حضور آمریکا در خاورمیانه؛ محاسبات سود و زیان
 

اظهارات اخیر رئیس جمهوری آمریکا درباره اعزام نیرو به عربستان در قبال واریز یک میلیارد دلار توسط ریاض به حساب آمریکا در پی تشدید درگیری‌ها در منطقه و به دنبال ترور فرمانده نیروی قدس سپاه و نائب رئیس حشد شعبی، به این منظور مطرح شد تا همه را متوجه هزینه حضور نیروهای آمریکا در خارج از این کشور کند.به گزارش ایسنا، شبکه الجزیره در گزارشی به قلم “محمد المنشاوی” درباره اظهارات اخیر دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا مبنی بر اعزام نیروی جدید به عربستان در قبال سپرده گذاری یک میلیارد دلاری توسط ریاض نوشت: ترامپ در چندین نوبت اعلام کرده است که عربستان سعودی مبلغ ۴۰۰میلیارد دلار در معاملات جدید با کشورش پرداخت خواهد کرد اما بسیاری از کارشناسان معتقدند که او در میزان معاملات با ریاض اغراق کرده است.رئیس جمهوری آمریکا اخیرا در مصاحبه با فاکس نیوز گفت: ما روابط خیلی خوبی با عربستان داریم. من به آن‌ها گفتم شما کشور بسیار ثروتمندی هستید و آیا نیروهای نظامی بیشتری می‌خواهید؟ من می‌خواهم آن‌ها را برای شما اعزام کنم اما شما باید (برای اینکار) به ما پول بدهید. آن‌ها این پول را می‌پردازند. آن‌ها قبلا یک میلیارد دلار را به بانکی واریز کردند.در همین راستا، بروس ریدل مدیر «پروژه اطلاعات» موسسه بروکینگز آمریکا معتقد است، معاملاتی که ترامپ درباره آنها صحبت می‌کند مجموعه نامه‌هایی غیرالزام‌آور هستند و این اظهارات بیانگر تمایل وی به انجام معاملات میان دو کشور برای خرید سلاح از واشنگتن در آینده است.خرید تسلیحات از آمریکا توسط عربستان تفاوت چندانی با میزان معاملاتی که در زمان باراک اوباما، رئیس جمهوری پیشین آمریکا صورت گرفته بود، ندارد، چراکه ریاض در آن زمان ۱۱۲میلیارد دلار سلاح خریداری کرد.

درحال حاضر حدود ۲۰۰هزار نظامی آمریکایی در صدها پایگاه نظامی در کشورهای مختلف در سراسر جهان مستقر هستند، این درحالی است که ترامپ بارها گفته است که قصد بازگرداندن سربازان آمریکایی به کشورشان را دارد.برخلاف درخواست ترامپ مبنی بر عقب نشینی نیروهای آمریکا از جنگ‌های خاورمیانه که آنها را بی‌پایان می‌داند اما از زمان روی کار آمدن وی از سه سال پیش شمار نیروهای آمریکایی در خاورمیانه به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.مطالعه‌ای که توسط موسسه امور بین الملل “واتسون” دانشگاه براون انجام شده، نشان می‌دهد که مالیات دهندگان آمریکایی از زمان حملات ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱، هزینه ۶.۴تریلیون دلاری را در جنگ‌های خاورمیانه و آسیا متحمل شده‌اند.طبق این مطالعه، حدود ۸۰۱هزار فرد در پی جنگ‌ در کشورهای منطقه خاورمیانه کشته شده‌اند که ۳۳۵هزار تن از آنها غیرنظامی هستند، همچنین ۲۱میلیون تن در نتیجه اقدامات خشونت‌آمیز ناگزیر به کوچ از شهرها و روستاهای‌شان شده‌اند. این هزینه تنها به مخارج وزارت دفاع محدود نمی‌شود و شامل سایر سازمان‌های دولتی ایالات متحده مانند وزارت امور خارجه‌، سرویس‌های اطلاعاتی و نهادهای دیگر هم می‌شود.طبق اعلام فرماندهی مرکزی آمریکا که از شهر تامپا در ایالت فلوریدا به عنوان مرکز عملیات‌های خود از مصر گرفته تا افغانستان استفاده می‌کند، در حال حاضر بین ۶۰تا ۷۰هزار سرباز آمریکایی در خاورمیانه حضور دارد .

