چرا دارالفنون تأسیس شد؟وقتی حکومت قاجاریه از عهدة نگهداری ولایات ماورای رود ارس بر نیامد و از وجود صاحبمنصبان فرانسوی و انگلیسی در اصلاح وضع قشون ایران نتیجة مثبت و مؤثری بهدست نیاورد، میرزا بزرگ فراهانی قائم مقام که در تبریز مدیر و مدبر امور عباس میرزای ولیعهد در آذربایجان بود، چنین دریافت که باید آب را از سرچشمهاش برداشت و محصل برای فراگرفتن علوم و صنایع جدید به انگلیس فرستاد. حاجی میرزا آقاسی هم بعد از غائله هرات که صاحبمنصبان خارجی از شرکت در عملیات نظامی بدستور سفارت فرانسه خودداری کردند، همان تجربه میرزا بزرگ را تجدید کرد و پنج محصل دیگر را برای تحصیل به فرانسه فرستاد.
تفاوت نظر امیر با مسؤولان قبل
میرزا تقیخان امیرنظام که از ابتدای خدمت تا وصول به مقام صدارت، در آذربایجان، شاهد و ناظر حوادث نامطلوبی بود که در اثر عدم کفایت فنی و نظامی کشور رخ میداد، از تکرار تجربة قائم مقام و حاجی میرزا آقاسی صرفنظر کرد و درصدد برآمد کانونی در داخل مملکت برای تربیت و تعلیم کسانی ایجاد کند که در دستگاه نظام کشور بایستی مسؤولیت دفاع ایران را در برابر تجاوز تهاجم اجنبی عهدهدار باشند. شاید اقدام دولت عثمانی به تأسیس دارالفنون اسلامبول هم آخرین مشوق و محرک او در توجه بدین کار شده باشد.
اثر مشاهدات پترسبورگ در امیر
امیر نظام همینکه از برقراری نظم و امنیت داخلی که پس از جلوس ناصرالدینشاه در خراسان و اصفهان و فارس برهم خورده بود، تا حدی آسوده خاطر شد برای عملیساختن آن اندیشهای که شاید بعد از مسافرت به روسیه با خسرومیرزا و توقف نسبتاً طولانی در پترسبورگ از راه مشاهدة مدارس و مؤسسات نظامی آن کشور نخستین بار در مغز او راه یافته بود، دست به کار شد.
انتخاب محل و آغاز بنا در ۱۲۶۶ و اعزام مأمور برای جلب معلم
نخست، محلی را که هنوز در کنار خیابان ناصر به بنای دبیرستان دارالفنون فعلی اختصاص دارد، برای بنای مدرسه منظور برگزیدند و در طول مدت سال ۱۲۶۷، همان بنایی که تا سال ۱۳۰۶ شمسی هنوز برپا و قابل استفاده بود، ساخته و پرداخته شد. در نیمة دوم آن سال یکی از اعضای مقدم سفارت ایران در مسکو مأموریت یافت که به نمسه (اطریش) و پروس برود و شش نفر معلم صاحب وقوف «مکتب خانه پادشاهی که در طهران بنا شده» شش ساله اجیر کند، با مقرری سالیانه چهار هزار تومان برای هر یک و چهارصد تومان مخارج آمد و رفت، و آنان را برداشته به تهران بیاورد.
نام اولیة مدرسه
نامی که در دستور استخدام معلمین برای مدرسة نوبنیاد ذکر شده «مکتبخانه پادشاهی» نظیر مکتب سلطانی اسلامبول بود. ولی بعد از آن در مراسلات دیگر آن را «مدرسه نظامیه» خواندهاند. در صورتیکه روزنامه وقایعاتفاقیه ضمن نقل خبر تأسیس این اساس جدید آنرا «تعلیمخانهای» مینامد که «علوم و صنایع در آنجا تعلیم و تعلم شود.»
اما همین روزنامه یک هفته بعد از افتتاح، ضمن اصلاح نام یکی از معلمین اطریشی، مدرسه را «موسوم به دارالفنون» مینویسد. در صورتی که مردم طهران همواره همان نام بدوی «تعلیمخانه» را به صورت «معلمخانه» بر آن اطلاق میکردند. چنانکه میدانیم امیر مقارن ورود همین معلمین به طهران از مقام صدارت بدین بهانه که به کارهای امارت نظام خود برسد، عزل شده بود. ولی یکی دو روز قبل از افتتاح مدرسه، همة مناصب و شئون و امتیازاتی که داشت از او خلع گردید و توفیق شرکت در افتتاح بنایی که زائیدة فکر و ارادهاش بود نیافت. بنابراین معلوم میشود در آغاز امر هنوز تصمیم قطعی راجع به نام آن گرفته نشده بود و اگر امیر در مقام خود تا هنگام افتتاح باقی بود، شاید همان «مدرسه نظامیه» را برای نام مدرسه اعلام میکرد: زیرا برنامة دروس معلمین که در دستورالعمل استخدام معلم منعکس بود و بعد هم بر دروس مدرسه تطبیق گردید، نشان میداد که این مدرسه برای رفع نواقص امور نظامی تأسیس شده بود و تنها معدنشناسی از این هدف جدا بود، اما درسهای دیگرش حتی طب و جراحی نیز وارد دایرة استفاده در کار نظامی بوده است.
