اصلاح نگرش‌ها، عامل جهش اقتصادی چین
 

رهبران پکن با انجام اصلاح نگرش خود به امور سیاسی و اقتصادی و اجرای برنامه‌های دقیق توسعه‌ای توانستند رشد خیره‌کننده و بی‌سابقه‌ای را رقم بزنند که جمهوری خلق چین را در کمتر از نیم قرن از یک کشور فقیر به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرد.

به گزارش ایرنا،جمهوری خلق چین سالهاست تلاش می‌کند خود را برای خروج از یک حالت انفعالی و انزواجویانه آماده کند و پکن را به یک قدرت منطقه‌ای و بین المللی توانا به اعمال نفوذ در نظام بین‌المللی تبدیل نماید. رهبران چین چند دهه است که دریافتند با رویکردهای ایدئولوژیک کمونیستی خود قادر به کسب هیچگونه موفقیتی نیستند. در عوض آن‌ها سعی کردند با ایجاد اصلاحات گفتمانی، ساختاری و رویه‌ای در گام نخست اقتصادی پویا، رو به رشد و برتر را به دست بیاورند و در مراحل بعدی اهداف سیاسی و جهانی خود را دنبال کنند.چین با همین رویکرد در طول سالیان گذشته توانسته است دستاوردهای بسیار چشمگیر اقتصادی و سیاسی را به دست آورد. گذشته از فضای سیاسی نسبتاً بسته این کشور، چین در میان رژیم‌های اقتدارگرای مدرن توانسته است در چند مرحله انتقال قدرت موفقی را از یک رهبر زنده به یک رهبر غیرخویشاوند به سرانجام برساند. رهبران رده اول چین همزمان سه سمت تعیین‌کننده را دارند: آن‌ها همزمان دبیرکل حزب کمونیست، رئیس کمیسیون نظامی مرکزی (که کنترل ارتش را در اختیار دارد) و رئیس‌جمهوری کشور (یک نقش تشریفاتی که اختیار نهایی دولت را به او اعطا می‌کند) را در اختیار دارند. با اینحال، این تغییرات پیچیده با موفقیت به اجرا در آمد و خللی در برنامه‌های بلندمدت این کشور ایجاد نشد. از جنبه‌های اقتصادی نیز پکن از دهه ۱۹۸۰میلادی تابحال رشد چشمگیری را تجربه کرده است. نظام کمونیستی چین اصلاحات کنترل شده‌ای را در پیش گرفت به گونه‌ای که چین را از یک کشور تقریبا فقیر به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرده است. ساختار این کشور یک نظام دیوان‌سالار-اقتدارگرا است که در روش مدیریت اقتصاد کشور از سیاست درهای باز و اقتصاد آزاد پیروی می‌کند.ادامه این روند رو به رشد نگرانی‌هایی را درباره اهداف پکن و آینده نظم بین المللی به ویژه در ایالات متحده آمریکا ایجاد کرده است.

