زندگی با وجود تمام سختی هایی که دارد، زیبایی های فراوانی نیز دارد؛ زیبایی هایی که نشاط و سرزندگی را برایمان به ارمغان می آورد و باعث می شود که دیدگاهمان نسبت به زیستن عوض شود و علیرغم تمام سختی هایی که با آن دست در گریبان هستیم آهنگی زیبا برای آن بیابیم. شادی را سرلوحه کار هایمان قرار دهیم و با لبخند به جنگ بد خلقی ها برویم زیرا که موفقیت در سایه تاب آوردن در برابر مشکلات بدست می آید.
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی در هر۴۰ ثانیه یک نفر در جهان خودکشی میکند. بیشترین آمار خودکشی متعلق به چین و روسیه است. سالانه ۲۰ تا ۶۰ میلیون نفر در جهان دست به خودکشی میزنند اما تنها یک میلیون نفر از آنها در اقدام خود موفق میشوند. خودکشی رفتار و پدیده ای ضداجتماعی است که معمولاً در پی فشارهای اجتماعی و خانوادگی شکل میگیرد.
کارشناسان معتقدند زندگی جنبههای مثبت و منفی بسیاری دارد؛ رضایت خاطر، آرامش، موفقیت، خلاقیت، شادی؛ بخشی از آن نیز بیروح، تکراری، کسلکننده، یکنواخت و در حادترین و دشوارترین شرایط مملو از تجارب دردآور، تأسفبار، اندوهناک، اضطرابآور و ناراحتکننده است. در اغلب موارد تمایل به خودکشی زمانی به اوج خود میرسد که هیجانات و عواطف منفی زندگی فرد شدت مییابند و مرتب او را آزرده و ناامید میکنند.
نشست «بازخوانی آرا دورکیم درباره پدیده خودکشی در زمان صلح» ما را بر آن داشت تا گفت و گویی داشته باشیم با متخصصان و کارشناسان که در پی میآید:
خودکشی و علل آن
دکتر احمد بخارایی ـ جامعه شناس و رئیس گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی انجمن جامعه شناسی میگوید: تحلیل خودکشی در یک جامعه به عنوان یک نماد هشدار دهنده نسبت به وجود مسائل اجتماعی حائز اهمیت است. زیرا خودکشی یک مسأله اجتماعی پنهان است که با تحلیل انواع خودکشی میتوان به وجود مسایل اجتماعی آشکار مانند فقر و ناکارآمدی اجتماعی پی برد.
وی با بیان این مطلب که خودکشی به عنوان یک خروجی، محصول احساس پوچی و ناتوانی در افراد است که آن هم نشانه بحران در نظم اجتماعی است که نتوانسته است روند هویت یابی را در بین اعضای جامعه به ویژه در بین جوانان تثبیت کند میافزاید: خودکشی منبعث از انزوای اجتماعی است و آن هم دارای شروط لازم و کافی است. شروط لازم برای شکلگیری انزوای اجتماعی عبارتند از: سطح پایین توسعه اقتصادی ـ اجتماعی، مدل ناهمگون در نرخ رشد جمعیت و تراکم مکانی و شرایط سیاسی که تسامح و تساهل را برنتابد. شروط کافی برای انزوای اجتماعی عبارتند از: گسترش بی اعتمادی به نهادهای اجتماعی، احساس ناامنی و ترس، عدم تنوع گروههای اجتماعی و عدم کثرتگرایی فرهنگی. انزوای اجتماعی دارای پیامدهایی مانند گسترش یأس اجتماعی و احساس عجز(عدم کنترل روی سرنوشت) و احساس تنهایی است که یکی از خروجیهای چنین وضعیتی میتواند خودکشی یا اعتیاد باشد. دورکیم در کتاب خودکشی ابتدا به عوامل روانشناختی خودکشی تحت چهار عامل یاد میکند که عبارتند از: مالیخولیا، حزن و اندوه، وسوسه و انگیزه آنی یا غیر ارادی. سپس او به چند نوع خودکشی که دارای علل اجتماعی است اشاره دارد از جمله خودکشیهای: خودخواهانه، دیگر خواهانه و ناشی از شرایط آنومیک. دورکیم تاکید میکند: «حرف درستی نیست که بگوییم فعالیت انسانی میتواند هر مانعی را پشت سر بگذارد زیرا هر موجودی بخشی از جهان است». او در جای دیگر میگوید: «در همه انواع خودکشی، جامعه در افراد حضور کافی ندارد». نگاه دورکیم به خودکشی مبتنی بر عناصر اجتماعی است فلذا حتی در دو نوع خودکشی خاص معتقد است: «خودپرستی و دگرپرستی با وجود تضادی که با هم دارند میتوانند اثر و کارکرد یکپارچه و همجهتی داشته باشند. در دورههایی که در جامعه از هم پاشیدگی وجود دارد جامعه دیگر نمیتواند به عنوان هدفی برای فعالیتهای فردی به کار رود».
این جامعه شناس خاطر نشان میکند: خودکشی هر چند یک عمل غیر اخلاقی است و در ظاهر با دگرکشی، تقابل دارد و نابهنجار قلمداد میشود اما حکایت از این دارد که جامعه به چه میزان برای هستی انسان و شهروندانش احترام قائل است. این احترام در مجازات نسبت به دگرکشی مشخص میشود. در جامعه ما چقدر انسانها به طور غیر مستقیم به حذف دیگری و دگرکشی اجتماعی دست میزنند و چقدر مجازات میشوند؟ به نظر میرسد خودکشی و دگرکشی دو روی یک سکه باشند و تحلیل واحدی داشته باشند و هر دو بازمیگردد به عدم برقراری صلح! صلح با درون و صلح با بیرون دو جنبه صلح است. وی میگوید: صلح با بیرون مقدمه و شرط لازم برای صلح با درون است تا زنجیره صلح کامل شود و زشتیهایی مانند خودکشی اتفاق نیفتد. صلح با بیرون هم زمانی شکل میگیرد که ساختارها و نهادهای اجتماعی یک تعامل خوب با فرد داشته باشند و به نیازهای او در سه سطح: خُرد (مانند رابطه با جنس مخالف)، میانه(ایفای نقش و دریافت پاداش) و کلان (افزایش مشارکت اجتماعی) پاسخ گویند. ما میتوانیم دورکیم را مبنا قرار دهیم و سپس فرا دورکیمی مسائل جامعه ایران از جمله خودکشی را در متن اجتماعی- سیاسی حاکمیت مذهبی تحلیل کنیم.
تحلیل خودکشی
دکتر بخارایی با بیان این مطلب که فکر کردن، تهدید و اقدام به خودکشی، ۳ مرحله در تحلیل خودکشی است میافزاید: آمار کسانی که در ایران خودکشی کردهاند بیشتر از نرخ ۶در صدهزار نفر است که رسماً عنوان شده است. شاید بیش از ۱۰برابر این افراد، اقدام به خودکشی کردهانداماناموفق بودهاست. چندبرابر اینها هم تهدید به خودکشی و صدهاهزار ایرانی همواره به فکر خودکشی بودهاند.
خودکشیها را باید ترکیبی مشاهده و تحلیل کرد. در ایران، «خودکشی»ها به اعتباری، سیاسی هستند و جای پای نظام سیاسی درایران اخیر در هر سه نوع خودکشی و نهایتاً خودکشیهایی که دارای مجموعه عوامل ترکیبی هستند مشاهده میشود. در خودکشی دگردوستانه امر فرهنگی، در خودکشی خودخواهانه امر اجتماعی و در خودکشی ناشی از بیهنجاری امر اقتصادی پررنگ است و این امور مستقیماً از سوی نظام سیاسی،هدایت میشوند. مشاهده میکنید که امر فرهنگی در خودکشی دگرخواهانه به معنای تثبیت الگوهای فرهنگی سنتی است حال آنکه در یک نظام پویای اجتماعی انتظار میرود که مدیریت کلان فرهنگی به اصلاح الگوهای رفتاری به صورتهای گوناگون همت گمارد. وقتی یک انقلاب میآید و توی گوش رژیم قبلی میزند و میگوید من آمدهام تا امر فرهنگ را تحول بخشم اما پاشنه فرهنگی به سمت عقبتر میچرخد این در اصل یک فریب فرهنگی است که یکی از نمودهایش میتواند خودکشی افراد باشد. از سوی دیگر در خودکشی خودخواهانه با این پدیده مواجه هستیم که فرد میخواهد فریاد بزند که دارای هویتی مستقل از جامعه است و وقتی این احساس به شکل افراطی ظاهر میشود به خودکشی میانجامد. اما در لزوم ایجاد فضایی برای احساس استقلال و احساس برخورداری از هویت فردی در یک جامعه تردیدی نیست. این مختص جوامع مدرن است که دو نوع احساس خودگرایی و جمعگرایی با هم قابل طرح و تحقق باشند.
رئیس گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی انجمن جامعه شناسی تاکید میکند: انسان قرن بیست و یک میخواهد از امکان فریاد زدن، نظر دادن، انتخاب کردن و برخوردار باشد. اما اگر در یک جامعه عرصه بر کنشگران اجتماعی تنگ شود خودکشیهای خود خواهانه هم افزایش مییابند و این تنگ شدن فضا، منبعث از تصمیم نظام سیاسی است. در نهایت خودکشی ناشی از شرایط آنومیک و بیهنجارانه در یک جامعه ریشه در سرعت تغییرات اجتماعی و میزان توسعه اقتصادی دارد. سرعت زیاد یا کم میتواند بحرانزا باشد. اینک در جامعه ما اقتصاد شکننده تک محصولی مبتنی بر رانت نفتی، منجر به گسست برخی پیوندهای اجتماعی شدهاست زیرا در یک اقتصاد ناکارامد، اشتغال هم با تزلزل مواجه میشود و بیکاری و فقر آغازگر انحرافات و بیاخلاقیها ست که یکی از آنها خودکشی است. ملاحظه میشود که در همه انواع خودکشی جای پای نظام سیاسی پر رنگ است.
خودکشی پیامد روانی ناامیدی است
دکتر حسن امیدوار- مدیرگروه جامعهشناسی صلح انجمن جامعهشناسی ایران میگوید: خودکشی با ترکیب عوامل بیولوژیکی، روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شکل میگیرد. از اینرو روانشناسان هنگام تلاش برای توضیح خودکشی، بر عوامل سطح فردی تأکید میکنند مانند سابقه بیماری روانی یا سوء مصرف مواد. جامعهشناسان نیز به جنبههای مهم اجتماعی خودکشی با تمرکز بر پویایی خودکشی در سطح کلان ساختارها توجه دارند.
وی روز جهانی پیشگیری از خودکشی را فرصتی برای ارتقاء آگاهی جامعه از پدیده خودکشی و ارائه ابتکارات و اندیشهها میداند و میافزاید: توجه و حمایت دولت، جامعه مدنی، رسانهها همراه با آموزش و ارائه اطلاعات مربوط به خودکشی، بیشک عملکردها و راهکارهای پیشگیری از خودکشی را بهبود خواهد بخشید چرا که اطلاعات در مورد روند و عوامل خودکشی میتواند برای برنامهریزی یک استراتژی پاسخ به خودکشی مفید باشد، این حمایتها باعث افزایش تفاوت در ارتقاء آگاهی و ترغیب گفتوگوها خواهد شد.
وی تاکید میکند: دادههای مربوط به خودکشی نیز بینش درستی در مورد تأثیر زمینههای فرهنگی و ساختارهای کلان اجتماعی بر میزان خودکشی ارائه میدهد، اما از آنجایی که میزان بالای خودکشی غالبا به عنوان سندی مبنی بر عدم موفقیت اجتماعی یا فقدان خوشبختی اجتماعی معرفی میشود و به تعبیری، خودکشی پیامد نهایی ناامیدی است و از نظر دورکیم نیز خودکشی نمونه بارز قطع ارتباط روابط بین افراد و جامعهای که در آن زندگی میکنند عنوان میشود لذا بعضی از کشورها از ارائه آمار دقیق خودکشی اجتناب میکنند.
خودکشی و علل آن
دکتر سید مهدی حسن زاده رئیس کمیته پیشگیری از خودکشی انجمن روانپزشکان ایران میگوید: براساس مطالعات و تحقیقات انجام شده توسط سازمان جهانی بهداشت، به ازای هر مورد خودکشی که منجر به مرگ میشود، حداقل ۱۰۰ نفر از اطرافیان (بازماندگان خودکشی) او درگیر هستند، این درحالیست که در بسیاری از مواقع میتوان با هزینههای بسیار کم از این پدیده پیشگیری کرد، به طوری که یکی از بهترین راهها برای پیشگیری از وقوع این پدیده، اطلاعرسانی با کیفیت از طریق رسانهها و برنامههای آموزشی به شمار میرود.
دکتر حسنزاده پدیده خودکشی را پدیدهای چند عاملی میداند و میافزاید: بسیاری از رسانهها خودکشی را پدیدهای تک عاملی میدانند، حال آنکه سازمان جهانی بهداشت و انجمن جهانی پیشگیری از خودکشی تاکید دارد که نباید خودکشی را سادهسازی یا تک عاملی معرفی کرد.
در واقع دیدگاههایی مانند اینکه یک جوان بر اثر شکست عشقی یا بیکاری اقدام به خودکشی میکند اشتباه است، زیرا عوامل اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی، زیستشناختی و جامعهشناختی طی سالیان سال فرد را مستعد میکند تا در مواجهه با محرک کوچکی دست به خودکشی بزند. در واقع خودکشی همانند ساختمان چوبی است که سالیان سال توسط موریانهها از درون تخریب شده و ناگهان با تلنگری کوچک فرو میریزد.
