قرآن و هنر اسلامی
ژان ‌لوئیس میکون ـ ترجمه دکتر انشاء‌الله رحمتی - بخش دوم و پایانی
 

موهبت ترکیب

وقتی برخی فعالان صنایع دستی از جزیره‌العرب بیرون رفتند و در بخشهایی از خاور نزدیک و خاورمیانه ساکن شدند، از ایشان دعوت شد تا در توسعه و تزئین شهرهای تازه فتح شده سهیم شوند؛ آنها با فنون و مواد اولیه‌ای که برایشان ناشناخته بود، مواجه شدند و باید آنها را در صناعت خویش جذب می‌کردند. قابلیت آنها برای اقتباس و حتی تکمیل فنون و قالب‌های ساختمانی و تزئینی متعلق به دیگر تمدن‌ها را می‌توان به نوعی احساس شهودی مبنی بر اینکه بسیاری از این «تازگی‌ها» با آداب اجدادی و میراث فرهنگی اسلامی خود ایشان کاملا ناسازگار است، نسبت داد. به عبارت دیگر احساسشان این بود که این آفرینش‌ها موهبت‌های مبارکی است که از خزانه تمام ناشدنی حکمت سنتی تمهید شده از جانب پروردگار صادر می‌شود؛ پروردگار که «به هر کس که بخواهد، بی‌شمار روزی می‌رساند». از جمله عناصر مهمی که از فرهنگ‌های سابق وام شده است، می‌توان به موارد زیر توجه داشت:

۱٫ مؤلفه‌های معماری مانند گنبد بیزانسی، یادآور «جهان فوق ما»، و طاق دوره ساسانی، یک رمز جهان‌شمول برای رابطه عمیق میان آسمان و زمین.

۲٫ مفاهیم طراحی شهری، مانند چینش دژ رومی به همراه دو محور عمودی آن یا ترکیب باغ ایرانی.

۳٫ ویژگی‌ها و مضامین ساختاری و تزئینی، ازجمله طاقچه رومی که در آغاز برای نگهداری پیکرة یک الهه یا قهرمان ساخته شده بود و مسلمانان آن را به محراب، یاد‌آور جهت صحیح قبله، تبدیل کردند. مقرنس ایرانی که غالباً چکنده یا کندو توصیف شده است و الگوهای خطی و هندسی قبطی، که هوشمندانه به دست نسلهای هنرمندان در «اسلیمی‌‌ها» تلفیق شده‌اند.

منبع جاودانه الهام

این مضامین همواره توجه هنرمندانی را که آنها را از عالم مثل اعلا به زبان انضمامی صورت‌ها ترجمه می‌کنند به خود معطوف داشته‌اند. نمونه نخست آنها «آیه نور» است که تجلی خداوند بر کل عالم را تعظیم می‌کند و ما را به تأمل در تشبیه چراغ در چراغدان، که به روغن درختی مبارک روشن است، وا می‌دارد. نسلهای متمادی هنرمندان در ساخت و تزئین محراب‌های شکوهمندی که امروز نیز از اقصای غرب دارالاسلام (قرطبه، فاس) تا اقصای شرق آن (دهلی) مایة تحسین آدمی است، کوشیده‌اند؛ این آیه الهام‌بخش همه آن هنرمندان بوده است؛ ولی افزون بر این هنرمندانی هم که به منظور ساختن چلچراغ‌ها، چراغ‌ها، شمعدان‌های زیبا برای مساجد، کاخ‌ها و خانه‌های معمولی بر روی فلزات مختلف کار کرده و نیز هنرمندانی که تصویری کاملا رمزی از محراب ـ طاقی با چراغی آویزان از رأس آن ـ را برای تزیین قاب‌های چوبی و سفالین، تابلوفرش‌ها، و سجاده‌ها، به کار بسته‌اند، منبع الهامشان همین آیه بوده است.