تنش‌زدایی و اصلاحات سیاسی

حزب کمونیست چین از سال ۱۹۴۹بر این کشور حکومت کرده و چند ماه قبل هفتاد سالگی حاکمیت خود بر این کشور را جشن گرفت. کارشناسان نظام سیاسی چین را یک ساختار کمونیستی مختلط ارزیابی می‌کنند زیرا در طول سال‌های گذشته به بازبینی در برخی باورهای کمونیستی دست زده است. برخلاف آنکه مارکسیست‌ها اعتقاد دارند طبقه کارگر باید از طریق جنگ، تمرد و انقلاب به حقوق خود دست یابد، بازبینی‌هایی که پکن ساختار سیاسی این کشور ایجاد کرد در تضاد با این اصل بود و جنگ و تمرد را رد کرده و به جای آن تحول از بالا به پایین را مطرح کرد. «محمدحسین باقی» که در کتاب «معمای چین» به تحلیل مسیر و خط مشی‌های چین در دوره معاصر به ویژه از زمان اصلاحات پرداخته بر این باور است که در واقع چینی‌ها دریافتند که کمونیسم نمی‌تواند به جنگ با سرمایه‌داری بپردازد، بنابراین تلاش کردند سیستم سوسیالیستی را با مختصات چینی پایه‌گذاری کنند که در آن ضمن تعامل با سرمایه‌داری و استفاده از مزایای آن، اندیشه سیاسی نوینی را که هر دو انگاره را در خود دارد پی‌ریزی کنند.از این رو، تحلیلگران دولت چین را یک دولت کمونیست لیبرال می‌نامند که ترکیبی از کمونیسم به شکل‌های توتالیتر و لیبرالی را همراه با اصلاح طلبی کنفوسیوسی بازطراحی کرده است. همزیستی مسالمت آمیز با غرب و نظام سرمایه‌داری و کاستن از شدت مخاصمه یکی از مهمترین ویژگی‌های رویکرد تازه پکن از سه دهه پایانی قرن بیستم تاکنون بوده است. همزمان تصمیم‌گیران چین تلاش کردند تا چهره تهدیدآمیزی را که غرب و همسایگان از پکن داشتند اصلاح کنند، از بروز درگیری اجتناب ورزند و در مقابل تمرکز و تلاش خود را بر رشد و توجه به درون معطوف سازند. چینی‌ها با تغییر نظام اندیشه‌ای خود به جای ستیز با جهان، از ایدئولوژی رادیکال دوران مائو دور شدند و عملگرایی اقتصادی «دنگ شیائو پینگ» را به اجرا در آوردند. آن‌ها همزمان به تقویت درون، قدرت سازی و نهادسازی پرداختند. به همین علت بود که دنگ شیائو پینگ رئیس جمهوری پیشین چین تاکید داشت پکن باید قابلیت‌های خود را پنهان کند و برای خود زمان بخرد. در سه دهه پایانی قرن ۲۰، چین با همین دیدگاه توانست در ابعاد داخلی بسیار قدرتمندتر از قبل شود و خود را توانمند سازد و در بعد خارجی نیز اعتماد همسایگان و قدرت‌های جهان را جلب کرد.

خط مشی‌های اقتصادی

بعد از انقلاب کمونیستی ۱۹۴۹چین، مائو با رویکردهای تند ضدامپریالیستی عنان امور این کشور را در دست گرفت. وی تا ۲۷سال برنامه‌های اقتصادی گوناگونی را دنبال کرد که در بیشتر آن‌ها کرملین را الگوی پکن قرار داده بود. پس از مائو اما میانه‌روها به رهبری دنگ شیائو پینگ سیاست‌هایی را دنبال کردند که پنجره تازه‌ای را به روی چین گشود و توسعه اقتصادی را همراه با ایده‌آلیسم مساوات گرایانه حاکم کرد.اصلاحات چین از سال ۱۹۷۸و دوسال پس از مرگ مائو کلید خورد.با اینکه چین در گذشته‌ها از قدرت‌های جهان به ویژه در حوزه اقتصادی به شمار می‌رفت، به یکباره این روند قطع شد.

چین حتی در قرن ۱۸ از ثروتمدترین کشورها بود که در صنعت و کشاورزی از جمله پیشروترین‌های جهان به شمار می‌رفت. اما روند استعمار سرنوشت دیگری را برای پکن رقم زد و به تدریج تا میانه‌های قرن بیستم دوران افول چین رقم خورد و آن را به کشوری ضعیف تبدیل کرد که حتی در مقابل قدرت‌های آن روز جهان قادر نبود بخش‌هایی از قلمروی سرزمینی خود همچون تایوان، هنگ کنگ و ماکائو را حفظ کند. در نیمه قرن بیستم چین با رویکردهای ضدامپریالیستی که برای دولت اولویت داشت از بزرگترین واردکننده‌های انرژی و مواد معدنی و دیگر منابع به شمار می‌رفت.اما با خاتمه دوران مائو، و با تغییر نگاه‌ها، دیدگاه‌های حزب کمونیست به تدریج به سوی بازسازی چین از خاکسترهای جنگ جهانی متمرکز شد و این حزب بار دیگر اقتصاد را در اولویت قرار داد.

