مرگ هر انسان بزرگوار و نیکوکار و خدمتگزار و اندیشمند، این واقعیت را آشکار میسازد که عرض عمر مهمتر از طول آن است و انسانهای محبوب اگرچه زمان نه چندان درازی را در این دنیای زودگذر سپری کردهاند، اما از همه لحظههای آن به خوبی استفاده بردهاند و در زمینه سلوک و صلح و علم و عمل چهرهای موفق در جامعه داشتهاند.
یک انسان بزرگ با کسب دانش، علاوه بر شناخت خود با تحولات دنیای معاصر نیز آشنایی کسب میکند و از این رو قادر است با همدلی با اقشار گوناگون جامعه و بهویژه جوانان دمخور شود و از دانایی خود به آنان به رایگان ببخشد.
آنچه از یک انسان به معنای حقیقی واژه انتظار میرود، این است که در سیره و منش و رفتار و گفتارهایش دوستداشتنی باشد. صمیمیت با مردم و بیآلایشی و فرزند زمان خویش بودن، ویژگی او باشد و در کنار اینها از این توانایی برخوردار باشد که بینش و سواد علمی و دانش خود را در هر فرصت و موقعیتی به دیگران انتقال دهد. هر انسان بزرگ بیگمان فرهیخته و برجسته نیز هست و دیگران از همسخنی با او بر داناییشان افزوده میشود.
یک انسان بزرگ در هر لباسی و هر جایگاه و مسئولیتی که دارد، از موقعیت خود برای خوبی و منفعت رساندن به دیگران استفاده میکند و برگهای زرینی بر دفتر زندگی پر بارش میافزاید و کارنامه درخشانی از پندار و عمل از خود بر جای میگذارد و غیرمستقیم به دیگران میآموزد که چگونه یک زندگی زیبا و مفید و ماندگار در ذهنهای مردم داشته باشند.
این ویژگیهایی را که برشمردم شاید در من نیست، ولی بیگمان در وجود دوست از دست رفته و همشهری و هممیهنم حجتالاسلام محمود عقیقی، روحانی آزاده بود؛ کاش قلمم بیش از این مرا یاری میداد که بیشتر کتاب زندگی او را ورق بزنم و جوهر بدوانم و در سوگ او اشک ماتم بریزم.
دکتر ابراهیم جعفری ـ مدرس علوم ارتباطات دانشگاه