نیایش
شرح دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان
آیت الله سید روح الله خاتمی(ره)
 

اللهمّ قوّنی فیهِ على إقامَهِ أمْرِکَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَهَ ذِکْرِکَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.

خداوندا در این روز نیرویم بخش تا فرمانت برم و در این روز، شیرینى یادت را به من چشان؛ و به بزرگواریت در این روز شُکر و سپاست را بهره‏ام فرما و مرا در این روز به حفظ و پوشانندگیت نگهدار، اى بیناترین نگرندگان.

***

اقامه امر یا شریعت پروردگار

‌در این دعا چند چیز را از خداوند مى‏خواهیم. مضمون دعا این‏است:

‌خدایا به ما این قوت وتوان را بده که امر تو را برپاى داریم (آ ن‏را اقامه کنیم).

‌«قیام» به معناى ایستادن است، و «اقامه» معناى برپا داشتن رادارد. قیام بر امرى داشتن، یعنى بر کارى مسلط و مستولى شدن. اقامه‏مى‏کند امر را، یعنى این امر را سازمان مى‏دهد و برپاى مى‏دارد؛ یا بنابرتعبیرى دیگر، این چیز را محکم و بلند مى‏کند. در قسمت اول دعامى‏گوییم: خدایا مرا توانى بده که امر تو را اقامه کنم و برپاى بدارم.

فرق اقامه با اطاعت

برپاى داشتن امر خدا، غیر از اطاعت امر خداست، و الا مى‏گفت:خدایا! مرا توفیق بده، امر تو را اطاعت بکنم. نمى‏گفت که توفیق بده امر تورا برپاى دارم؛ یعنى، سازمان بدهم امر تو را. امر خدا چه چیزى است؟امر خدا، همان شریعتى است که از جانب خدا آمده است. پس عمل به‏شریعت خدا، اقامه امر خداست. بطور اجمال، خداوند متعال در قرآن‏کریم در بسیارى از جاها فرموده که امر او چیست. از جمله در آیه ۴۰سوره یوسف که مى‏فرماید: «امر ان لاتعبدوا الا ایاه» امر خدا این است که‏شما غیر خدا را نپرستید، و در جایى دیگر مى‏فرماید: «امر ربى‏بالقسط»۱ امر پروردگار من این است که شما عدالت و قسط را اقامه‏بکنید. خدا پیغمبران را فرستاده است براى اینکه به عدل و دادگرى‏برخیزند «لیقوم الناس بالقسط»۲، همان طور که مى‏فرماید: «ان الله یامربالعدل و الاحسان»۳ خدا امر مى‏کند به عدالت و نیکوکارى. خوب، امرخدا اجمالاً معلوم است؛ یعنى عمل کردن به دستورات اسلام؛ این امرخداست. نماز خواندن، روز گرفتن، زکات دادن، به عدالت رفتار کردن،احسان کردن، با پدر و مادر مهربانى کردن، همه این‏ها جزئیاتش معلوم‏است. اینکه مى‏گوید: مرا توان بده براى اقامه امر تو؛ یعنى، کارى بکنم که‏این اوامر و شریعت تو در میان همه مردم رواج داشته باشد، امر به‏معروف بکنم و نهى‏ازمنکر نمایم.