پوشش و شرایط

“گلن کارل”، مسؤول سابق دستگاه اطلاعات آمریکا و استاد دانشگاه بوستون در این باره به الجزیره گفت: بسیاری از کشورها مسؤولیت پوشش بخش عمده‌ای از هزینه نیروهای آمریکایی را بر عهده دارند، مانند آنچه هم‌اکنون در مورد کره جنوبی، ژاپن و برخی کشورها در خاورمیانه وجود دارد.کارل درباره عراق نیز افزود: مشخص نیست که دولت عراق هزینه نیروهای آمریکایی در آنجا را تأمین می‌کند یا خیر.ترامپ پیشتر و درپی تصویب قانون اخراج نظامیان آمریکا از عراق در پارلمان این کشور از دولت بغداد خواسته بود تا هزینه چندین میلیارد دلاری برای ساخت پایگاه‌ هوایی در عراق را پرداخت کند.کارل در ادامه اظهار کرد: نمی‌توان اینگونه تصور کرد که که نیروهای آمریکا به زودی از عراق و سراسر خاورمیانه خارج شوند، مگر اینکه ترامپ در اقدامی عجیب این تصمیم را بگیرد.

تحولات و اوضاع عراق در پی حمله آمریکا به کاروان حشد شعبی و شهادت سردار سلیمانی و المهندس، پارلمان عراق را بر آن داشت تا قانونی را مبنی بر اخراج نظامیان آمریکایی از این کشور تصویب کند.

ابتدا پرداخت

ترامپ در کمپین انتخاباتی‌اش گفته بود که کشورهای خاورمیانه و اعضای ناتو از آمریکا سؤء استفاده می‌کنند و متعهد شد که نیروهای کشورش را از درگیری‌های خاورمیانه خارج کند؛ مسأله‌ای که مورد حمایت و تأیید احزاب جمهوری‌خواه و دموکرات نیست.تصمیم ترامپ مبنی بر استقرار نیروهای آمریکایی بیشتر در عربستان سعودی بر سردرگمی ناظران نسبت به مواضع، تصمیمات و اهداف واشنگتن و ترامپ افزود.”دیوید دِ روشه”، کارشناس نظامی در مرکز موسوم به “خاور نزدیک و جنوب آسیا” در دانشگاه دفاع ملی آمریکا معتقد است، هدف رئیس جمهوری آمریکا از اظهارات فوق این است که کشورهای عربی باید هزینه حمایت و حفظ امنیت‌شان توسط نیروهای آمریکایی را پرداخت کنند .روشه در گفت‌وگو با الجزیره در این باره اظهار کرد: ایالت متحده پول زیادی را در نتیجه حضور نیروهایش در خاورمیانه از دست می‌دهد و عملیات اعزام نیرو به منطقه بسیار هزینه بردار است و هیچ کشوری به جز آمریکا توان این کار را ندارد. وی می‌گوید: ما دیگر از خاورمیانه نفت وارد نمی‌کنیم و ناوگان ما به دلیل ماموریت‌های خود در خلیج فارس برای تأمین امنیت عبور و مرور، تجارت گاز و نفت و تضمین دسترسی به چین و ژاپن، هزینه‌های هنگفتی را برای ما به بار می‌آورند. مأموریت ما از منافع هم‌پیمانان راهبردی‌مان حمایت می‌کند و آن را با محاسبات سود و زیان محاسبه نمی‌کنیم.این کارشناس نظامی آمریکایی در ادامه عنوان کرد: ترامپ نمی‌خواهد سه بار هزینه این مسأله را پرداخت کند، بار اول هزینه آن را در زمان حمله به عراق پرداخت کردیم، بار دوم زمانی بود که در سال ۲۰۱۴برای مقابله با داعش به این کشور بازگشتیم و اگر بار دیگر پس از خروج از عراق و بازگشت داعش به این کشور ناگزیر به بازگشت دوباره به عراق شویم، ترامپ که یک تاجر است نمی‌خواهد هزینه آن را برای سومین بار پرداخت کند و به همین منظور رئیس جمهوری آمریکا لزوم توقف هزینه‌های آمریکا برای حمایت از ملت کشورهای دیگر را ترویج می‌دهد .

