یادداشت/یادداشتی در‌باره زندگی زناشویی جلال آل احمد و سیمین دانشور
از شور تا شعور
محمد حسین دانایی‌
 

فرانسوی‌ها ضرب‌المثلی دارند که می‌گوید: ازدواج زودش اشتباه بزرگ است و دیرش اشتباه بزرگ‌تر.‌

زنده یادان جلال آل احمد و سیمین دانشور در هفتاد سال پیش، یعنی در ۲۹ فروردین ۱۳۲۹ در حالی که هنوز به سی‌سالگی نرسیده بودند، با یکدیگر ازدواج کردند. شرح ماجراها و جزئیات افت و خیزهای زندگی مشترک این دو شخصیت نامدار که هر دو از چهره‌های فرهنگی و ادبی شناخته شده ایران در دوره معاصر هستند، نشان می‌دهد که زندگی مشترکشان با عشق و شور و دلدادگی مفرط آغاز شد و آنان این شور و شوق آغازین را با کاربرد اندکی تدبیر به شعوری فراگیر تبدیل کردند.‌

لازم به یادآوری است که ازدواج زنده یادان سیمین دانشور و جلال آل‌احمد در ابتدا مورد سوءظن آشنایان و اطرافیان بود و با استقبال چندانی هم روبرو نشد. مهم‌ترین دلیل این عدم استقبال، وجود شکاف‌ها و تفاوت‌های بزرگ بین خاستگاه‌های اجتماعی و طبقاتی خانواده‌های دو طرف و همچنین تفاوت‌های قابل توجه در روحیات و ذوقیات و خلقیات طرفین بود. اسناد و یادداشت‌های باقیمانده از آن دوران نشانه‌های بارزی هستند از نگاه خونسردانه و بعضاً بدبینانة اعضای خانواده دو طرف به این ازدواج و ناباوری دوستان نسبت به آیندة آن و شدت مخاطراتی که این نهال نوپا را تهدید می‌کرد؛ اما همین نهال کوچک که در آغاز تُرد و شکننده به نظر می‌رسید، به زودی تغییر وضعیت داد و کم کم به سوی ثبات و پایداری پیش رفت؛ تا جایی که عملاً به الگوی موفق یک ازدواج هوشمندانه سرشار از شادی و موفقیت تبدیل شد.‌

ذیلاً به دو نمونه از این مخاطرات اشاره می‌شود:‌

۱) جلال آل احمد متعلق به یک خانواده کاملاً مذهبی و متدین و حتی متعصب بود و با وجود سرکشی‌های جوانانه و گریزهای پراکنده به نحله‌های فکری متفاوت رایج در آن دوران، باز هم تعهد و باورهای سنتی و شرقی، در ذره ذره وجودش رخنه و نفوذ داشت و هرگز زیر بار تجددطلبی‌ها و غربگرایی‌های افراطی دوران پهلوی دوم نمی‌رفت؛ اما در طرف دیگر این معادله، خانم دانشور‌ بود متعلق به خانواده‌ای از طبقه متجدد در عصر پهلوی اول و روی آورده به مظاهر فرهنگ و تمدن غربی، خانواده‌ای که یکی از نمایندگانش به صراحت اعتراف می‌کرد که برای رستگاری ملی، باید از سر تا پا فرنگی شد!‌

۲) جلال آل احمد به طور ذاتی، انسانی بود با حساسیت بیش از حد معمول و متعارف، تندرو، شتابزده و ریسک‌پذیر. طبیعی است که انسانی با این گونه خلقیات خَلقی و شخصیتی، می‌توانست بسیار آسیب‌پذیر و شکننده باشد. اما از طرف دیگر، خانم دانشور بانویی بود بسیار آرام، سلیم، حلیم، مآل اندیش و میانه‌رو.‌