بله، اولین کارى که در اقامه امر باید بکنم این است که من خودم‏را با شریعت اسلام منطبق سازم؛ یعنى، اعمال و کردار و رفتارم مطابق با اسلام باشد. اگر چنین شد تا اندازه‏اى نسبت به خودم امر پرورگار را اقامه کرده‏ام، ولى بطور کلى امر پروردگار را هنوز اقامه نکرده‏ام. بایدسعى بکنیم که اسلام در میان مردم هم برپا باشد. نه تنها خودمان اسلام‏را درباره خودمان پیاده کرده باشیم، بلکه باید مردم را ارشاد بکنیم؛هرکسى به اندازه خودش باید دراین جهت اقدام بکند. این است که آدم،توانایى مى‏خواهد و این کار مشکلى است و الا تنها نماز خواندن و روزه‏گرفتن و خمس و زکات دادن (که این هم شاید به خیلى‏ها تعلق نگیرد)یک کار محدودى است. این کار، کار پرزحمتى نیست. توانایى را ما وقتى‏مى‏خواهیم که کار دشوارى در میان باشد و آن کار دشوار، این است که‏آدم سعى بکند در امربه‏معروف و نهى‏ازمنکر. البته هرکسى به قدر مقام‏و دانایى خودش، به قدر دانایى و توانایى‏اش باید سعى بکند که احکام‏اسلام جارى باشد. اما گاهى فقط مى‏تواند این کار را بکند که اسلام واحکام اسلام درمیان خودش و فرزندانش و خانواده‏اش جارى باشد،خوب، بیش از همین مقدار توانایى ندارد؛ یکى وقتى هم او عالم است،زور دارد، یا به اصطلاح جاه و ریاست دارد، دراین صورت خیلى بیشترمى‏تواند در یک مملکت یا در یک جامعه سعى بکند که احکام اسلام‏برپاى داشته شود. این وظیفه‏اى است که هرکسى به قدر توانایى‏اش بایدبه آن عمل کند. این است که مى‏گوید: «قونى» مرا توان و قوت و نیرو بده‏که بتوانم امر تو را برپاى دارم و خواسته تو را اقامه نمایم.

یاد خدا و مراتب آن

دومین عبارتى که در این دعاى شریف آمده چنین است:«واذقنى حلاوة ذکرک». یکى از چیزهایى که در این روز از خدامى‏خواهیم این است که ذکر خودش را در مذاق ما شیرین کند. ذکریعنى چه؟ ذکر یعنى، یاد خدا، توجه به صفات خدا، توجه به اسماء خدا،خداى قادر متعال، خداى رازق، خداى خالق، خداى راحم، خداى تائب،خداى محسن و… این صفات و اسمائى که خدا دارد، با این صفات واسماء خدا را یاد بکنیم و این یاد خدا، بالاترین عبادت است و منشأ همه‏عبادات است و ذکر لفظى هم که به زبان مى‏گویند، این هم به اعتبارهمان ذکر قلبى است، والا اساساً ذکر به معناى یاد کردن است. حالا یک‏وقت، خدا را در دلم یاد مى‏کنم؛ یعنى به عظمت پروردگار توجه مى‏کنم.این یاد، است. یاد قلبى یک وقت یاد مى‏کنم خدا را به اینکه اوامرپروردگار را اطاعت مى‏کنم. این یعنى خدا را به اطاعت یاد کرده‏ام. یک‏وقت خدا را به زبان یاد مى‏کنم؛ یعنى ذکرش را مى‏خوانم، سبحان‏الله‏مى‏گویم، الحمدلله مى‏گویم، صلوات مى‏فرستم، از این قبیل چیزها. این‏هاذکر لفظى است، این‏ها مراتب ذکر است، ولى اولین مرتبه ذکر است،بالاترین مرتبه ذکر که باقى ذکرها از شاخه‏هاى آن منشعب مى‏شود،توجه قلبى است؛ به عظمت حضرت پروردگار؛ به غناء و بى‏نیازى‏حضرت پروردگار؛ به جود و بخشش حضرت پرورگار؛ به آن صفات واسماء الهى که دارد. وقتى که به این امر توجه شد، آنگاه انسان برانگیخته‏مى‏شود که با خدایى که این جور است، دیگر مخالفت نکند. ذکر لفظى هم‏خوب است. انسان اگر کسى را دوست مى‏دارد تعظیمش مى‏کند، همیشه‏مى‏خواهد اسمش را ببرد؛ ذکر خدا هم، حتى اگر ذکر لفظى است، نشانه‏محبت به خداست.

یاد خدا، مقدمه شکر خدا

در سومین فراز دعا مى‏فرماید: «و اوزعنى فیه لاداء شکرک» دراین روز و دراین ماه خدایا! مرا برانگیز و وادار بکن که شکر تو را ادا کنم.این شکر هم مترتب بر ذکر است. اگر انسان خدا را یاد بکند، قهراً خدا راهم شکر مى‏کند. اجمالاً باید عرض کنم که شکر خدا یعنى، شکر نعمت‏خدا.