عقل و منطق می‌گوید آمریکا باید از خاورمیانه برود

بحرانی که در پی ترور سردار قاسم سلیمانی توسط دونالد ترامپ به وجود آمد، بر درستی تفکر ایران مبنی بر این که نیروهای نظامی آمریکا باید تسلیحاتشان را جمع کنند، پایگاه‌هایشان را ببندند و خاورمیانه را برای همیشه ترک کنند، صحه گذاشت .به گزارش ایسنا، روزنامه گاردین در مطلبی درباره خروج آمریکا از خاورمیانه و تاثیرات آن در مواضع فعلی دولت‌های منطقه نوشته است: “ترامپ هرگز طرحی برای عقب‌نشینی کلی نیروهای آمریکایی از خاورمیانه ارائه نکرده است. او در خصوص اسرائیل به دنبال روابط سیاسی و امنیتی نزدیک‌تر بوده و خود را به خاندان ثروتمند سعودی نزدیک‌تر کرده است. با این حال اگر از روی سخنرانی‌ها و توییت‌هایش قضاوت کنیم، ترامپ به اعتقاد مرسوم در آمریکا درباره اهمیت استراتژیک خاورمیانه برای واشنگتن چندان معتقد نیست.رفتار او تا حدی ایدئولوژیک و تا حدی غریزی است. هنگامی که او در سال ۲۰۱۶متعهد شد که “جنگ‌های همیشگی” آمریکا را پایان دهد، دقیقا به میراثی که از بوش و اوباما در عراق و افغانستان به جا مانده بود، اشاره داشت. ترامپ اقدامات آمریکا در هر دوی این کشورها را نادرست و اتلاف جان و دلارهای آمریکا دانست. ایده‌های مدل تونی بلر (نخست وزیر سابق انگلیس) و لیبرال درباره جامعه بین‌الملل به عنوان یک جامعه اشتراکی، ضرورت “مداخله بشردوستانه” و ملت‌سازی از دید ترامپ کاملا بی‌معنی هستند.ترامپ به بازارها علاقه‌مند است، نه به اخلاق. او هیچ چشم‌اندازی از مسائل والاتر و درکی از ماموریت جهانی آمریکا به جز اولویت قرار دادن آن و سیاست “اول آمریکا” ندارد. تمرکز تاجرمآبانه‌ او در اظهارات اخیرش درباره نزدیکی فرضی به ایران، بر ظرفیت‌های اقتصادی و منابع طبیعی این کشور بود.برای طرف آمریکایی دلایل دیگر نیز وجود دارد که درباره مدت زمان ادامه حضور نظامی‌اش در خاورمیانه بپرسد؛ حضوری که شامل پایگاه‌ها و تاسیساتی در عراق، عربستان، بحرین، کویت، قطر، امارات، عمان و افغانستان است. یکی از این دلایل که ترامپ اخیرا به آن اشاره کرد، این است که آمریکا در حال حاضر وابستگی بسیار کمتری به واردات نفت دارد .دکترین موسوم به “کارتر” که از سوی جیمی کارتر، رییس جمهور سابق آمریکا پس از حمله شوروی سابق به افغانستان در ۱۹۷۹مطرح شد، این منطقه (و نفت آن را) تحت‌الحمایه دوفاکتوی آمریکا اعلام کرد. کارتر اظهار داشت: اقدام هر نیروی خارجی برای در دست گرفتن کنترل خلیج فارس، حمله‌ای به منافع حیاتی آمریکا محسوب شده و به هر روشی که لازم باشد از جمله نیروی نظامی دفع خواهد شد.کارتر عملا در حال تکمیل تسلط آمریکا به عنوان قدرت خارجی اصلی در خاورمیانه بود و با گذشت زمان رد پای آمریکا در این منطقه گسترش یافت. اکنون اما زمان در حال تغییر است. آمریکا به لطف رونق نفت “شل” به تولید کننده اصلی نفت خام در جهان تبدیل شده است بنابراین خطوط تامین سوخت نفت در خاورمیانه دیگر چندان اهمیتی ندارند.اولویت‌های ژئوپولتیک نیز در حال تغییر هستند. آمریکا این روزها بیشتر بر چین به عنوان یک رقیب اقتصادی و نظامی و بر دفاع از منافعش در سراسر منطقه آسیا پاسیفیک متمرکز است تا سرکوب نفوذ روسیه یاترمیم خاورمیانه. ترامپ بر این باور است که متحدانش در این منطقه، مانند اعضای اروپایی ناتو باید بیش از پیش متکی به خود باشند و خوشحال است که به آن‌ها تسلیحات گران‌قیمت آمریکایی می‌فروشد.ترامپ برای دستیابی به توافق صلح در فلسطین بسیار مشتاق است اما توسعه‌طلبی نظامی پکن، “دیپلماسی وامی” پروژه کمربند و جاده، مسیرهای تجارت آزاد در دریای چین جنوبی و دموکراسی در تایوان و هنگ‌کنگ نگرانی‌های بزرگ‌تر و طولانی‌تر واشنگتن هستند.در تهران باوری قوی وجود دارد مبنی بر این که اگر خاورمیانه محل رقابت قدرت‌های بزرگ، ارتش‌های خارجی و تمایلات امپرالیستی نباشد، موفق‌تر خواهد بود. همچنین دلایلی برای باور این مساله وجود دارند که اگر کشورهای متخاصم منطقه دیگر آمریکایی نداشته باشند که بتوانند در دشواری‌ها به آن متوسل شوند، ممکن است با آمادگی بیشتری به سمت حل اختلافاتشان پیش بروند. با افول تعهدات ترامپ برای ایجاد امنیت منطقه‌ای در سال ۲۰۱۹، برای مثال عربستان و قطر به سوی حل اختلافاتشان گام برداشتند.اگر دیگر به آمریکا به چشم مدافع قابل اعتماد دوستانش نگاه نشود و اگر دیگر نیاز نداشته باشد یا نخواهد در خاورمیانه بماند، مطمئنا زمان رفتن فرا رسیده است. با این حال اگر آمریکایی‌ها از خاورمیانه بروند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