مواد درسی
مواد درسی مدرسه عبارت بود از پیاده نظام، سواره نظام، توپخانه، مهندسی، طب و جراحی و دواسازی که همة آنها از نیازمندیهای نظامی مملکت محسوب میشد و تنها درس معدن یک موضوع غیرنظامی بود. دکتر پولاک که برای تدریس طب و جراحی مدرسه انتخاب شده بود، در کتابی که راجع به «مملکت و ملت ایران» که بعد از بازگشت به اطریش انتشار داده، معلم معدن را بهنام معلم عملیات کوهستانی یاد کرده است ولی مسلم است که میرزا تقی خان برای تدریس مادة معدن که مورد توجه خاص او بود، معلم میخواسته است. چه در دستوری که به «جان داود» فرستادة مخصوص خود برای استخدام معلم، میدهد از معلم معدن اسم میبرد و قید میکند که باید از همة فلزات سرشته داشته باشد و چانوطارا برای همین کار برگزیده بودند. پس چنانکه برخی پنداشتهاند اعتمادالدوله بعد از سقوط امیرنظام در تغییر ماده تدریس معلمان تصرفی نکرده است تا درس عملیات کوهستانی را به «معدن» تبدیل سازد.
بنابرآنچه توضیح داده شد، احتمال میرود تسمیه مدرسة نظامیه به دارالفنون از مقوله کارهایی بوده که بعد از برکناری امیر به اقتباس از نام مدرسة اسلامبول صورت گرفته باشد و این احتمال به اعتبار ذکر اسم دارالفنون در دستور میرزا محمد علیخان وزیر امور خارجه برای دعوت و معرفی شاگردان قدری ضعیف به نظر میرسد.
چنانکه میدانیم میرزا حسینخان سپهسالار در موقع وزیر جنگی خود مدرسه نظامی را در قسمت غرب ارگ تأسیس کرد که فعلا به سطح زیربنای وزارت دادگستری ملحق شده است. از آنجا که سرمشق اصلی سپهسالار در اصلاحات خود از ابتدا کارهای میرزاتقی خان بوده، بعید نیست این نامگذاری را هم برای احیای اسم مدرسه نظامیة امیر نظام انجام داده باشد. به هر صورت مدرسهای که امیرنظام به تأسیس آن همت ورزید و در طی مجاهدت دو ساله مقدمات افتتاح آنرا از هر حیث فراهم آورده بود و انتظار ورود معلمان خارجی را جهت افتتاح آن میکشید، روزنامه وقایعاتفاقیه که از برکت و اراده امیر صورت انتشار یافته بود، در شماره ۴۲ مورخ ۲۶ محرم ۱۲۶۸ خبرعزل و خلع میرزا تقیخان فراهانی را پیش از عنوان خبر ورود معلمان اطریشی مدرسه در روی همان ورق چاپ کرده است.
دارالفنون و وزارت خارجه
مأموری که معلمان را استخدام کرده و به همراه خود آورده بود، یکی از کارمندان وزارت امور خارجه بود که در مأموریت ارض روم با امیر آشنایی یافته و قرار کار معلمان را در وینه به نام وزارت خارجه گذارده بود. از این دارالفنون در آغاز امر جزو حوزه مسؤولیت وزیر خارجه قرار داشت و افتتاح مدرس و ثبت اسامی داوطلبان به وسیلة میرزامحمدعلیخان شیرازی صورت گرفت، اما دو ماه بعد به اعتبار سنخ کار مدرسه ادارة آن را به عزیزخان مکری آجودانباشی کل عساکر ایران سپردند.
نظامت هدایت و نتایج آن
کار نظامت مدرسه به رضا قلیخان اللهباشی متخلص به «هدایت» سپرده شد که از سفارت خیوه تازه برگشته بود. این وظیفه در خانواده او بعداً به صورت ریاست وراثتی درآمد و تا آغاز مشروطه یعنی شصت سال متوالی برقرار بود. اینان مقام ریاست تلگرافخانهها و وزارت علوم را هم بعد از مرگ علیقلی میرزای اعتضاد السلطنه یدک میکشیدند.