رئیس کمیته پیشگیری از خودکشی انجمن علمی روانپزشکان ایران تاکید میکند: افرادی که اقدام به خودکشی میکنند در سه گروه اصلی طبقهبندی میشوند؛ دسته اول افرادی هستند که به طور جدی هدف آنها مرگ است، دسته دوم افرادی هستند که مردد به خودکشی هستند، اما دسته سوم را افرادی تشکیل میدهند که مرگ هدف اصلی آنها نیست، بلکه انگیزههای متعددی همچون جلب توجه، قدرتنمایی، انتقامگیری و… عامل و بهانهای برای اقدام به خودکشی آنها میشود.
دکتر حسنزاده در مورد علل روانی خودکشی میگوید: علل روانپزشکی عبارتند از: «اختلالات انطباقی» که عبارتست از اینکه شخص با استرس بزرگی روبهرو میشود و چون آموزشهای لازم را ندیده است نمیداند چگونه باید با این استرس کنار بیاید، از این رو به فکر خودکشی میافتد. در مرحله بعد افسردگی اساسی، بیماری دو قطبی و اختلالات روانپزشکی مطرح است همچنین در کشور ما و کشورهای آسیایی برخلاف غرب مسأله تکانشگری (یا بیقراریهای منجر به بروز رفتارهای هیجانی) بسیار مهم است یعنی شخص به طور آنی و لحظهای تصمیمی میگیرد و آن تصمیم را بدون تفکر به اجرا میگذارد، به همین خاطر ما اگر بتوانیم این تکانشگری را با آموزش و دارو کم کنیم میتوانیم نقش مهمی در کاهش خودکشی داشته باشیم.
وی با بیان این مطلب که جوانان به دلایل مختلف خیلی کم حوصله شدهاند و میخواهند همه چیز را در یک لحظه به دست بیاورند تأکید میکند: جوانان سریعاً واکنش نشان میدهند و همین تکانشگری علت اصلی قتلها در کشور ما است، به عنوان مثال وقتی در خیابان خودرو دو نفر با هم تصادف میکند یکی از آنان با قفل فرمان به طرف مقابل حمله میبرد و او را از پا در میآورد، این در حالی است که قصد کشتن او را نداشته است اما این تکانشگری باعث قتل و پیامدهای جدی میشود.
خودکشی کنشی اعتراضی است
اردشیر بهرامی ـ پژوهشگر و نویسنده کتاب «فرهنگ، توسعه و خودکشی در غرب ایران» نیز میگوید: با استناد بر آمارهای رسمی میتوان اعلام کرد که طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۴ به ترتیب شهرهای ایلام، کرمانشاه و لرستان بیشترین میزان خودکشی را در سطح کشور داشته اند. این در حالی است که اسم سه شهر با ترتیب ایلام، لرستان و کرمانشاه بالاترین میزان بیکاری را نیز دارا هستند و همچنین محرومترین شهرها در جریان توسعه بعد از جنگ نیز به حساب میآیند ازاینرو خودکشی کنشی اعتراضی نسبت به محرومیت، نابرابری، ناتوانی برای تغییر و حتی رهایی از درد و رنج است
رتبه ۱۴۲ را در جهان در زمینه خودکشی داریم
دکتر سید حسن موسوی چلک – رئیس اورژانس اجتماعی هم با بیان این مطلب که ما رتبه ۱۴۲ را در جهان در زمینه خودکشی داریم میگوید: از جمله دیگرآمارهای که ارائه شده میتوان به این مورد اشاره کرد که خودکشی در افراد با تحصیلات کمتر، بیشتر است، در میان گروههای شغلی، مشاغل آزاد بیشتر از بیکاران اقدام به خودکشی میکنند و زنان چیزی حدود ۳۰ درصد و مردان ۷۰ درصد خود کشی میکنند و این در حالی است ما هیچ برنامه مشخص و مدونی برای پیشگیری در کشور اتخاذ نکردهایم و باید به خودکشی به مثابه یکی از مسائل جامعه نگریست و باید برای پیشگیری از آن راههایی را تعبیه کرد خودکشی بیشتر از آنکه یک بحران روانشناختی باشد بحرانی اجتماعی است
دکترسیروان محمودی- جامعه شناس هم از میزان بالای خودکشی در شهر سردشت در سال ۹۷ خبر داده و میگوید: خودکشی بیشتر از آنکه یک بحران روانشناختی در سطح فردی باشد، یک بحران اجتماعی است باید در بحث از خودکشی به ریشههای اجتماعی و سیاسی آن توجه کرد.
بیتا مهدوی