۱- عراق و سوریه

وقایع اخیر در عراق و سوریه اطمینان به آینده بدون حضور آمریکا را تقویت نمی‌کنند. پس از آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، آمریکا و متحدانش در حاشیه خلیج فارس از نیروهای شورشی حمایت کردند اما برخی از این گروه‌ها به افراط‌گرایان پناه دادند که ادعای بشار اسد، رییس جمهور سوریه برای مبارزه با تروریست‌ها را تقویت کرد و اپوزیسیون علیه اسد را دچار تفرقه کرد.آمریکا از حمایت از شورشیان دست کشید و هگامی که “خط قرمز” اوباما در خصوص استفاده از تسلیحات شیمیایی شکسته شد، مداخله مستقیم نکرد. ترامپ به ویژه با ترک متحدان کرد خود در سوریه، برای خروج از خاورمیانه شتاب کرد. روسیه نیز این خلاء را پر کرد و جنگ را به نفع اسد پیش برد .به دنبال حمله به عراق در سال ۲۰۰۳، نیروهای آمریکایی به طور ادعایی در سال ۲۰۱۱خارج شدند اما در واقع چندین هزار تن از آنان در این کشور باقی ماندند و مسئول مبارزه با داعش شدند. پس از ترور سردار سلیمانی، پارلمان عراق خواستار خروج نیروهای آمریکایی شد.