دیگر منبع خلاقیت تمام‌ناشدنی آیه‌ای بوده است که خداوند در آن دربارة خودش می‌فرماید: «و جعلنا من الماء کل شئ حیّ: هر چیز زنده‌ای را از آب پدید آوردیم». در حالی که آب ازلی، مادة اولی (مادة نخستین) آفرینش را که در کتاب مقدس از آن به «آبهای فوق گنبد» تعبیر شده است (پیدایش، ۱:۷)، نمی‌توان از طریق هیچ فرایند هنری به تصویر کشید، آبهای فروتر که در زیر گنبد قرار دارند و قرآن‌کریم از آن با صرف کلمه آب تعبیر می‌کند، درخور توجه هنرمندان‌اند. آب زمینی که موهبت الهی ناگزیر برای زندگی مادی و معنوی هر انسانی است در حقیقت یک دارایی مشترک است و هر رئیس یا رهبری وظیفه دارد که شرایط توزیع عادلانه آن در میان همة اعضای جامعه را تضمین کند. به‌ همین دلیل پیشرفت شایان توجهی در همه کشورهای اسلامی در زمینه سازه‌های آبی در محوطه‌ها و همچنین در شهرها یعنی نهرهای آبیاری و استخرها، چاههای آب و قنات‌ها، و چشمه‌های عمومی، صرف‌نظر از تأسیسات مورد‌نظر برای طهارت در قالب حمام‌ها، آبریزگاه‌‌ها و وضوخانه‌ها، دیده می‌شود.

آب رمز زیبایی، سرور و فراوانی است و در باغهای اشرافی و مجلل پیوسته جاری است و زمزمه‌اش شنیده می‌شود. وقتی اصل آب به دلیل شرایط اقلیمی نامساعد یا خانه‌سازی موجود نباشد، تلاش می‌شود که به نحوی لااقل وجود آب از طریق برخی وسیله‌های خاطره‌انگیز مانند طرح چلیپایی بر پیاده‌رو محوطه درونی که یاد‌آور چهار نهر جاری در بهشت است، یا نوعی چینش منظم گلدان‌ها به تقلید از طرح نوعی ریاض، یعنی باغی بسته با حاشیه‌ها و باغچه‌های سرسبز، به ذهن بیننده القا شود. در زبان عربی واژه «جنت» را که غالباً‌ در قرآن کریم به چشم می‌خورد، می‌توان برای تعبیر از باغ آسمانی یا باغ زمینی به کار گرفت و برای مسلمانان به‌ویژه در کشورهای نیمه‌خشک، هر باغ خواه کاملا آراسته باشد و خواه چینش معتدل داشته باشد، بستری است برای تخیل درکی مقدماتی از شعفهایی که در بهشت در انتظار برگزیدگان است. فرآیندها و ابزارهایی که می‌تواند این پیوند را تقویت کند، در همه کشورهای مسلمان، به دست سرباغبان‌های جهان اسلام به دقت انتخاب شده و با موفقیت به کار بسته شده است.

این فرآیندها و ابزارها عبارتند از: کاشت درختانی که عمر طولانی دارند، مانند درختان سرخ‌دار و سروها، یا درختانی که میوه‌های بهشتی به بار می‌آورند، مانند خرما و انار که در توصیفات قرآن کریم دربارة بهشت نامشان آمده است؛ انتخاب گلهایی که عطر و بویشان یاد‌آور سعادت روحانی است؛ استفاده از آینه‌های که تصویر باژگونه‌ای از اشیای زمینی و بنابراین آگاهی به ناپایداری آنها را موجب می‌شوند؛ و برپا ساختن سرپناه‌های خوشایند شبیه به سرپناه‌های اهل بهشت به شکل آلاچیق غرفه و خیمه‌های بافته شده از پارچه‌های زربفت باشکوه. برای اینکه حس شنوایی نیز همانند حواس دیگر از شعفهای این مکان فرح‌بخش بهره کامل خویش را ببرد معمارانِ منظره که در باغ شالیمار لاهور (۱۶۴۱م)۱ به کار مشغول بوده‌اند، طراحی‌شان به گونه‌ای بوده است که آب بر روی نرده‌های مرمرین جاری می‌شود و پیش از ریخته‌شدن در حوضهای مرمرین آبشاره‌ای به وجود می‌آورد در نتیجه زمزمة آب به شیوة دلنشینی با نوای کبوتران همراه می‌شود.

