در ارتباط با آنچه مستقیماً به موضوع «ژئوپولیتیک» مربوط است، جناب خرمشاهی به این نکات اشاره کردند که مدیریت کشور ما و مسئولیت مشکلات با خود ما بوده و هست: هر که نان از عمل خویش خوردر منت حاتم طایی نبرد. ما باید خودمان آستین بالا بزنیم و از این همه امکانات مادی و معنوی، بهویژه نیروی انسانی بینظیر کشورمان بهره بگیریم. چرا باید دائماً به بهانههای کوچک با مردم درگیر شده و به جای جذب انرژی و توان مردم، به دفع و جدل و شایعه و هراس دامن زده میشود؟
در موضوع «ژئوپولیتیک» حدود سه سال قبل، در فرهنگستان، واژه معادل یا جایگزینی پیشنهاد شد که با اتفاق آرا تصویب شد؛ اصطلاح «جغراسیا» که پیشنهادی مقبول و مصوب بود. پذیرش البته با عموم مردم است و اگر تداول و رواج یابد، مقبول و موفق است. مثل «یارانه» که سیچهل سال قبل بنده پیشنهاد دادم و الآن میلیونها نفر از این واژه استفاده میکنند. یک روز خدمت مرحوم دکتر حسن حبیبی، رئیس فرهنگستان و معاون رئیسجمهوری وقت بودم و درباره انتشارات فرانکلین گفتم: این موسسه با یارانه میگردد. دکتر حبیبی گفت آقا فرهنگستان با همه عرض و طول، گاهی نمیتواند اینطور واژهای را نشان کند و پیشنهاد بدهد. بعد هم در جلسه فرهنگستان مطرح و تصویب شد و از آن وقت استعمال و استفاده زیادی در زبان فارسی پیدا کرده است. درباره «جغراسیا»، که ترکیب جغرافیا و سیاست است به جای واژة فرنگی «ژئوپولیتیک» بنده خواهش میکنم اگر ممکن است در کنار هم و داخل پرانتز استفاده شود، شاید علاقه و بهرهگیری عمومی سبب تداول و استفاده در زبانفارسی بشود.
این چکیده الطاف و پیشنهادهای استاد خرمشاهی بود و ما نیز ضمن سپاس از توجه و محبت ایشان نسبت به روزنامه اطلاعات و یادداشتهای آن، همین کار را خواهیم کرد؛ سمعاً و طاعتاً. این نکته را هم نباید از قلم بیندازم که استاد خرمشاهی، ضمن برشمردن و مقایسه چند روزنامه دیگر با اطلاعات، گفتند که از قول ایشان حتماً این نکته بیان شود که ارزش فرهنگی و جهتگیری و نثر این روزنامه مزایایی دارد که خاص اطلاعات است و سبب تعلق خاطر دیرینه اهل فرهنگ به آن شده است.
***
در ادامه بحث، باید چند نکته تازه درباره ژئوپولیتیک (جغراسیا)ی
ایران و دشمنان و رقبای آن بیان کنم. پرسش صریح و صحیحی که پس از خوانش و آگاهی بر موضوعات مطرح شده به میان میآید، این است که چرا ایران برای توسعه و بهرهگیری گسترده از امکانات ترانزیتی و بهرههای سرزمینی یا همان ژئوپولیتیکی (جغراسیایی)، با این همه موانع و مشکلات رو به رو شده و میشود؟ چرا آرامش ایران، پیشرفت و توسعه ایران، امنیت و قدرت ایران، روابط موزون و پررونق با همسایگان و دیگر مناطق جهان، هژمونی یا چیرگی طبیعی ایران بر انتقال انرژی و حمل و نقل دریایی و هوایی و زمینی و فراتر از همه، مطرحشدن فرهنگ و پتانسیل انسانی ایرانیان که توانمندی پیشینه و بیمانندی داشته و دارند، برای برخی همسایگان ما گران میآید؟ چرا به جای همکاری دوجانبه و انتفاع طرفین، لااقل به رقابت منصفانه نیز تن در نمیدهند و مدام خصومت و جدال و ایرانهراسی دارند؟
نیاز به توضیح و تمثیل نیست. هر یک از کشورهای منطقه، بهویژه در حلقه پیوستگان و وابستگان سعودیها یا دلبستگان ترکیه و حتی پاکستان و مزدوران طالب و القاعده که در مشرق ایران فعال هستند، جملگی به جای نفع بردن از رونق اقتصاد و تولید و تجارت و امنیت ارضی و مرزی، به سوی افسانههای خصمانه و دشمنان فرضی کمان گشادهاند و دائماً تولید بحران و طرح دعاوی مینمایند؟
بخشی از پاسخ بدین پرسشها را افکار عمومی میداند و برای همه روشن است. ازجمله اینکه در اوضاع و احوال صدر انقلاب و سپس جنگ تحمیلی هشت ساله، پروپاگاندا یا تبلیغات منفی شدیدی در چند جانب علیه ایران به راه افتاد. ایران همواره در صدر اخبار رسانهها بود و آمریکا و مستعمرات قدیمی و منطقهای آن، لحظهای از حمله و اتهام و ناسزا خودداری نمیکردند. ما درگیر جنگی خانمانبرانداز و سرنوشتساز بودیم و البته گاهی دچار خطایا و بلایای خودساخته هم میشدیم، ولی غالباً توطئههای منطقهای و امپریالیستی، امان از دولتها و دولتمردان در نظام کمتجربه و نو پای ما میگرفت و بهویژه افکار عمومی و سیاست دولتمردان منطقه را علیه ما سامان میبخشید.