خیزش چین در سال‌های بعد باعث شد تا چین را در زمانی اندک از یک «کوتوله اقتصادی» به غول اقتصادی جهان تبدیل کند؛ در واقع شیائو پینگ جرقه این جهش بزرگ را زد.دنگ با تمرکز بر اقتصاد و هدف قرار دادن توسعه، ابتدا به تغییر کادرها روی آورد. وی دیپلماسی و سیاست خارجی پکن را فعال ساخت و در سفرهای خارجی پرشمار هیات‌های این کشور تلاش کردند تا از تجربه دیگر کشورها در مدیریت اقتصاد استفاده کنند و مفهوم و مسیر درستی از نوسازی را به دست بیاورند.در دوره دنگ شیائو پینگ دیگر سرمایه‌داری مذموم نبود و در عوض به عنوان ابزاری برای عبور از فقر دیده شد. از ۱۹۷۸برنامه «اصلاح و بازگشایی» تدوین شد و به اجرا در آمد. بعد از آن هم چند برنامه دیگر با موفقیت به اجرا در آمد.از جمله رئوس این دوره گذار پذیرش اشتباهات گذشته و تبیین اهداف روشن اقتصادی، حرکت به سوی نوسازی سوسیالیستی با تاکید بر منافع و رفاه مردم و تلاش برای اولویت دادن به کارآفرینان صنعتی بود. چینی‌ها در واقع تلاش کردند تا از سرمایه‌داری برای نجات سوسیالیسم استفاده کنند. آن‌ها برنامه ریزی‌های دولتی را همچون قفسی برای پرواز اقتصاد چین تصور کردند و تلاش کردند تا در برنامه‌های ۵ساله دیوارهای این قفس یا محدودیت‌ها را کمرنگ‌تر کنند. آن‌ها به صورت مداوم قفس را با اندازه و توانایی پرنده سازگار کردند.در این چارچوب اتحاد نخبگان چینی، بهره برداری از دستاوردهای فرهنگی و یادگیری از تجربه دیگر کشورها موجب شد تا چین با اجرای موفقیت آمیز سوسیالیسم به سبک دنگ شیائو پینگ – که در دوره رهبران بعدی هم دنبال شد- مراحل رشد را با سرعتی خیره‌کننده طی کند. دکترین همسایه خوب، دیپلماسی قدرت‌های بزرگ، دیپلماسی حاشیه‌ای و بینامنطقه ای از جمله طرح‌های موفق پکن در طول دهه‌های اخیر بودند.شی جین پینگ رئیس جمهوری کنونی چین که تا سال ۲۰۲۳در قدرت باقی خواهد ماند نیز رویای چین برای ورود به عصر جدید قدرت را دنبال می‌کند .

رشد اقتصادی جمهوری خلق چین به اندازه‌ای خیره کننده بود که به اعتقاد تحلیلگران بسیاری از آرایش‌های بین المللی را به چالش کشیده است. پکن در مدت کمتر از ۵۰سال بسیاری از چارچوب‌هایی را که ایالات متحده در عرصه جهانی به ویژه در حوزه اقتصاد ایجاد کرده بود — مانند توافق تجارت و تعرفه‌ها (گات) و بعد از آن سازمان تجارت جهانی — را به چالش کشید و نقش تعیین کننده‌ای را در دیگر سازمان‌ها کسب کرد. در سال ۲۰۱۴، اقتصاد ایالات متحده، نزدیک به ۱۷تریلیون دلار کالا و خدمات تولید کرد و در سال ۲۰۱۸این رقم به ۲۰هزار میلیارد دلار رسید. در سال ۲۰۱۴چین ۱۰تریلیون دلار تولید کرد و در سال ۲۰۱۸این رقم به بیش از ۱۴هزار میلیارد دلار رسید. به اعتقاد تحلیلگران اگر هر دو کشور مسیر کنونی رشد تولید ناخالص داخلی را حفظ کنند احتمالا چین قادر خواهد بود در سال ۲۰۳۰به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل شود .جمهوری اسلامی ایران نیز از سال‌ها پیش از انقلاب اسلامی، برنامه‌های توسعه‌ای گوناگونی را تدوین کرده است تا بتواند موجب توسعه کشور شود. به اعتقاد کارشناسان چالش‌های مختلف سیاسی و اقتصادی در کنار ضعف ساختاری در برنامه‌ریزی مناسب و اجرا باعث شده است هیچ‌یک از این تلاش‌ها نتیجه مطلوب در تدوین مدل بومی توسعه به همراه نداشته باشد. به نظر می رسد، تهران با استفاده از تجربه و حتی کارشناسان چینی می‌تواند نخستین گام مهم در مسیر پیشرفت یعنی برنامه‌ریزی دقیق توسعه‌ بومی قابل اجرا را رقم بزند.