۲- اسرائیل

خروج کلی نیروهای نظامی آمریکا می‌تواند برای اسرائیل آسیب‌زا باشد که به طور قطع برای جلوگیری از آن تلاش خواهد کرد. بنا به این دلیل و دلایل دیگر، هرگونه کاهش حضور نیروهای آمریکایی حتما با تضمین‌های مضاعف امنیتی آمریکا برای اسرائیل همراه خواهد بود که احتمالا شامل یک پیمان دفاع مشترک است که به تازگی از سوی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل مطرح شده است. حامیان اسرائیل در کنگره به این وسیله به تل آویو آن اطمینان خواهند داد که تنها نمانده است.در همین حال، چنین تغییری می‌تواند تغییری در بن‌بست سیاسی اسرائیل ایجاد کند و ملی‌گراهای راست تندرو به رهبری نتانیاهو را که تحت حمایت ترامپ هستند، تضعیف کرده و راه را برای ائتلاف میانه‌رو بازتر کند.

۳- افغانستان

درگیری افغانستان که ظاهرا بی‌پایان به نظر می‌رسد و با حمله آمریکا پس از حملات القاعده در یازده سپتامبر آغاز شد، برای ترامپ بسیار آزار دهنده است. او می‌گوید میلیاردها دلار برای یک ملت‌سازی در افغانستان تلف شد و نتوانست امنیت یا دولت دموکراتیک کارآمدی را با خود به همراه داشته باشد و رکورد تلفات غیرنظامیان را در پی داشت.ترامپ در سال ۲۰۱۷کار خود در افغانستان را مانند اوباما با افزایش نیرو شروع کرد. وقتی این رویه جواب نداد، به مذاکره محرمانه با طالبان روی آورد که به نشست صلح نافرجام در کمپ دیوید انجامید. مشکل اساسی مساله‌ای آشنا بود، طالبان تاکید داشت که آمریکا باید با خروج پیش از قبول آتش‌بس از سوی این گروه یا مذاکره با دولت افغانستان موافقت کند.با توجه به عدم انعطاف‌پذیری طالبان، ترامپ یا جانشین آینده‌اش احتمالا وادار به صدور دستور خروج نیروها خواهند شد، حتی اگر به تسلط بنیادگرایان منجر شود. در چنین موردی، مشکل اینجاست که بسیاری از دستاورهای افغان‌ها از بین خواهد رفت و آنچه طی این ۲۰سال قربانی کرده‌اند، هیچ خواهد شد.

۴- عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس

شوک حاصل از کاهش نیروهای آمریکایی در این منطقه بیش از هر جای دیگر حس خواهد شد. موفقیت و نفوذ فعلی عربستان، امارات، قطر و کویت مرهون تضمین‌های امنیتی آمریکا بوده است که نمونه آن را در مداخله به سرپرستی آمریکا برای اخراج نیروهای صدام از کویت در سال‌های ۱۹۹۰و ۱۹۹۱شاهد بوده‌ایم.خاندان سلطنتی سعودی بدون حضور آمریکایی‌هایی که دست‌شان را بگیرند و هوای‌شان را داشته باشند، احتمالا پیشرفت قابل توجهی نداشته باشند و دیگر نتوانند نخست وزیر لبنان را بدزدند یا روزنامه‌نگاران برجسته را بکشند. بروز ماجراجویی‌های نظامی از نوعی که در یمن ایجاد بحران انسانی کرد نیز نامحتمل‌تر خواهد بود. سعودی‌ها و کشورهای کوچک‌تر حاشیه خلیج فارس اگرچه تسلیحات زیادی دارند، ممکن است با خروج آمریکا برای اتخاد رویکردی مصالحه‌آمیزتر در قبال ایران انگیزه پیدا کنند؛ چیزی که ظاهرا در ماه‌های اخیر نیز در حال رخ دادن است.از سوی دیگر، آنان ممکن است به دنبال محافظان تازه‌ای باشند، مانند روسیه و چین که یکی از مشتریان بزرگ نفت خاورمیانه است. هیچ رییس جمهور آمریکا نمی‌تواند به راحتی از دست دادن چنین نفوذی یا خریدهای تسلیحاتی و سرمایه‌گذاری‌های سودآور جهان عرب را بپذیرد. خروج از خاورمیانه به آن سادگی که ترامپ فکر می‌کند نیست.

