مکتوب هفته
فدیه‌گزاران دعواها
دکتر محمدعلی فیاض‌بخش
در تمام این سالیان، همیشه یک سؤال بی‌پاسخ داشته‌ام: چرا صاحب‌منصبان کشور ما، مسائل اختلافی‌شان را در میان مردم و با واسطه‌ی میکروفون رسانه‌ها و یا نامه‌های سرگشاده حل می‌کنند؛ و نه در جلسات کارشناسانه!؟

نمی‌دانم آیا تا کنون بخت‌ یارتان بوده‌است و در مجالس انس این بزرگواران، گوشه‌نشین تصادفی و یا مدعوی از سر بدِ حادثه بوده‌اید یا نه؟ بنده بوده‌ام. مثلا در محفل گرم و پر رونق عروسی آقازاده‌ای و یا جشن بازگشت حماسه‌آفرینِ بزرگ‌زاده‌ای از استرالیا و یا آمریکا به نیت خدمت به ملک و ملت- البته پیش از دوران بی‌رحمی کرونا-.

معمولا در این مجالس، آنچه موج می‌زند عشق است و حال و شربت و چای و شیرینی.

فردای آن شب ناگهان می‌شنوی که یکی از همان بزرگان؛ اعم از وزیر و وکیل و‌ معاون و مشاور و یا روحانی‌ای از حوزه و جسمانی‌ای از دانشگاه، به یکی دیگر از همین جمع عزیز و‌ نفیس، نامه‌ای سرگشاده نوشته به استعفاء؛ یا گلایه‌ای به شکوائیه و حتی استهزاء و قس علیهذا؛ که مثلا فلان‌جای کارتان اشکال دارد و بهمان‌جایتان اختلال؛ و من (یعنی یکی از همین آقایان)، این قدر دسترسی‌ام به شما دشوار است و یا هنگام‌ مواجهه با شما در محافل و مجالس، آن قدر از دیدن روی ماهتان مسحور و مجذوب می‌شوم، که یادم می‌رود از شما گله‌ای داشتم و باید در گوشتان‌ می‌گفتم و برون‌رفتی می‌جستم؛ خلاصه به قول سعدیِ جان، دامنم از کف می‌رود و در کفِ رویتان می‌مانم و غرق گپ و گفت می‌شوم و هکذا.

ماجرای استعفای هم‌زمان دو معاون وزیر بهداشت با آن ادبیات معترضانه، و جانشینی فردی از سوی وزیر محترم با آن انشای کنایه‌آمیز و تعریض‌گرانه، آن هم در شبِ مثلا قرنطینه‌سازی سراسری، یکی از همین نمونه‌ها و البته نه آخرینِ آن‌هاست.

من به محتوای موضوع ورود(!) نمی‌کنم، چرا که از هر دو سوی ماجرا بی‌خبرم؛ اشکال من با صورت ماجراست. آیا واقعا حرف زدن رو در روی و کارشناسانه در جلسات کاری- اعم از صبحانه‌ای و ظهرانه‌ای!- بین وزیر و‌ معاونانش این‌قدر مشکل شده، که باید در شکل و شمایل نامه‌‌ی سرگشاده و یا از طریق میکروفون‌های ژورنالیسم حل و فصل شود و نامه‌ی استعفا و جوابیه‌ی آن ، حاوی این‌همه روشنگری(!) باشد!؟

جالب این‌جاست که خوشبختانه یا شوربختانه، مردم این‌قدر گرفتار غم نان و دارو و اکسیژن و دستگاه ونتیلاتور هستند، که دلمشغول این ا‌داها نشوند؛ گیرم که استدلال‌های محکمی هم پشت این استعفا‌ها و یا پاسخ استعفاها باشد؛ اما درد مردم، تخت بیمارستان است و داروی ناصرخسرویی؛ دیگر چه فرق می‌کند که حق با وزیر باشد یا معاون وزیر. حق با هر طرف که هست، مهم آن است که صاحبان اصلی حق، فعلا فدیه‌گزاران این دعواهایند.

نسخه مناسب چاپ