حقیقت شکر این است که انسان آن نعمت را در آن راهى که‏خدا خواسته است به کار ببرد: شکر نعمت،یعنى به کار گرفتن نعمت‏هادر راه صلاح و در راه رضاى خدا. شما مال دارى، شکر نعمت مال این‏است که البته خرج خودت، زندگى خودت بکنى، بدون اسراف و باقى‏اش‏را هم در راه خدا انفاق کنى. ریاست دارى، قدرت دارى، شکرش این‏است که آن را در یارى مظلومان به کار ببرى، در رفع گرفتارى‏هاى‏مردم. شکر اولاد؛ اولادى که خدا به تو داده، این است که او را خوب‏تربیت بکنى. شکر خانه این است که دراین خانه عبادت بکنى، الى‏غیرذلک.

خدا در نعمتى که به تو داده، وظایفى برقرار کرده است. شکریعنى، نسبت به نعمت‏ها همان طور رفتار بکنى که خداوند خواسته، این‏شکر است. مى‏فرماید: «مرا توفیق بده براى اداء شکرت».

مسلماً کسى که به یاد خدا بوده و به او توجه داشته باشد و بداندکه همه این نعمت‏هایى که دارد از خداست، عملاً توفیق اداى شکر هم‏پیدا مى‏کند. در ادامه مى‏گوییم: «واحفظنى فیه بحفظک وسترک» و مراحفظ فرما؛ حفظى که در دعاها مى‏خواهیم، حفظ از معصیت است. یعنى،خدایا! مرا نگاه بدار و حفظ بکن تا اینکه از راه تو منحرف نشوم، حفظى‏که انسان در مقام دعا مى‏خواهد، این است؛ حفظ کن مرا از معصیت، به‏حفظ خودت، به پوشش خودت، به نگهدارى خودت، مرا از معصیت‏کردن و از منحرف شدن از راه خودت نگاه دار. «یا ابصرالناظرین» اینجإے؛للَّه‏للَّه‏به عنوان ختم دعاى این روز مى‏گوید:اى

کسى که بیناتر از همه نگرندگان و همه نگاه‏کنندگان هستى.

«ناظر» یعنى آن کسى که به چیزى نگاه مى‏کند و نگاه کردن. غیراز دیدن است. نگاه کردن، این است که توجه مى‏کنم به اینکه ببینم. تو اى‏خدا «ابصرالناظرین» هستى؛ یعنى از همه نظرکنندگان (کسانى که نظرمى‏کنند و مى‏خواهند چیزى ببینند) تو افضلى. خدا بصیر است تا جایى که‏حتى یک ذره فکرى که در قلب یکى از بندگانش بگذرد، خدا متوجه‏وناظر اوست.

بارالها! توانى به من عطا کن که بتوانم امر تو را بر آورم و ذکرخودت را در مذاقم شیرین بفرما، که من هرگاه یاد تو مى‏کنم در مذاقم‏شیرین باشد، و نشاط پیدا بکنم.

واقعاً هم اگر ایمان و خداشناسى انسان کامل بشود، ذکر خدا و یادخدا درنزدش از همه چیز عزیزتر و شریف‏تر است. این است که‏مى‏گوید: ذکر خودت را در مذاق من شیرین فرما و براى اداى شرکت‏مرا برانگیز و مرا وادار کن که شکر تو را ادا بکنم و نگه‏دار مرا ازمعصیت‏ها و پوشش قرار بده برنابکارى‏هاى من.اى کسى که بیناتر ازهمه ناظران هستى.

پى‏نویس‏ها:

۱- سوره مبارکه اعراف، آیه: ۲۹٫

۲- سوره مبارکه حدید، آیه: ۲۵٫

۳- سوره مبارکه نحل، آیه: ۹۰٫

نسخه مناسب چاپ