دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بنیاد سعدی با حضور در سفارت افغانستان در تهران، ضایعه به شهادت رسیدن شماری از دانشجویان و استاد دانشگاه کابل را به دولت و ملت دوست و برادر افغانستان تسلیت گفت و ضمن محکوم کردن اعمال تروریستی از سوی دشمنان دو ملت ایران و افغانستان اظهار کرد: «ما امروز در اینجا حضور یافتهایم که اعلام کنیم غم و اندوه شما، غم و اندوه ما است و ملت ایران را شریک غم خود بدانید. باور ما همیشه این بوده که دو ملت ایران و افغانستان دو کشورند با یک فرهنگ و ما هیچ نوع دوگانگی فرهنگی با ملت افغانستان احساس نمیکنیم. این حادثه، بسیار تلخ بود، اینکه به دانشگاه حمله کنند و جوانان دانشجو را در کلاس درس به شهادت برسانند و استادان را به شهادت برسانند، در واقع دشمنی این تروریستهای جنایتکار را با علم و فرهنگ و انسانیت را نشان میدهد. در این چند روز عبارت «جان پدر کجاستی» در سراسر ایران بر سر زبانها افتاد و هر کس آن را تکرار میکند در دل خود با آن پدر،با همه پدرها و مادران و همه ملت افغانستان احساس همدردی میکند. اگر در شرایط کرونایی نبود،ملت ایران احساسات خود را بیشتر نشان میدادند.»
دکتر حداد عادل در پایان این دیدار دفتر یادبودی که در محل سفارت افغانستان در تهران برای شهدای حادثه تروریستی دانشگاه کابل تهیه شده بود را امضاء کرد و یادداشتی کوتاه نوشت که با این شعر و کلمات از فرزند نامدار ایران و افغانستان (خراسان بزرگ) استاد شفیعی کدکنی آغاز شده است:
«چه بگویم که دل افسردگیات از میان برخیزد
نفس گرم گوزن کوهی
چه تواند کردن
سردی برف شبانگاهان را
که پر افشانده به دشت و دامن»
***
بیش از چهل سال است که دو کشور ایران و افغانستان دچار جنگ و کشتارهای تروریستی شدهاند. در هر دو کشور دو قدرت شوروی و آمریکا، نطفه تروریسم را کاشتند. افغانستان چه در دوران اشغال و سیطره روسها در زمان «اتحاد جماهیر شوروی» و بعد از فروپاشی آن، همواره گرفتار جنگ، ترور و کشتار و تخریب بوده است و چه در دو دهه گذشته در اشغال نظامی آمریکا مدام از پی انفجارها و عملیات تروریستی در «ناامنی» و آشوب به سر برده است که تا امروز همچنان ادامه دارد! در ایران نیز اندکی بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی، از یک سو «حزب توده» نماینده شوروی در ایران، جریان ترور را برای سرنگونی جمهوری نوپا به راه انداخت و از سوی دیگر «منافقین» امواج ترور و کشتار را با خطپذیری از سوی دولت آمریکا برنامهریزی و به اجرا درآوردند. نگاه به رویدادها در مسیر تاریخ مبارزات دو ملت افغانستان و ایران، بهویژه از سالهای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و قیام استقلالطلبی مردم افغانستان با محوریت اشاعه ترور و تروریسم در اشکال گوناگون آن، همگونیهای بسیار دارد. دو ملتی که تا امروز همچنان هزینهپرداز استقلالطلبی و احیاء فرهنگ سترگ تاریخی خود برای زیست انسانی در میهنی آباد و آزادند. هنوز هم قدرت و سیطرهطلبی مسکو و واشنگتن ریشههای اصلی و بنیادین گسترش تروریسم، جنگ و ویرانی و ناپایداری در سراسر منطقه ما و به ویژه در دو کشور افغانستان و ایرانند. شرح حدیث این تاریخ اندوهبار چنان است که در این مقال کوتاه نمیگنجد و ماجرای ترورها، فساد و سیطرهطلبیهای اجنبیها از سلطهطلبی قدرتهای شرق و غرب عالم، ماجرای تاریخ مشترک یک ملت در دو کشور است. لاجرم برای تسکین داغ خود و آن پدر افغانی در پیام فرزند جوانش «جان پدر کجاستی!؟» بار دیگر شعر فرزند نامدار خراسان بزرگ استاد شفیعی کدکنی را زمزمه میکنم و به خود و همه ایرانیان و افغانها ضمن سفارش آگاهی از تاریخ معاصر ما، قلم را با «فاعتبرو یا اولیالابصار» وا میگذارم.