با وجود این، بررسی سیر تحولات در زندگی و زمانة این دو نویسندة صاحب نام، نشان می‌دهد که آنان طی نوزده سال فرصتی که برای گذراندن یک زندگی مشترک داشتند، به گونه‌ای رفتار کردند که گویاترین ترجمانش تعبیر «هوشمندی مداوم» است؛ یعنی ترکیبی بهینه و رشدیابنده و پایدار از فرایند عقلایی‌کردن احساسات و عواطف، منطقی‌کردن برداشت‌ها و رفتارها، مهارکردن خودخواهی‌ها، تکیه بر تفاهم و همدلی و افزایش مشترکات. آنان با اتخاذ اینگونه تدابیر، توانستند فضایی را برای همدیگر بوجود آورند که موجب شکوفایی استعدادها و هم‌افزایی شایستگی‌هایشان شود، به نحوی که هم استقلال فردی خویش را حفظ کنند و هم به سبک و سیاق و سلیقه خاص خودشان به خلق آثار هنری بپردازند و هم به مثابة یک سرمایة نمادین، مورد احترام و تحسین جامعه قرار گیرند. به همین دلیل است که در حال حاضر، خودِ سبک زندگی و چگونگی تعامل آنان با یکدیگر- چه به عنوان یک سوژة مطالعاتی و چه به عنوان یک الگوی عملیاتی- مورد توجه جوانان قرار گرفته است. نامه‌های مبادله شده بین این دو دلداده فرهیخته که چندی پیش اجازة انتشار یافتند، آکنده از اطلاعاتی در این زمینه‌اند و نشان می‌دهند که آنان چه خوشی‌هایی داشته‌اند و چه ناخوشی‌هایی و زندگی مشترکشان در معرض چه مخاطراتی قرار گرفته و چگونه بحران‌ها را مدیریت کرده‌اند.‌

تجارب عینی و متعدد نگارنده نیز حاکی از این واقعیت است که کیفیت ارتباطات زناشویی زنده یادان جلال آل احمد و سیمین دانشور در طول دوره زندگی مشترکشان، مصداق کاملی از یک رابطه مشفقانه و خلاقانه و روشنفکرانه بود، به نحوی که نه جلال آل احمد جلوی بروز و ظهور توانایی‌های سیمین دانشور را می‌گرفت و نه سیمین دانشور مانع درخشش جلال می‌شد. هر کدام در عین ارتباط و تبادل نظر و همبستگی و حتی یگانگی، هویت و حیثیت و راه و روش مستقل خودشان را داشتند و وجود ارتباط را مانع استقلال نمی‌دانستند. هر دو به خوبی آگاه بودند که نامه اعمالشان سفید است. بنابراین، خیالشان راحت بود که در بوستان وسیع فرهنگ و ادب فارسی، هیچ گُلی، جای گُل‌های دیگر را تنگ نمی‌کند و در نتیجه، نیازی به رقابت نیست. لذا دارایی‌های کوچکشان را روی هم ریختند و به دارایی بزرگ‌تری دست یافتند. این دارایی بزرگ‌تر، همان جویباری است که جریان روشنفکری معاصر و به طور کلی‌تر، بوستان هنر و ادب فارسی را سال هاست که شاداب‌تر و سرشارتر کرده است.‌

در پایان لازم به ذکر است که این رابطه نه تنها در تمامی دوران زندگی مشترک جلال آل احمد و سیمین دانشور وجود داشت و هر دو در حرکات و سکنات خود به کرّات و مرّات بر این واقعیت صحه می‌گذاشتند، بلکه برخورد آکنده از عشق و احساس پاک و ناب خانم دانشور نسبت به محبوب ابدی‌اش «جلال»، در سال‌های فراغ نیز شاهد صادقی از استمرار همین رابطه در ادوار بعدی است. او که تلخکامی ۴۲ سال دوری از همسر منتخب خودش را با شیرینی خاطرات ۱۹ سال زندگی مشترک اولیه‌شان تحمل‌پذیر کرده بود، تا پایان عمر با پرهیزگاری و آبرومندی زیست و در حالی که با خلق رمان بی‌نظیر «سووشون» به عنوان «بانوی ادبیات داستانی ایران» شناخته شد و به رفیع‌ترین قله افتخار و شوکت فرهنگی کشور دست یافت، اما هرگز «جلال» زندگی‌اش را دست کم نگرفت و از او به سبکی و زشتی یاد نکرد.

نسخه مناسب چاپ