این پژوهشگر دینی به جای آنکه این تعریض به فقه و دین را نادیده بگیرد یا زبان به تفسیق و تکفیر و اتهام بگشاید و خود را خلاص کند، راه دوم را که مسلماً راه دشوارتر و پرزحمتتری است برگزید. در هیچ کجای یادداشت از دایره ادب و احترام و اخلاق خارج نشد و به جای آن سند و مدرک و دلیل و استدلال آورد و حتی در برابر برخی درشتگوییها و کنایهها و تحقیرها زبان ملامت نگشود و از بیان جناب و آقا و ایشان… دریغ نکرد و چه عنوانی را هم برگزید: ادب تحول خواهی… به ویژه آن که در پایان پاسخ مفصل خویش، این عبارت را حسن ختام قرار داد:
در پایان با پوزش از جناب ایشان، از ایشان درخواست میکنم در صورتی که ادامه این گفتگو را به صلاح دانستند لطف کنند و از دیگران به اشاره یا تصریح نامی جز به نیکی نبرند تا بتوان گفتگو را در فضای بهتری ادامه داد. چرا که امروز همانطور که جناب ایشان اشاره کردهاند نیازمند اخلاق هستیم و البته این را باید در عمل بالعیان نشان داد والاّ اصحاب طرد و تشر و حمله و هجمه کم نیستند و گوش شنوایی هم به هیچکس نمیسپارند… سخنی کاملاً بحق و درست.
به راستی اگر در جامعه و در هر حوزه نظری و اندیشهورزی، این رویّه را در پیش میگرفتیم و ادب تحوّل خواهی را رعایت میکردیم، حال ناگزیر میبودیم که این همه برای مرگ تدریجی اخلاق در هر حوزهای مرثیه بسراییم؟
وقتی به برخی سخنرانیهای چندتن ائمه محترم جمعه و شخصیتهای حوزوی که در آن پرهیزی از تهمت و تحقیر و اتّهام چندان دیده نمیشود دقت میکنم و آن را با آنچه که باید از عالمان و پیروان دین حنیف برای فلاح و رستگاری جامعه دید و شنید و حتی با همین روش حسنه که مذکور افتاد قیاس میگیرم، حسرت میخوریم که چرا نباید از این شیوه برخورد علمی استفاده کنیم که اثرش «لایدرک و لایوصف»است در مقابل برخوردهای قهری و بیاخلاقیهایی که درست به عکس آن دین گریز و مدافعه برانگیز مینماید؟ و ما چقدر به این ادب تحوّل خواهی نیازمندیم؛ نه تنها در حوزه بحث کلامی و در محدوده مباحثات حوزوی یا در بین عالمان دینی. دعواهای سیاسی ما مگر از چنین ادبی برخوردار است؟ با نظریههای علمی و راهکارهایی که صاحبنظران و فرهیختگان در مقام نقد و ارائه راهکار ارائه میدهند به جای پاسخگویی و استقبال و حتی نقد و مخالفت یا زبان استدلال و البته با رعایت ادب بعضاً چه برخوردی داشته و داریم؟ با زدن انگی و نثار ناسزایی در صدد مقابله بر میآییم که راحتترین کار ممکن است که البته این رویّه به سکوت و بیتفاوتی صاحبنظران میانجامد بیآنکه اقناع و اعتمادی بیافریند… بیاموزیم که هر تحولی نیازمند ادب تحوّلخواهی است و البته تحمّل این ادب هم بسیار لازم است و دریابیم که در همه حوزهها از جمله در اداره بهتر فرهنگ و سیاست و اقتصاد و… نیازمند اخلاق حسنه و مدارا و ایجاد بستر و فضای بیان آزادانه و منطقی و سرانجام ادب تحوّلخواهی هستیم.
در این باره البته گفتنی فراوان است که به همین اشاره بسنده میشود.