زیرگذر اینترنت
شهروند باشیم نه شهرنشین!
 

کاربران به جامعه شهری نگاه‌های متفاوتی دارند. کاربری با نام مستعار «خوان میرو» نوشته: «تمدن، پیچیده‌ترین شکل مازوخیسم بشری است: بشر برای به‎دست آوردن منافعی اندک، حاضر به خودآزاری می‎شود. به این خودآزاری‏ها در جامعه شهری، هنجارهای اجتماعی و در حالت کلی‎تر اخلاقیات می‎گویند.»
«مژده اسماعیلی» درباره آسیب‎های اجتماعی جامعه شهری عقیده دارد: «قانون‏گریزی یک آسیب اجتماعی جدی است و با پایگاه اقتصادی اجتماعی شهروندان ارتباط دارد. طبقه فقیر جامعه شهری، میزان قانون‎گریزی بیشتری دارند.
فقر و قانون‏گریزی، آسیب‎های عمده اجتماعی هستند که در تعامل با هم قرار دارند و هرچه شدت فقر افزایش یابد هنجارها، قوانین و ساختارهای تنظیم‏کننده روابط اجتماعی انسان‏ها ضمانت اجرایی خود را بیش‎تر از دست می‏دهند.»
وی می‌افزاید: «قانون‏گریزی یک بیماری مسری است که در حال حاضر بخش اعظمی از مردم کشور به آن مبتلا شده‏اند و ریشه آن عدم نظم‎پذیری به‏دلیل گسترش فقر و شکاف طبقاتی است. چرا که قانونمندی و پذیرش قانون، ریشه در ساختارهای جامعه دارد و در رابطه با فرهنگ عمومی جامعه قابل بررسی است.
گرایش شهروندان به قانون و اجرای آن نیز در گرو داشتن آمادگی جسمانی (عدم فقر جسمانی)، آگاهی (عدم فقر فکری) و احساسی (عدم احساس تبعیض) است. در این زمینه «دورکهایم» معتقد است که وقتی نوسانات شدید اقتصادی همه ابعاد زیستی را دچار نابسامانی می‏کند، تنظیم اجتماعی سست می‏شود و میزان قانون‎گریزی در جامعه اوج می‎گیرد.»
«هما امیدی» درباره معضل مسکن در شهرهای بزرگ گفته: «پشت‌بام‌نشینی و آلونک‌نشینی در قلب پایتخت! بعد از کارتن‏خوابی و گورخوابی و مقبره‏نشینی، اکنون با اجاره دادن پشت‏بام‏ها برای ضعیف ترین اقشار جامعه مواجه هستیم!»
«محمد سالاری» به مشکل قشر دیگری از مردم اشاره کرده: «حضور آسان و بدون دغدغه در سطح شهر از ابتدایی‎ترین حقوق معلولان است، هر چند که پایتخت، خود از معلولیت و کم‏توانی در ارائه خدمات به شهروندان رنج می‏برد. مناسب‏سازی شهر برای تمامی اقشار جامعه شهری، به‌ویژه معلولان از اولویت‎های جدی کمیسیون شهرسازی و معماری و مدیریت شهری است.»
«رضا امیدوار تجریشی» گفته: «مدیریت جدید شهری تهران باید توجه ویژه به بافت فرسوده با حفظ اصالت معماری ایرانی اسلامی داشته باشد. باید توجه داشت که بهسازی بافت فرسوده در جهت کمک به تمام طبقات جامعه شهری است.»
اما طبیعی است که در این روزها بزرگ‌ترین دغدغه کاربران، شیوع کرونا و ایام قرنطینه باشد.
«میترا جلوداری» با استفاده از هشتگ «کرونا را جدی بگیریم» نوشته: «لازمه توسعه، گذار از شهرنشینی به شهروندی است. لازمه شهروندی هم مشارکت و مسئولیت پذیری است تا سرمایه‎های اجتماعی پدید آیند. همگی شهروند باشیم نه شهرنشین.»
عده‌ای از کاربران با تغییر اسامی کاربری خود به چیزهایی مانند «بازگشته از قرنطینه»، «قرنطینه‌زده» و «در قرنطینه»، به شرح تجربیاتشان از دوران قرنطینه پرداخته‎اند.
«رضا چکن» نوشته: «دراین قرنطینه فهمیدیم چشم‌انتظار بودن چقدر بد است، دید و بازدید نداشتن چقدر بد است، بیرون نرفتن چقدر بد است. گذاشتن پدر و مادر در خانه سالمندان یعنی تجربه‌ طولانی‌‌مدت همه‌ این‎ها.»
«مهران موسوی» نوشته: «برای خیلی‌ها قرنطینه فرصت دلتنگی برای قهوه‌ لمیز نیست، فرصت کتاب‌های قطور خواندن و پادکست گوش کردن و نان زیتون پختن نیست، خاطره‌بازی با روزهای رنگی‌پنگی چهارباغ اصفهان و استخر لاهیجان نیست… تمنای یک روز بیشتر زنده ماندن است، هراس بی‌پناهی است، معنای تفاله‌ جامعه بودن است.»
«نیما اشرف‌زاده» از کاربران دیگر خواسته است تا مهم‎ترین درسی را که از دوران شیوع کرونا و روزهای قرنطینه گرفته‌اند، با دیگران به اشتراک بگذارند. خودش گفته: «من این درس را گرفتم که مهم‎ترین مسأله در زندگی، داشتن پس‎انداز است و داشتن سقفی بالای سر که نیاز به دادن اجاره نداشته باشیم.»
«مستر والدو» نوشته: «من فهمیدم که هیچ وقت مشکل وقت نداشتم بلکه مشکل برنامه‌ریزی و هدف داشتم.»
تعدادی از کاربران نوشته‌اند قرنطینه، بار دیگر ظالمانه بودن قواعد باغ‌وحش را نشان می‎دهد، زیرا حیوانات بدون آن‌که بیمار باشند مجبورند تمامی زندگی خود را در اسارت قفس بمانند و انسان شاید در این روزها بتواند احساس آن‎ها را درک کند.
برخی دیگر هم با استفاده از هشتگ «روز چندم قرنطینه»، تصاویری از خلاقیت‌های بامزه خود را به‎اشتراک گذاشته‏اند که نشان می‏دهد وقتی حوصله‌شان حسابی سر رفته، دست به چه کارهایی زده‌اند!
دو مورد از این تصاویر را در پایین صفحه ملاحظه می کنید.
این وسط، کار «سبحان» به جوک گفتن کشیده: «می‌دانید اگر یک آهن با یک آهن دعوایشان بشود چه اتفاقی می‌افتد؟ یک پیرآهن می‌آید جدایشان می‌کند!»

code

نسخه مناسب چاپ