشان هم می‌توانند به مراکزی که مهارت‌های ارتباطی و تاب‌آوری را آموزش می‌دهند مراجعه کنند اما در سطح وسیع‌تر، این وظیفه دولت است که این مهارت‌‌ها را آموزش دهد.
نظام آموزش و پرورش، محوری‌ترین جایی است که می‌تواند در این مورد کمک کند، چون فرزندان ما ۱۲ سال از زندگی خود را در این محیط می‌گذرانند. نباید این ظرفیت را نادیده گرفت و به راحتی از کنارش گذشت. این همان اتفاقی است که در نظام آموزشی ژاپن می‌افتد. مدارس ژاپن، در کنار آموزش سایر ظرفیت‌ها، مدارا و تاب‌آوری را آموزش می‌دهند. من فکر می‌کنم یکی از دلایل بی‌تاب بودن جامعه ما آن باشد که میزان آموزش مهارت‌های اجتماعی در نظام آموزش و پرورش ما بسیار اندک است. البته کارهای خوبی شروع شده ولی واقعیت آن است که آموزش و پرورش آن‌قدر دغدغه دارد که همه آن کارها، در سطح تئوری باقی مانده‌اند و در عمل، موضوعات اجتماعی دغدغه این نهاد نیست. هر کاری که انجام شده، در سطح تئوری و در ظاهر بوده است.
نکته دیگر این‌که ما در جامعه، همدلی به‏معنای درک متقابل نداریم، بلکه بیشتر همدردی داریم تا همدلی. ما برای خروج از بحران‌هایی که در حال تجربه‌شان هستیم نیاز داریم به همدیگر نزدیک‌تر شویم، زیرا این درک متقابل باعث می‌شود رفتارهایی را که نشانه‌ای از تاب‌آوری ندارد کمتر از خود بروز دهیم. فضای آلوده سیاسی و منافع فردی و حزبی مانع ایجاد همدلی می‌شود؛ این در حالی است که امروز بیش از هر زمانی به همدلی نیاز داریم.
دکتر حبیب‌پور درباره علت‌های بی‌تابی در جامعه به سه عامل نظم، کنترل و مشارکت مردم اشاره می‌کند و معتقد است نظام سیاسی وظیفه دارد جامعه را به شکلی اداره کند که نظم و کنترل برقرار بوده و مردم بتوانند در امور مشارکت داشته باشند. اگر میزان نظم، کنترل و مشارکت مردم بالا باشد، به تبع آن جامعه هم تاب‌آور می‌شود ولی وقتی این مؤلفه‌ها کمرنگ باشند، ریسک در جامعه زیاد می‌شود. بی‌تابی اجتماعی یک مسأله است که باید حل شود.
نکته مهم دیگر آن است که ما امروز سرمایه اجتماعی فرسوده شده داریم، از انسجام و اعتماد اجتماعی بی‌بهره‌ایم و این افزایش بی‌اعتمادی نسبت به نهادهای مختلف، نتیجه عملکرد دولت است. جامعه‌ای که اعتماد در آن وجود نداشته باشد، بی‌تاب می‌شود.
در پیمایش ذکرشده، بیش از یک سوم افراد (۳۵%) اظهار کردند که اعتماد عمومی در جامعه ما کم است. جامعه ما همچنان «خاص‌گرا» است، به این معنی که افراد فقط به خانواده و خویشاوندان و اطرافیان خود اعتماد دارند نه به غریبه‌ها. جامعه‌ای که به غریبه اعتماد نکند، بی‌تاب می‌شود. این نشان می‌دهد که در جامعه ما اعتماد عمومی وجود ندارد. جهت‌گیری‌های دگرخواهانه به‎ندرت مشاهده می‌شوند. یکی دیگر از مواردی که موجب کم شدن تاب‌آوری در جامعه ما شده‌اند، کم شدن ویژگی‌های اخلاقی مثبت در جامعه است. در پیمایش سال ۱۳۹۵، فضیلت «وفای به عهد» بررسی شد. بیش از ۴۴ درصد از پاسخ‌دهندگان معتقد بودند «وفای به عهد» در جامعه کمرنگ شده است.
همچنین نظام هنجاری در جامعه ما مؤلفه‌های منفی زیادی دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به تعصب و پیش‌داوری اشاره کرد. دلیل دیگر پایین بودن تاب‌آوری اجتماعی ما، پایین بودن نرخ امید، هم امید فردی و هم امید اجتماعی، در جامعه است. فرد، نه به آینده خودش امیدوار است نه به آینده جامعه؛ یعنی نمی‌داند در آینده چه اتفاقی قرار است برایش بیفتد. این یعنی معرفت اجتماعی در جامعه ما دچار بحران شده است.
نکته دیگر این‎که آن نظام هنجاری که باید مردم را به هم نزدیک کند، ضعیف شده است. کارگزاران این نظام، یعنی آموزش و پرورش، عملکرد خوبی نداشته‌اند.
بحث دیگر آن است که ما تاب‌آوری نداریم، زیرا جامعه ما یک جامعه سرخورده است. ما به معنی واقعی کلمه «ملت» نیستیم، چرا که در جامعه‌مان، فاصله ملت و دولت زیاد شده و دو گفتمان مختلف شکل گرفته که به هم اعتماد ندارند. به همین دلیل است که تاب‌آوری در جامعه کم و سطح اعتراضات بیشتر شده است.
جامعه باید گفتمان واحد داشته باشد اما وقتی همه‎چیز دولتی است و مفهومی به نام ملت شکل نگرفته است، مردم ناسازگار می‌شوند. وقتی امید اجتماعی سرخورده می‌شود، مردم به سمت امید فردی روی می‌آورند.
به همین علت است که فرد می‌بیند گران شدن دلار به ضرر جامعه است اما دلار می‌خرد تا وقتی گران شد، سود کند. بسته بودن کانال ارتباطی میان ملت و دولت هم باعث می‌شود ما مفهومی به نام «ملت» نداشته باشیم.
ممکن است برخی بگویند که مردم ما خیرخواه هستند، زیرا در شرایط بحرانی به هم کمک می‌کنند. اما واقعیت آن است که خیرخواه بودن را نمی‌شود در شرایط بحرانی تحلیل کرد. اگر در شرایط بهنجار، خیرخواهی در جامعه وجود داشت، می‌توان ادعا کرد که جامعه خیرخواه است.
نکته پایانی این‎که تاب‌آوری یک بازی دوطرفه بین دولت و ملت است. اعتمادسازی دولت در این زمینه بسیار اهمیت دارد. این اعتماد شکل نمی‌گیرد، مگر با بهبود عملکرد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دولت، تغییر ذهنیت منفی مردم، امیدوار کردن مردم و اطلاع‌رسانی و شفافیت دولت.
باید در رویه‌ها عادل بود تا همدلی دوطرفه بین مردم و دولت وجود داشته باشد. وقتی می‌بینیم نماینده‌ای فاسد است، بی‌اعتمادی ایجاد می‌شود. گسترش دموکراسی به عادلانه شدن رویه‌ها کمک می‌کند. دولت باید حقوق شهروندی مردم را به‎رسمیت بشناسد. مردم حق دارند خیلی چیزها را بدانند، بپذیرند یا رد کنند. این‌که دولت مردم را به عنوان شهروند قبول ندارد، یک مسأله بزرگ است. دولت مردم را شهروند حساب نمی‌کند و به آن‎ها حق نمی‌دهد، در نتیجه مردم بی‌تاب می‌شوند.
راهکار دیگر آن است که دولت کارها را به مردم بسپارد ولی چون آن‎ها را به‎عنوان شهروند قبول ندارد، از انجام این کار امتناع می‌کند.