۵- تروریسم و ضدآمریکاگرایی

می‌توان انتظار داشت که برجستگی آمریکا در سطح منطقه‌ به مرور زمان کاهش یابد تا ضد آمریکایی‌گرایی و هدف قرار گرفتن آمریکایی‌ها و متحدانسان از سوی تروریست‌ها را کاهش دهد به این ترتیب یک منبع کلیدی تنش‌ها با غرب احتمالا از این طریق از بین برود.از سوی دیگر، هرگونه لطمه‌ای که به رهبری آمریکا در مبارزه با داعش و جانشینان آن وارد شود، امری جدی خواهد بود. ناتو نیز احتمالا طرف دیگری را جایگزین رهبری آمریکا کند. سازمان‌های منطقه‌ای مانند شورای همکاری‌های خلیج فارس و اتحادیه اروپا احتمالا برای مسائل امنیتی، منافع مشترک و توانایی‌های اطلاعاتی بیشتر سرمایه‌گذاری کنند که چیز بدی نیست.کاهش برجستگی حضور آمریکا می‌تواند تنش‌ با ترکیه را نیز کاهش دهد و برخی دولت‌ها مانند حکومت مصر را وادار به تغییر رویه به نفع همه مردم خاورمیانه کند.اینکه کاهش کنترل آمریکا بر منطقه، تبدیل شدن آن از یک قدرت به کشوری عادی و پایان دوران استثناگرایی آمریکا چگونه بر خودِ این کشور تاثیر خواهد گذاشت، سوالی پیچیده است. هضم کنار گذاشتن قدرت جهانی کار دشواری است. بریتانیا با گذشت هفتاد سال هنوز با از دست دادن امپراتوری‌اش کنار نیامده است. آیا آمریکا می‌تواند با چنین چیزی کنار بیاید؟ آیا ترامپ می‌تواند؟

آمریکا اکنون در عراق یک اشغالگر است، باید برود

پافشاری‌های لجوجانه فعلی دولت آمریکا برای حفظ نیروهای آمریکایی در عراق نشان‌دهنده طرز فکر مخربی است .به گزارش ایسنا، پل آر. پیلار، کارشناس ارشد “مرکز مطالعات امنیتی” دانشگاه جورج‌تاون و بخش “سیاست خارجی” موسسه “بروکینگز” مجله “نشنال اینترست” در مطلبی درباره تمایل آمریکا برای حفظ نیروهای خود در عراق نوشته است: ” به خاطر دارید دولت جورج بوش پسر چطور برای جنگ متجاوزانه‌اش در عراق که ۱۷سال پیش آغاز شد، مشتری جذب کرد؟مساله فقط تسلیحات کشتار جمعی و اتحاد خیالی با گروه‌های تروریستی نبود. این جنگ باید نعمت آزادی و دموکراسی را نیز برای مردم عراق به ارمغان می‌آورد؛ مردمی که می‌توانستند به خاطر سرنگونی دیکتاتورشان قدردان آمریکا باشند. این جنگ قرار بود نه تنها پیگیر اهداف آمریکا، بلکه اقدامی نوع‌دوستانه به نفع مردم عراق باشد.با این حال هرگونه احساسی از قدردانی از سوی عراقی‌ها فورا تحت تاثیر عواطف منفی بیشتری قرار گرفت. نیروهای آمریکایی بیش از آن که با بازخوردی مثبت از سوی عراقی‌ها مواجه شوند، با شورشی چند وجهی روبه‌رو شدند. این طغیان شامل یک جنگ داخلی می‌شد که حمله آمریکا آن را ایجاد کرد و همچنین مخالفت مسلحانه‌ با چیزی که بسیاری از عراقی‌ها آن را اشغال نظامی خارجی می‌دانستند.امروز با گذشت چند دولت از آغاز این حمله، بیش از هر زمان دیگری روشن است که حضور نظامی آمریکا در عراق در واقع یک اشغال است. اگرچه دولت ترامپ هنوز درباره کمک به مردم عراق لفاظی می‌کند، به طور فعال مخالف خروج آمریکا از این کشور است که به احساس غالب عراقی‌ها تبدیل شده است. ترامپ تا آنجا پیش رفته که عراق را در صورت عدم پذیرش ادامه حضور نیروهای آمریکایی در خاکش، تهدید به تحریم کرده است. این دولت در راستای این تهدید، به عراق هشدار داده است که در صورت ادامه پافشاری بغداد بر خروج نیروهای آمریکایی، دسترسی بانک مرکزی عراق را به حسابش در بانک مرکزی آمریکا مسدود خواهد کرد.اشغال نظامی خارجی چیز خوبی نیست و به طور کلی برای آمریکا بد است که یک اشغالگر باشد. حفظ چنین حضوری در یک کشور خارجی هزینه‌های مستقیمی دارد. از جمله این هزینه‌ها این است که نیروهای آمریکایی می‌توانند هدف قدرت‌های خارجی قرار گیرند؛ آسیب‌پذیری که حمله موشکی اخیر ایران علیه پایگاه نظامی آمریکا در عراق بر آن تاکید کرد. مخالفت خشونت‌آمیز از سوی عوامل داخلی (عراقی) که مخالف اشغال خارجی هستند نیز به همان اندازه محتمل است. چنین رویکردی در نهایت به دیگر کشورها نشان می‌دهد که آمریکا بدون توجه به منافع و خواسته‌های کشورهایی که ادعای کمک به آن‌ها را دارد، اقدام می‌کند.نیروهای آمریکایی ظاهرا هنوز در عراق هستند تا به مبارزه با داعش کمک کنند اما از آغاز تشدید اخیر در تنش‌ها میان ایران و آمریکا، این کمک اتفاق نیفتاده است. عملیات مبارزه با داعش متوقف شده و نیروهای آمریکایی موظف به حفاظت از خود شده‌اند.تحمیل ادامه حضور نیروهای ضد داعش آمریکایی بر خلاف تمایل دولت عراق، این مساله را نادیده می‌گیرد که احیای داعش بیشتر تهدیدی برای عراق است تا آمریکا. در چنین شرایطی، خطراتی که متوجه آمریکا هستند، نخواهند توانست احساسات و منافع یک شریک محلی را کنار بزنند. ایجاد خلافتی در خاورمیانه برای داعش بیشتر جایگزینی برای عملیات تروریستی خارجی است تا مکمل آن. بزرگ‌ترین مانع احیای داعش در عراق، حکومت خوب و ثبات در سیاست‌ عراق خواهد بود. نیروهای آمریکا در تحقق این هدف مشارکت نمی‌کنند، بلکه به جای آن با تبدیل عراق به محلی برای مبارزه با ایران به بی‌ثباتی و تنش فرقه‌ای که عراق را به زمین بازی مطلوب‌تری برای داعش تبدیل می‌کند، می‌افزایند. علاوه بر آن، مقاومت در برابر اشغال خارجی به طور مرسوم یکی از انگیزه‌های اصلی تروریسم بوده است.پافشاری لجوجانه فعلی دولت آمریکا بر حفظ نیروهای این کشور در عراق چندین الگوی فکری مخرب را ارائه می‌کند.این رویکرد نشان می‌دهد که طرز فکری که به جنگ عراق- که احتمالا اشتباه‌ترین و مخرب‌ترین تهاجم تاریخ آمریکا در خاورمیانه بود- منجر شد، به رغم هزینه‌ها و شکست‌های عظیمی که به همراه داشته، هنوز تغییر نکرده است.این مساله نشان می‌دهد که گستاخی قدرت در کنار نادیده گرفتن واکنش‌ها به آن به ضرر آمریکا تمام می‌شوند.این رویکرد نفوذ آمریکا را به اشتباه با حضور نظامی آن برابر می‌گیرد.داشتن چنین ذهنیتی همچنین مستلزم درک نادرست از منشاء تهدیدهای تروریستی و مولفه‌های مورد نیاز برای از بین بردن این تهدیدها است.

نسخه مناسب چاپ