نگاه
وقایع‌اتفاقیه
سید مسعود رضوی
از قدیم ایرانیان به ضرب‌المثل و تمثیل پناه می‌برده‌اند تا برخی حقایق را بگویند و بشنوند و انتقاد کنند و زینهار دهند تا عوام پرستان و ظاهر سازان نپندارند هیچ‌کس ندانست و نفهمید که چه کرده‌اند و چه‌ها می‌کنند. از جمله داستان آن سارق که چون مردم را در پی خود دید که فریاد می‌زنند آی دزد، آی دزد، بلندتر از همه فریاد کشید که آی‌دزد، بگیریدش که در رفت! و داستان آن مرد که چون به خانه رسید و جماعتی از قتله و طاغی و غارتگر دید که مال و منال و دارایی او را می‌برند، برای آن‌که به جانش رحم کنند فریاد کشید، به مویتان قسم باید از کوزه عسلی که در سرداب نهان کرده‌ام بخورید تا کامتان شیرین شود و رفاقتمان پابرجا بماند و سرانجام شعر معروف که:

ترکمانا نعل را وارونه زن تا نشان سمّ اسبت گم کنند

حالا که جماعت کذایی دوباره پا از گلیم خود درازتر کرده و به بهانه‌‌ای غریب و حیرت افزا، وزیر خارجه نجیب و زحمت‌کش و فهیم و کاردان ایران، آقای دکتر ظریف را به زمخت‌ترین الفاظ و صفت‌ها خطاب قرار داده و آنچه ناسزا است نثار وی می‌کنند، یکایک امثال و حکم و قصص رندان به خاطرم خطور می‌کند و تازه می‌فهمم که چرا آن کاتب، دوست عالم و حکیمش را به کنایت می‌گفت: «جان برادر! جان به در بَر، که جانیان بر در ایستاده‌اند و مجانین دار برپا کرده‌اند و عوام می‌خندند و حلوا می‌خورند…»

چند سال قبل، یکی از این ظاهر گرایان و خودپرستان (نعوذ بالله من قول الجاهل) گفته بود؛ ما خطای امام حسن (ع) را تکرار نخواهیم کرد که مذاکره و صلحی مرتکب شویم. استغفرالله، استغفرالله، از این همه جهالت، استغفرالله از این همه حماقت، وقاحت …، ای جماعت! چرا باید وزیر خارجه که بهترین شیوه را در تعامل دیپلماتیک و به کارگیری زبان سیاسی برگزیده و شاخ دشمن را کُند و ناکارآمد می‌کند، این همه جفا بیند و ناسزا شنود؟ آیا نباید دولت و دستگاه دیپلماسی ایران، براساس موازین و قواعد و امکانات سیاسی موجود، هزینه‌های تندروی و غفلت برخی دوستان نادان و هزینه‌ساز داخلی را کاهش دهد؟

آیا می‌خواهید وارد جنگ جهانی با همه دنیا شوید و به جای ارزیابی و دقت عمل و استفاده از فرصت‌ها و ظرفیت‌ها به سراغ اسلحه و توپ و تانک بروید؟ آیا می‌خواهید بر تحریم‌ها و انزوای مملکت بیفزایید؟ آیا همچون سیما و صدا می‌خواهید دولت را تعطیل کنید و رئیس جمهور منتخب ملت را در زاویة انحصار ساکت سازید تا صدای منطق و آرامش خفه شود؟

عدم اعتنای سیمای خصوصی جناح تندروی دولت سایه، به سخنرانی رئیس جمهور و بایکوت خبری دولت و عقلای مملکت، آغاز یک فرآیند ویرانگر است که بساط جمهوریت را همچون طوفانی که همه را در هم خواهد شکست، جارو خواهد کرد. آنچه گفتنی بود، در سخنان دیروز وزیر خارجه و رئیس جمهور، گفته شد، آنچه برزمین ماند این است که دشمن چنین نکرد که شما کردید و چنین نخواهد کرد که شما می‌کنید! پس از آن وحدت و اجتماعی بزرگ که مردم در کنار هم گردآمدند و خاری برچشم دشمنان فرو کردند، و بالاخره هجمه به دولت و مسکوت نهادن لوایح مالی سرنوشت‌ساز و حذف گسترده نمایندگان و نامزدهای نمایندگی… بیانگر دوران تازه‌ای در کشور ما خواهد بود. دورانی که هر چه هست، دو چیز از آن غایب خواهد بود: جمهوریت و اسلامیت

والسلام

ایمیل گفته ها و نوشته ها(ویژه خوانندگان) neveshteh@ettelaat.com

نسخه مناسب چاپ