روند تاب‌آوری در جامعه امروز
در جامعه امروز علی‌رغم آن‎که می‌بینیم واکنش مردم در برابر شرایطی که مخالف میلشان است حاکی از عدم تاب‌آوری است، ولی از طرفی به‌نظر می‌رسد مردم خودشان را با شرایط سخت وفق می‌دهند و کم‌کم از بی‌تابی آن‎ها کاسته می‌شود.
دکتر موسوی در برابر این ادعا معتقد است که اعتراض مردم، نشان‌‌دهنده وفق‌پذیری آن‎ها نیست، هرچند که این موضوع به نوع بحران بستگی دارد.
واکنش‌های ما در بحران‌های مختلف، فرق دارد. بخشی از واکنش‌های ما به خاطر آن است که تاب‌آور نیستیم که البته این هم تاحد زیادی به عملکرد مسؤولان برمی‌گردد. مثلاً میزان بالای تصادفات، خشونت و غیره نشان‌ می‌دهد ما تاب‌آوری را بلد نیستیم و به منابع مادی و انسانی آسیب می‌زنیم. این در حالی است که مطالبه‌گری مسیر و روش خود را دارد. مطالبه‌گری حق ماست ولی با تخریب متفاوت است. از طرفی، مسؤولان هم باید آستانه تحمل خود را بالا ببرند. تاب‌آوری یک امر دوسویه است؛ نباید فقط از مردم انتظار داشته باشیم که شرایط سخت را تحمل کنند.
دکتر حبیب‌پور هم معتقد است این‎که ما خود را با شرایط سخت وفق می‌دهیم، تاحدی نشان‌دهنده عقلانیت ماست. مثلا در جامعه امروز می‌بینیم که ازدواج کم شده است. این نشانه عقلانیت است، زیرا فرد پیش خودش محاسبه عقلانی می‌کند و با در نظر گرفتن هزینه و فایده، به این نتیجه می‌رسد که مثلا فرزندآوری در شرایط کنونی به نفعش نیست. همچنین می‌بینیم که تمایل به ازدواج در خانم‌ها کمتر شده، زیرا آن‎ها از حمایت‌های اجتماعی و قانونی کافی برخوردار نیستند و با یک محاسبه سرانگشتی نتیجه می‌گیرند احتمال این‎که پس از ازدواج، شغل و استقلال مالی خود را از دست بدهند زیاد است. البته میزان تاب‌آوری افراد باتوجه به سن و جنسیت آن‎ها متفاوت است.
در جامعه همواره یک پدیده منفی به نام «انباشت بی‌تابی» وجود داشته که کم‌کم به بحران اجتماعی بدتری ختم می‌شود که برخی آن را «فروپاشی اجتماعی» می‌نامند.

code

نسخه مناسب چاپ