اینک به دو نمونه که گواه بر رابطه نزدیک میان کار هنرمندان مسلمان و اندیشه‌ها و احساسات ایشان در خصوص دین است، نظری می‌افکنم. در حقیقت این رابطه همیشه هماهنگ است بر ایمان به خدای واحد، بخشنده و مهربان، و بر اعتماد کامل به حکمت او مبتنی است. پس از تشریح برخی از بنیادهای نظری و تاریخی هنر اسلامی، پاره‌ای تأملات بر پایه تجربه هنرمندان، می‌تواند تأیید خوشایندی بر ارزش بالای هنر اسلامی چونان ابزاری برای تعالی معنوی باشد. گواهی نخست از گزارش تیتوس بورکهارت به دست می‌آید؛ او دیدارش با یک شانه‌ساز کهنسال در شهر فاس مراکش را گزارش می‌کند و می‌نویسد: او شاخها را از جمجمه‌ گاوان نر جدا می‌کند، آنها با حرارت دادن می‌شکافد، حرارت می‌دهد و هر دندانه‌ شانه را با نهایت دقت سوهان می‌کشد. آن هنرمند گفت: ممکن است کار من برای شما پیش پا افتاده به نظر برسد، ولی نیاز به یک حس ششم دارد که وصف آن در کلام نمی‌گنجد. من خودم فقط پس از سالیان سال آن را دریافتم و حتی اگر بخواهم، نمی‌توانم آن را به فرزندم مستقیماً آموزش دهم، اگر او خود از قبل مستعد درک آن نباشد. این حرفه‌ای است که سنتش از شاگرد به استاد بازپس می‌رود تا به سرورمان «شیث»نبی می‌رسد. او نخستین کسی بود که این حرفه را به آدمیان آموخت. آنچه از یک پیامبر می‌رسد، همیشه هم ظاهراً و هم باطناً فوق‌العاده مفید است. آنچه من به‌تدریج به درک آن نایل شدم، این است که در این حرفه هیچ‌چیز به صورت اتفاقی روی نمی‌دهد. در هر حرکت یا اشارة دست، چکه‌ای از حکمت وجود دارد. هر کسی این را نمی‌فهمد، ولی حتی در این صورت نیز، نامعقول و ناموجه است که انسان‌ها را با نهادن ایشان در برابر دستگاه‌هایی که روز به روز برای انجام دادن وظایف بی‌معنا مورد نیاز است، از میراث پیامبران محروم سازیم.

در نمونه دوم، محققی در مقام نظرخواهی در میان متخصصان هنرهای تزئینی با نقاشی که دو قاب را در یک خانه تزئین کرده بود، مصاحبه کرد و از او در این باره پرسید که چگونه هنرمندان مسلمان در مالزی از گیاهان محلی الهام گرفته‌اند و او در پاسخ گفت: در بیضی قرار گرفته در قاب نخستین، نام یک صحابی قرار دارد. بیضی دوم، سفیدرنانوشته است؛ زیرا نمایانگر وجود خدای یکتاست که او را به چشم سر نمی‌توان دید. الگوی رشته‌مانند بی‌پایان از خطوط درهم تنیده در اطراف بیضی‌ها وجود نامتناهی قادر متعال است که بی‌آغاز و انجام است. همه آفریده‌ها از او صادر می‌شوند، آغاز آنها از طریق پیاز یا بذر و انجامشان از طریق جوانه، گل یا غنچه به تصویر کشیده شده است، بنابراین، حضور مطلق خداوند و تقدیر ناگزیر نوع بشر، پیوسته به اهل خانه یاد‌آوری می‌شود.

*دانشنامه زیبایی‌شناسی و فلسفه هنر

پی‌نوشت:
۱٫ این باغ در سده یازدهم به دستور شاه‌جهان و به دست یکی از معماران مشهور ایرانی به نام ملا علاء‌الملک تونی ساخته شد.

نسخه مناسب چاپ