پذیرش این حقیقت که ما خود بخش قابل ملاحظهای از مشکلات را به وجود آوردهایم، گامی بزرگ برای حل مشکلات آتی در عرصههای سیاسی و اقتصادی است. معمولاً نوعی تکبر یا خود را به ندانستنزدن در سیاستگران ما دیده میشود. این امر، اگر آگاهانه و عامدانه از سوی رجال سیاسی برای کاهش التهاب عمومی و بهرهگیری از فرصتهای موجود و افزایش ظرفیت منافع ملی و امنیت عمومی صورت گیرد، با ارزش و مفید است. تجاهلالعارف، میتواند فرصت و مزیت ایجاد کند؛ اما ظاهراً در ایران بهعادتی زشت برای سرپوش نهادن و پنهان ساختن ضعفها و آشفتگیها بدل شده است. وقتش رسیده که پرده برافتد و مسئولان هر حادثه و واقعه، یا فساد و آسیب و خسارات، پاسخگوی اعمال باشند.
موقعیت برتر سرزمین ما، از حیث ژئوپولیتیک (جغراسیا) و جغرافیای اقتصادی و اقتصاد سیاسی ـ ژئواکونومی و اکونومیپلیتیک ـ، ما را در پایان دهة دوم از قرن بیستویکم میلادی در نقطهای قرار داده است که یا تصمیمات شجاعانه و دشوار برای جهش بزرگ اقتصادی و امنیتی و فرهنگی را اتخاذ خواهیم کرد و در زمرة یکی از کشورهای مؤثر گروه ۲۰ و حتی ده کشور برتر از حیث قدرت اقتصادی و تأثیر سیاسی وارد میدان خواهیم شد یا درگیر فساد داخلی و بحرانهای بیپایان درخارج ـ دور و نزدیک ـ همچون گرفتار در تور صیادانی بیرحم و ناشناخته، باید تنها به فکر زندهماندن در اقیانوس بیکرانه و افقهای تاریک آن باشیم!
ایران ظرفیتی دارد که اگر یک دهه مدیریت صحیح و آیندهنگر را جایگزین شعارهای ناسنجیده و تخیلات بیهوده نمایند، به سرعت به قدرتی یگانه بدل خواهیم شد. برنارد لوئیس، سیاستاندیش معروف متمایل به قدرت تکقطبی آمریکا در جهان و حمایت از رژیم اشغالگر صهیونیستی در خاورمیانه، بارها بر این حقیقت تأکید کرده که اگر ایران از زیر تور خارج شود و بتواند مشکلات اقتصادی و هراسهای سیاسی و مسیرهای مسدود شده را مدیریت کند و به چرخه رونق اقتصادی در عرصههای انرژی، تولید و تجارت بازگردد، ممکن است با یک ابرقدرت تازه روبهرو شویم که مهار آن در شرایط ژئوپولیتیکی خاص این منطقه، دشوار و بلکه محال خواهد بود.
زمانی برخی از تحلیلگران سیاسی کشورمان در اوایل دهه ۱۳۷۰ خورشیدی، از مدل ژاپن اسلامی و افزایش قدرت ایران برای دستیابی به یکی از کرسیهای وتو در شورای امنیت سخن میگفتند. این حرفها تخیل نبود و با زیرساختهای خاص و شور و حرارت پس از جنگ و سرمایهگذاریهای مدیریت شده، در کنار نیروی انسانی جوان و رهیده از جنگ، افقی قابل دسترسی بود. اما به جای آن، ایرانهراسی، در خارج و تنشزایی در داخل آغاز شد و هر روز فرصتی از دست دادیم و به جای جلب سرمایه و جذب تکنولوژی و رونق تجارت، ارزش پول ملی را در شرایط کنونی قرار دادیم و اقتصادی معطل و بلکه تعطیل را در مقابل مردم وفادار و نجیب ایران نهادیم.
تقریباً تمامی کشورهای منطقه، خود را رقیب یا خصم ما میدانند و اگر در این تنهایی منطقهای، مدیریت صحیح و خردمندانه، با اتکا به جغرافیای سیاسی و اقتصادی منحصربهفرد ایران، وارد عمل نشود و کفه هژمونی و برتری ایران را مجدداً در موازنههای خاورمیانه برقرار نسازد، رقبا و معاندان با آگاهی از همان نقاط قوت و مزیتها، ما را به تنهایی رعبآور، فقر مداوم و کشمکشهای پرهزینه و دامنهدار ترغیب خواهند کرد و سودهای کلانی را که ما باید صرف آبادانی ایران و توسعه کشورمان نماییم نصیب شیخ و شاخهای گوشه و کنار خواهند کرد. نمونه آشنا، میادین گاز مشترک با قطر و نفت مشترک با عراق است که به قول شیخ سعدی: کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش…