شبهای طولانی زمستان و روزهای کسلکنندهی تابستان بارها این جمله تکراری را از سمت فرزندانمان شنیدهایم: «حوصلم سررفته.» سررفتن حوصله حس مشترکیست که هم خودمان تجربه کردهایم، هم از ما بزرگترها و هم بچههایمان. اما اگر بچهها حوصلهشان سر برود، اوضاع کمی بهم ریخته میشود. گریه، نق زدن، بهانهگیریهای بیخود، طفره رفتن از غذا خوردن و کارهایی که باعث میشود اوضاع از آنی که هست بدتر شود. والدین هنگام شنیدن این جمله فهرستی از فعالیتها را که به نظر خودشان جالب است برای کودک ردیف میکنند. گاهی هم از یک راهحل دم دست استفاده میکنند؛ فرستادن کودک به سمت تلویزیون و تبلت و اسباببازیهای پر زرق و برق. اما باوجود تمام این راهحلها باز هم کودک این جمله را تکرار میکند. در چنین شرایطی والدین با استیصال از خودشان میپرسند: «با فرزند بیحوصلهام چه کنم؟». شاید بد نباشد به جای عبارت کودک بیحوصله بگوییم کودکی که حوصلهاش سر رفته است. این تغییر به ظاهر کوچک اما مهم است. زمانی که میگوییم کودک بیحوصله، صفت ناخوشایندی را به او نسبت میدهیم. گویا مشکلی متوجه کودک است. اما کودکی که حوصلهاش سر رفته یک کودک عادی است و باید علت بیحوصلهگیاش را در رفتار اطرافیان و محیط پیرامونش جستوجو کنیم. در اینجا به چند عامل که ممکن است سبب بیحوصلگی کودک شوند اشاره میکنیم:
خسته و گرسنه بودن
گاهی علت اصلی بهانهگیری و کمحوصله بودن کودکان شرایط جسمی آنها است ولی چون نمیتوانند به خوبی تشخیص دهند که چه چیزی آزارشان میدهد آن را با بیحوصلگی نشان میدهند. رفع نیازهای جسمی او به سادگی میتواند حال کودک را خوب کند و او را برای برگشتن به بازی و فعالیتهای روزمرهاش آماده کند.
توجهطلبی
سبک زندگی و فرزندپروی والدین باعث میشود توجهی کافی و لازم به فرزندشان نداشته باشند. همین باعث میشود کودک از هر طریقی بخواهد توجه والدینش را به سمت خود جلب کند. فقدان توجه میتواند احساس ناامنی در کودک به وجود آورد و اعتماد به نفس او را پایین بیاورد. بهانهگیری و ابراز بی حوصلگی یکی از کارهایی است که کودکان برای جلب توجه والدین به آن دست میزنند.
ارتباط گرفتن
گاهی اینقدر والدین با فرزندشان معاشرت نمیکنند که کودک دست به نق زدن میزند. او از این طریق والدین خود را به گفتگو وامیدارد و دلش میخواهد پدر و مادرش از او بپرسند مشکلش چیست. کودک از این طریق به والدینش میگوید چه چیزی خوشحالش میکند و با چه چیزهایی حالش بد میشود.پس از شناختن نیازها و شرایطی که بیحوصلگی کودک را تشدید میکنند، میتوانیم به کارهایی رو آوریم که وضعیت را تغییر میدهند و نیازهای کودک را رفع میکنند:
اولین کاری که در این شرایط باید انجام داد این است که به او توجه کنید. این توجه از سادهترین سؤال شروع میشود: «چهکار کنم حالت خوب بشه؟»، «دوست داری چهطور کاری انجام دهی؟» یا «من چه کمکی میتوانم به تو بکنم؟». با پرسیدن چنین سؤالاتی کودک توجه لازم را از ما میگیرد و ما هم میتوانیم از این طریق از نیاز واقعی کودک آگاه میشویم و پیشنهادهای ناکارآمد را برایش فهرست نمیکنیم.
مشارکت دادن کودک در کارهای خانه
کودکان از اینکه در کنار مادر یا پدرشان کاری را انجام دهند لذت میبرند. زمانیکه والدین مسئولیتهای ساده به او بسپارند علاوه بر سرگرمکردن کودکشان، امکان تجربه کردن و کسب مهارتهای گوناگون را به وجود میآورد. بهطور مثال اگر در حال آشپزی هستید، با توجه به سن توانایی کودکتان، کارهایی مثل پاک کردن حبوبات یا خرد کردن بعضی مواد غذایی را به او بسپارید. یا در گردگیری خانه از او کمک بگیرید.
فعالیتهای مشترک داشته باشید
کودکان نباید برای سرگرم شدن به حضور همیشگی مادر و پدرشان وابسته باشند و باید کمکم بیاموزند که به تنهایی هم سرگرم شوند. اما بدون شک نیاز دارند تا زمانهای خوشی را در کنار والدینشان بگذرانند. اینکه در این زمانهای مشترک چه رخ دهد به ویژگیهای کودک و نیازهایش بستگی دارد. این فعالیتهای مشترک میتوانند بنا به محیط و شرایط زندگی و حتی جسمی شما متفاوت باشد.
خاطره گویی
کودکان از شنیدن قصه، آن هم قصههایی که بدانند والدینشان قهرمان آن بودهاند لذت میبرند. گوینده خوبی باشید. خاطره و قصهگویی حتی حال خودتان را هم خوب میکند. نیاز به انرژی زیاد جسمی هم ندارد. این کار امکان گفتگو را هم برایتان پیش میآورد.
بازیهای خانوادگی
خودتان بازی اختراع کنید. گاهی به این فکر کنید که از دل چیزهای کوچک چقدر آسان میشود یک بازی طراحی کرد. میتوانید بازیهای جدیدی اختراع کنید و آن را یکی از رسوم خانواده خود کنید. میتوانید بازیهای مختلف را باهم ادغام کنید و با بازی جدید از انجام بازیهای یکنواخت دوری کنید. بازیهای فکری هم ابزار خوبی برای این کار هستند. تعیین زمان قبلی برای چنین فعالیتهایی ضمن اینکه کودک را متوجه توجه پدر و مادر به نیازها و خواستههایش میکند، به شیوهای غیرمستقیم اهمیت برنامهریزی را به او یادآور میشود و میتواند انگیزهای باشد تا مسئولیتهای دیگرش را به موقع و با نظم بیشتری انجام دهد.
code