«حسین معصومی» در چند اشاره مختلف تأکید میکند که در بیشتر این شعرها احساس وحدت کمتر به چشم میآید و آنچه نمایان است، احساس فراق و دورافتادگی است و گویی سپهری در جستوجوی خود برای یافتن ریشههای آن فراق، به این نتیجه میرسد که ادراک وحدت فقط در سنین خاصی از زندگی فرد امکان دارد. شعرهای اخیر سپهری رو به تعقید میرود و پر از ترکیبات غریب و بازیهای لفظی میشود. «کامیار عابدی» مینویسد:«در این کتاب، سپهری به فرجام اندیشه خویش رسیده است. آن درخشش اندیشهای که در این اثر، ما آ را بهشت فکر او نامیدهایم، در این دفتر به چشم نمیآید اگر به تمام معنای کلمه، صرفاً به معیارهای آدمی ـ هنری توجه داشته باشیم، شاید از سر طعنه بگوییم، این مرد که در دو منظومه و دفتر پیشین، از تمام شگردهای کلامی و اندیشگی، در زمینهای از سخنان پیامبرانه سود جست و اهل ادب را مسحور شعرهایش ساخت، در مرحله بعدی به پایان رسید، تمام شد و چیزی نداشت که عرضه کند.»
استاد «دکتر شفیعی کدکنی»۱ در بررسی سبک هندی و شعر بیدل، به شعر سپهری نیز اشارهای میکند و نظرش براین است که بیان سپهری در دو مقوله بسامد حس آمیزی و وابستههای عددی متأثر از بیان شاعران سبک هندی نیست و بیشتر متأثر از کل نظریههای زبانی شاعران مدرن غرب است.
درنظر ایشان، بالا بردن بیش از حد بسامد حس آمیزی سبب شده است که در سراسر کتاب «ما هیچ، ما نگاه» یک بند شعر دلپذیر یافت نشود. (نقل از کتاب نیلوفر خاموش ـ صالح حسینی) «ضیاءالدین ترابی» در کتاب «سهرابی دیگر» مینویسد:
«بگذریم از این که تعداد چهارده شعر برای ده سال بسیار اندک است و اگر آن را حمل بر سختگیری و وسواس شاعرانه نکنیم، باید به حساب نشانههای خشک آمدن سرچشمههای شاعرانه سپهری بگذاریم.
سرچشمههایی که در نخستین مجموعههایش با شتاب و هیجان میجوشید، چنان که گویی از زمان پیشی میگرفت. ولی اینک با گذشت نزدیک پنجاه سال از عمر شاعر و بیش از سی و پنج سال از شروع کار شاعریش، دیگر نه از آن شتاب خبری است و نه از آن شور و هیجان درونی. سهراب آرام شده است. درست مثل رودخانهای که به دریا پیوسته یا درآستانه پیوستن است. دیگر شتابی ندارد… در چنین آرامشی است که به یاد کودکی میافتد… به عبارت دیگر شعرهای این کتاب آخرین گپ و گفت شاعری است که جهان را در معنویتی عرفانی، از پنجرهای روشن و رو به روشنایی تماشا کرده، سروده و به تصویر کشیده و بیش از سی و پنج سال از التهابها و اضطرابها و آرزوهایش گفته است. اکنون اگر چیزی میگوید، شعری مینویسد، تنها برای خود است و دنبال مخاطبی نیست….
شعرهای این مجموعه در یک حد نیست؛ برخی ساده است و سطحی، برخی عمیقتر.»
محمد حقوقی در کتاب «شعر زمان ما، سهراب سپهری» مینویسد:
« ماه هیچ، ما نگاه» آخرین مجموعه شهر سپهری است با زبانی پیچیدهتر از زبان «حجم سبز» و خطابهایی به زبان «یدالله رؤیایی»… شاعر در این کتاب دیگر در سفر تماشانه، که در حضر اندیشه است… بیان این شعرها بیشتر «خطابی» است.
پینویس:
۱ـ شفیعی کدکنی، دکتر محمدرضا، شاعر آینهها، صفحات
۴۵ ـ ۴۴، انتشارات آگاه، چاپ نخست۱۳۶۶
code