جنبة نظامی مدرسه در ابتدا قابل ملاحظه بود. داوطلبانی که برای تحصیل در رشتههای مختلف دارالفنون ثبتنام میکردند، از لباس و نشان مخصوص مدرسه و ناهار و مواجب مختصری برخوردار بودند و بعد از فراغت تحصیل به اعطای درجات نظامی مفتخر میشدند.
شاگردان دارالفنون در لشکر کشی هرات
در محاصرهای که منجر به تصرف وزیر آن شهر شد، دستة مهندسی و توپخانه مدرسه که به وسیله محصلین و زیر نظر بوهلر فرانسوی در این عملیات شرکت جسته بود، در کامیابی حسامالسلطنه بیاثر بود. بوهلر در این نوبت برخلاف رفتار سابق هموطنانش که در محاصرة قبلی به دستور فرانسه از شرکت در عملیات نظامی هرات خودداری کرده بودند، اینک به دستور منع سفارت اعتنایی نکرد و تا پایان کار با شاگردان خود در عملیات شرکت داشت و از اینرو خود را هدف انتقاد سیاستمداران انگلیسی قرارداد. چنانکه هنری راولینسن، سفیر انگلیسی در فرانسه ضمن ملاقاتی که با میرزا حسنعلیخان گروسی وزیر مختار ایران در پاریس کرده بود با لحنی دوستانه از دولت ایران گله میکرده که چرا دیگران را بر ما ترجیح دادهاید و برای تعلیم سپاهیان خود از فرانسه معلم بردهاید و شاگردان خود را به پاریس فرستادهاید و بوهلر فرانسوی را برای ادارة استحکامات سرحدی خود فرستادهاید.
آغاز توقف و انحطاط مدرسه و علت آن
این کامیابی نسبی در عملیات محاصرة هرات، اوج پیشرفت تعلیمات نظامی مدرسة تازهکار دارالفنون محسوب میشد، ولی دستچینکردن چهل نفر از میان صدنفر عدة کل محصلین مدرسه برای اعزام به پاریس در سال ۱۲۷۵ و انزجاری که ناصرالدینشاه از بابت همکاری عدهای از محصلین مدرسه با فراموشخانة ملکم، در ۱۲۷۶ پیدا کرده بود مایة شوربختی و بیاعتنایی شاه به کار دارالفنون شد و از ۱۲۷۵ به بعد که امور مدرسه زیر مسؤولیت علیقلی میرزای اعتضادالسلطنه قرار گرفت تا وقتی که تعلیمات نظامی از مواد درسی آن جدا و به مدرسة نظامی منضم گردید و بهجای آن موزیک و نقاشی جزو دروس اساسی مدرسه شد، دیگر دارالفنون آن جلوه و امتیاز قبل از ۱۲۷۵ را پیش ناصرالدینشاه نداشت، گرچه در صورت ظاهر هنوز تزیینات مربوط به روزهای سلام مدرسه همواره ملحوظ بود.
معلمان ایتالیایی و فرانسوی
با مرگ دو تن از معلمان اطریشی و بازگشت سومی به اروپا جا برای قبول خدمت داوطلبان ایتالیایی و فرانسوی و فلامانی باز شد. بوهلرفجای «ساتی» و متراتسوی ایتالیایی جای کومنز و شلیمر فلامانگی بلژیکی جای دکتر پولاک را که به طبابت حضور شاه منصوب شده بود، گرفت.
نکتهای که در اینجا باید بهیاد آورد و گفت این است که از شاگردان اعزامی دورة محمد شاهی به پاریس که در فرانسه موفق به تکمیل کار تحصیل خود نشده و به ایران بازگشته بودند، سه تن در این موقع برای دستیاری و ترجمه دروس با معلمین دارالفنون همکاری ثمربخشی داشتند.
مترجمان دروس
میرزا زکی و میرزارضا محمد حسینخان قاجار، مترجم دروس کرشش یا کرزیز معلم توپخانه و دروس معدن چارونطا و درس طب و جراحی دکتر پولاک بودند. درسهای مهندسی بوهلر را عبدالرسولخان و جعفر قلیخان از شاگردان برجستة مدرسه با محمد حسینخان ترجمه میکردند.
استفاده از اصطلاحات قدیم برای ترجمه یا تألیف جدید
نکتة دیگری که باید بر این قسمت افزود موضوع استفادة مترجمان دروس از اصطلاحات علمی متداول در کتابهای فارسی سابق بود که از استعمال آنها در برابر الفاظ دریغ نمی ورزیدند.