نظام سیاسی چین: انتخابی اما منحصر به فرد

«جمهوری خلق چین» با جمعیت گسترده خود ساختار سیاسی و تصمیم‌گیری منحصربفردی دارد. رهبران این کشور با نیم‌نگاهی به ارزشهای دموکراتیک، انتخابی و سلسله‌مراتبی در جامعه، بر حفظ و اجرای اصول حزب کمونیسیتی تاکید دارند.«جمهوری خلق چین» با حدود یک میلیارد و چهارصدمیلیون شهروند پرجمعیت‌ترین کشور دنیا است. این کشور البته از نظر وسعت نیز از جمله پنج کشور وسیع جهان است که ۶ر۹ میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد و از نظر وسعت خاکی سرزمینی هم در رتبه دوم جهان قرار می‌گیرد. گذشته از ویژگی‌های طبیعی و جغرافیایی، این کشور از نظر ساختار سیاسی نیز با بسیاری از کشورهای جهان نقاط جهان تفاوت‌های قابل توجهی دارد. در واقع ساختار سیاسی جمهوی خلق چین نظامی تک حزبی دارد که با وجود کمرنگ شدن رویکردهای سوسیالیستی در جهان هنوز حزب کمونیست این کشور، قدرت سیاسی بلامنازعی را در این کشور بزرگ شرق قاره آسیا در اختیار دارد. کارشناسان نظام سیاسی چین را یک نظام کمونیستی مختلط ارزیابی می‌کنند که بر معجونی از اندیشه‌های کنفوسیوس، مارکس و مائو مبتنی است که علاقه‌مندی‌های لیبرالی را به ویژه در اقتصاد هم دنبال می‌کند. این کشور در چند دهه قبل اصلاحات گسترده‌ای را در چارچوب‌های سیاسی و باورهای کمونیستی خود ایجاد کرد و از این طریق توانست بنیان‌های رشد سیاسی و اقتصادی موفق خود را بنا نهد.

جمهوری خلق چین یکی از معدود دولت‌های سوسیالیستی دنیاست که آشکارا از کمونیسم دفاع می کند؛ دولت این کشور نیز زیر نظر حزب کمونیست چین به اجرای وظایف مشغول است. کارشناسان غربی مسائل چین نظام سیاسی، ایدئولوژیک و اقتصادی این کشور را با اصطلاحات «استبداد دموکراتیک مردمی»، «سوسیالیسم با ویژگی‌های چینی» و «اقتصاد سوسیالیستی بازار» توصیف می‌کنند.

نظامی انتخابی اما متفاوت در چین

سیستم انتخاباتی در چین به صورت سلسله ‌مراتبی است و مجالس گوناگونی از سطوح محلی تا ملی در این کشور نقش دارند که در همه آن‌ها رویکردهای پرقدرت کمونیستی برجسته است. اعضای کنگره‌های محلی خلق با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شوند، اما اعضای کنگره‌های رده بالاتر فقط با رای اعضای کنگره رده پائین خود انتخاب می‌شوند. نظام سیاسی چین به نحو چشمگیری تمرکززدا توصیف می‌شود و مقامات استانی و محلی از خودمختاری قابل توجهی برخوردار هستند. در عالی‌ترین سطح مجالس چین نیز «کمیته دائمی پولیت‌بوروی حزب کمونیست» قرار دارد که مهمترین رکن تصمیم‌گیری کلان این کشور به شمار می‌رود.از نظر قانونی «مجلس ملی نمایندگان خلق» عالی‌ترین نهاد قانونگذاری چین است که با نزدیک به ۳هزار نماینده، بزرگترین پارلمان دنیا محسوب می‌شود.