به هر نسبت دایرة ترجمه و تألیف در دارالفنون توسعه مییافت و کتابهای ریاضی و طب و جراحی و شیمی و فیزیک و داروسازی و نجوم از زیر دست ترجمه و تألیف میگذشت، دایرة محدود به کاربردن اصلاحات قدیم در برابر الفاظ فرانسه نیز توسعه و پیشرفت پیدا میکرد. مصطلحات کتابهای درهالتاج و ذخیره خوارزمشاهی و تحفة حکیم مؤمن و جواهرشناسی و صیدنه و شرح زیجسلطانی و دهها کتاب دیگر نظیر آنها در این رستاخیز علمی متدرجاً تجدید حیات پیدا کرد و در موارد لازم درست به کار برده شد. دکتر شلیمر جهت مزید استفاده خویشتن و دیگران در علوم طب و طبیعی، فرهنگ چهار زبانهای تألیف کرد و با خط دست در چاپخانه دارالفنون به چاپ سنگی رسانید که هنوز برای مراجعة جویندگان اثری سودمند میباشد و نظیرش تاکنون تنظیم نشده یا آنکه من ندیدهام. مترجمان و مؤلفان در متون فارسی، الفاظ فرنگی را به خط فرانسه با اصطلاح علمی زبان فارسی همراه میآوردهاند.
مقابله فارسی با زبان فرانسه
مثلا در کتاب تشریح میرزا علیخان دکتر، الفاظ فرانسه با خط دست در حاشیة صفحهها و در کنار مصطلحات علمی فارسی نوشته شده و به چاپ سنگی رسیده است.
در نتیجة این استفاده از الفاظ و تعبیرات مصطلح قدیم در برابر الفاظ علمی فرانسه، مینگریم که علوم و فنون جدید در نظر مردم آن عصر چیزی خارقالعاده و جدا از معارف معروف قدیم جلوه نمیکرده بلکه به منزله متمم و مکمل نواقص علمی قدیم در مرحلة جدید محسوب میشده است.
نتیجه وحدت اصلاح میان قدیم و جدید
این وحدت سیاق تعبیر و اصطلاحات جدید و قدیم حوزة استفاده از کتابهای علمی تازه را در خارج مدرسه گسترش میداد و افراد با استعداد هوشمندی مانند میرزا محمد کرمانشاهی و میرزا عبدالغفارخان اصفهانی و میرزاتقیخان کاشانی را از مدارس قدیم به سوی دارالفنون جلب میکرد. این طبقه از داوطلبان که به زبان فارسی و عربی و فرانسه تسلط داشتند در ترجمه سعی میکردند که نارساییهای مخصوص تعبیر در نقل از زبانی به زبان دیگر را هموار و صاف کنند و نیازی بدان نمیدیدند که برای استتار جهل خود نسبت به مواد دشوار علمی، پردهای از الفاظ جعلی و نودرآورده بر معانی مبهم در آیینة خاطر خود به بهانة به زبان نو برای نگارش و آموزش دانش نو بپوشانند.
جلب فضلای طلاب از مدارس قدیم به درس جدید
این سهولت استفاده از کتابهای علمی تازه کسانی را که با اینگونه تحصیلات از راه مدرسه پیوستگی نیافته بودند از کسب فیض جدید دانش محروم نمیگذاشت و چه بسا پزشکان مکتب قدیم که به کمک مطالعه آثار شلیمر و پولاک و میرزاعلی دکتر و میرزا محمد کرمانشاهی و میرزا ابوالحسن خان و ناظمالاطبا از معلومات طب جدید استفاده میکردند و در تغییر روش معالجه از دستورات نافعتری پیروی مینمودند.
تفاوت ترجمه امروز و دیروز
متأسفانه این سنت سودمند در عمل ترجمه آثار علمی به روزگار ما چنانکه میسزد مراعات نشده و نمیشود و هر مترجمی و مؤلفی پیش از وضوح معنی منظور به صورت کامل در ذهن خود دستگاه خود کار لغتسازی خاصی را به کار میاندازد و به این عذر که برای معانی تازه الفاظ کهنه کافی نیست و به نوسازی زبان نیازمندیم، نابسامانی عمل خود را میخواند پنهان دارد. همین امر باعث شده که خود مترجمان و نویسندگان آزاد زبان زمان ما، بدون در نظر گرفتن الفاظ خارجی نمیتوانند از معانی نوشتههای خود سر دربیاورند و حوزة استعمال و استفاده از کتابهای ایشان در دانشگاه هم محدود به معلم مؤلف و شاگرد فرمانبردار و زبان بسته مینماید، زیرا مجال چون و چرا به او داده نمیشود و برای دریافت نمره باید جور استاد را بیش از مهر پدر و مادر بپذیرد.
code