اعضای مجلس ملی برای یک دوره پنجساله انتخاب می‌شوند و اجلاس سالانه آن‌ها به طور معمول به مدت ۱۰تا ۱۴روز برگزار می‌شود. گفتنی است این مجلس فاقد قدرت تصمیم‌گیری واقعی است و در عمل وظیفه تأیید تصمیماتی را بر عهده دارد که پیشتر در نهادهای اجرایی دولت و رده‌های بالای حزب کمونیست نهایی شده است .اما از دهه ۱۹۹۰به بعد، این مجلس تاحدودی جایگاه متناسب‌تری را کسب کرده و به عنوان مرجعی برای میانجی‌گری و حل و فصل اختلافات جناح‌های مختلف حزب کمونیست و دولت نیز ایفای نقش می‌کند.رئیس جمهوری چین به عنوان عالیرتبه‌ترین مقام، ریاست کشور را در اختیار دارد. نخست‌وزیر نیز رئیس حکومت است و هیات دولتی را تعیین و اداره می‌کند که از وزیران و پنج معاون نخست‌وزیر تشکیل می‌شود.در عمل معمولا دبیرکل حزب کمونیست به عنوان رئیس جمهوری انتخاب می شود که رهبر واقعی این کشور است. همچنین مهمترین تصمیمات کشور در کمیته دائمی «پولیت‌بورو» حزب کمونیست گرفته می‌شود.«شی جین پینگ» رئیس‌جمهوری فعلی چین رهبر قدرتمند این کشور است که همزمان دبیرکل حزب کمونیست و ریاست کمیسیون مرکزی نظامی (ارتش) را بر عهده دارد. نخست‌وزیر کنونی «لی که‌کیانگ» نیز از اعضای ارشد کمیته دائمی پولیت‌بورو است.مجلس ملی نمایندگان خلق مرکب از نمایندگان ولایت‌ها، مناطق خودمختار، شهرهای تابع مرکز و ارتش است که برای مدت ۵سال انتخاب می‌شوند. در اجلاس سالانه گزارش کار یک ساله دولت ارائه می‌شود و قطعنامه‌هایی در مورد برنامه‌های دولت مورد تصویب قرار می‌گیرد. برخی کارشناسان پولیت‌بورو را نام دیگر دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست می‌دانند که مهمترین نقش را در تدوین سیاست‌های چین دارد. این شورا بین ۱۹تا ۲۵نفر عضو دارد و نقش اصلی آن نظارت بر عملکرد حزب کمونیست تعریف شده است. کمیته دائمی پولیتبورو که به عنوان نهاد بالادستی این شورا فعالیت می‌کند، بالاترین جایگاه را در ساختار سیاسی چین دارد و متشکل از اعضای برگزیده پولیت‌بورو است که به طور معمول بین ۵تا ۹عضو آن هستند .در پولیت‌بورو قدرت سیاسی در داخل کمیته دائمی متمرکز شده است و در واقع تمام تصمیمات مربوط به سرنوشت شهروندان و نظام جمهوری خلق چین ابتدا از سوی اعضای پولیت‌بورو گرفته می‌شوند. ۲۵عضو پولیت‌بورو از چهره‌های شاخص سیاسی این کشور به شمار می آیند که از سوی کمیته مرکزی حزب انتخاب می‌شوند، اما قدرت واقعی در دست همان کمیته دائم قرار دارد که نقش یک کابینه داخلی را ایفا می کند و اعضای آن مهم‌ترین و بانفوذترین رهبران چین هستند.

تصمیم‌گیری‌های کمیته دائمی و پولیت‌بورو درواقع خط‌‌ مشی کلان و راهبردی چین را تعیین می‌کند. نوزدهمین پلیت‌بورو از اکتبر سال ۲۰۱۷فعالیت خود را آغاز کرد و به عنوان قدرتمندترین نهاد چین دارای ۲۵عضو است که هفت نفر از آن‌ها عضویت کمیته دائم را در اختیار دارند. بسیاری از اعضای کمیته دائم دارای چند مقام یا منصب رسمی دولتی هستند.اندیشکده «بروکینگز» به طور خلاصه مناصب و مسئولیت‌های عمده ۷عضو کمیته دائمی نوزدهمین پولیت‌بورو را اینگونه ذکر کرده است:

شی جین پینگ(Xi Jinping) متولد سال ۱۹۵۳و پرقدرت‌ترین فرد در ساختار سیاسی چین به شمار می‌رود. وی از سال ۲۰۱۲تاکنون دبیرکل حزب کمونیست چین است و در سال ۲۰۱۳نیز به عنوان رییس جمهوری این کشور انتخاب شد. وی همچنین رئیس کمیته‌های نظامی و امنیت ملی است. شی علاوه بر این، از سال ۲۰۱۳رئیس گروه مرکزی تعمیق اصلاحات جامع و گروه امنیت ملی امور خارجی چین منصوب شده است ضمن آنکه مسئولیت اصلی رسیدگی به تحولات مربوط به تایوان را نیز در اختیار دارد. در فهرست مسئولیت‌های شی، علاوه بر مهمترین عضو پولیت‌بورو، مدیریت تصمیم‌گیری در امور مربوط به فناوری اطلاعات و امنیت شبکه، ساختار اصلاحات نظامی و دفاع ملی و کمیته توسعه نظامی و مدنی بیان شده است. «لی که کیانگ»(Li Keqiang) متولد سال ۱۹۵۵نخست وزیر و دبیر حزبی شورای دولتی چین است که به عنوان نفر دوم پولیت‌بورو و حزب کمونیست شناخته می‌شود. وی از سال ۱۹۹۷عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست و از سال ۲۰۰۷کمیته دائمی پولیت‌بورو انتخاب شد.لی در بسیاری از کمیته‌ها و گروه‌هایی که شی ریاست را عهده دار است منصب معاون یا جانشینی او را یدک می‌کشد. وی تحصیلکرده رشته اقتصاد است و به اعتقاد تحلیلگران ردپای شی در بسیاری از تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و تجاری پکن قابل مشاهده است. ریاست کمیته بسیج دفاعی، مدیریت کمیسیون انرژی، کارگروه تغییرات اقلیمی و گروه اصلاح سیستم درمانی چین از جمله مسئولیت‌های دیگر وی است. نخست وزیر همچنین مسئولیت اصلی در کمیته‌های مختلف مربوط به توسعه و به‌سازی مناطق مختلف چین را بر عهده دارد.«لی ژان شو»(Li Zhanshu) متولد سال ۱۹۵۰است که از سال ۲۰۱۷به عضویت پولیت‌بورو درآمده است. با این حال وی از سال ۲۰۱۲مدیر دفتر کمیته مرکزی حزب کمونیست بود. وی از همان زمان دبیر کمیته مرکزی هم تعیین شد. البته وی از بعضی جهات به عنوان رئیس قوه مقننه یا مجلس چین نیز به شمار می‌رود. «وانگ یانگ»(Wang Yang) متولد ۱۹۵۵است که از سال ۲۰۱۷به عنوان عضو کمیته دائمی پولیت‌بورو انتخاب شده است. وی نایب رئیس شورای ایالتی و عضو کامل کمیته مرکزی حزب کمونیست هم هست. «وانگ هونینگ»(Wang Huning) از سال ۲۰۱۷عضو کمیته دائم پولیت‌بورو شد. وی دبیر اجرایی دبیرخانه کمیته مرکزی حزب کمونیست، مدیر مرکز تحقیقات کمیته مرکزی و دبیرکل ستاد گروه اصلاحات عمیق و جامع چین است.وی که متولد سال ۱۹۵۵است از سال ۲۰۰۲به عضویت کمیته مرکزی حزب در آمده است.«ژائو لیجی»(Zhao Leji) متولد سال ۱۹۵۷و دبیر کمیسیون مرکزی بازرسی است که از سال ۲۰۱۲عضو کمیته دائمی شده است. وی همچنین مدیریت دپارتمان سازمان مرکزی حزب، جانشین گروه‌های پیشرو ساخت حزب و بازرسی کمیته مرکزی را عهده‌دار است. «هان ژنگ»(Han Zheng) در سال ۱۹۵۴متولد شد و از سال ۲۰۱۷به عضویت کمیته دائمی پلیت‌بورو در آمد. وی اگرچه از سال ۲۰۰۲عضویت کامل کمیته مرکزی را کسب کرد اما از سال ۲۰۱۲دبیر حزب کمونیست در شانگهای بوده است و از همان سال عضو پلیت‌بورو شد.

نسخه مناسب چاپ