سرآغاز
گذشته و آینده ایران
سیدمسعود رضوی
 

سال ۱۴۰۰، طلیعة قرن جدید و پایانی بر یک قرن متلاطم برای ایران و جهان بود. سالی که خاورمیانه در التهاب دیرینه همچنان شعله‌ور و جهان درگیر آزمونی عظیم و بی‌مثل و مانند شده بود. ایران هم اما، در سایة همای سرنوشت، بر جهان اثرگذار بود، هرچند که سال گذشته، یکی از سخت‌ترین سال‌ها برای هموطنانمان بود. رنج و محنت بیماری کووید۱۹ و فشار تحریم‌ها، در کنار بی‌مهری و ناکارآمدی، موجب شد بسیاری از انسان‌ها، به‌ویژه ایرانیان آسیب ببینند و کسی چه می‌داند یا به چه زبانی می‌توان شرح احوال و اندوه پیرمرد یا بانوی سالخورده‌ای را گفت که در تنهایی و بیماری باید گلیم خویش را از آب به در برند، یا پدر و مادری که فرزندان را سروسامان داده و آنان را پرورده‌اند اما شغل و درآمد و آینده‌ای در پندار و رؤیاهایشان نیست و باید پاسخگوی ناکارامدی مدیران و مسؤولانی باشد که به جای حل مشکلات مردم، در پی اغراض صخیف و اعراض عنیف هستند؛ بهترین کارشان رقابت سیاسی است که یکدیگر را حذف و معدوم کنند و چنان فرهنگ سیاسی مملکت ایران آسیب ببیند که بسیاری از مردم را هم سرخورده کنند و رکن اصیل و قدرتمند حکومت را، یعنی جمهوریت و مشارکت انتخاباتی مردم، به زینتی برای جلوه‌فروشی بدل شود، در حالی که مردم تنها قدرتی هستند که زوال نمی‌پذیرند و حتی امیرالمؤمنین حیدر در خطابة معروف پس از انقلاب مدینه که به کشته شدن خلیفة سوم جناب عثمان بن عفان انجامید، نوعی اجماع و آرای عمومی را دلیل پذیرش خلافت بیان فرمودند؛ «لولا حضور الحاضر و قیام‌الحجه بوجود الناصر» این نکته اظهرمن‌الشمس است که بدون تأیید دقیق و مؤکد مردم و نخبگان نمی‌توان حکومتی استوار و جامعه‌ای پایدار داشت. بد نیست دنبالة فرمایش حضرت امیر(ع) را در باب مسؤولیت حاکمان بیاورم: «وما اخذ الله علی‌العلما ان لایغاروا علی کظه الظالم و لا سغب المظلوم». روی سخنم با بزرگانی است که این محکمات و حقایق را به ما آموزش دادند و بر منابر به ما فرمودند که با ظالم بجنگیم و زمامداری و حکومت اسلامی چه خصایصی دارد.
برگردان پارسی سخنان گهربار امام المتقین، امیرالمؤمنین علی(ع) چنین است: «اگر حضور حاضران (اجتماع مردم) و اتمام حجت بر من نمی‌بود و عهدی که خداوند از عالمان ستانده، که در برابر شکمبارگی حریصانة ثروت‌اندوزان و گرسنگی و رنج مظلومان ساکت نباشم…» باری هر دو عهد پیش چشم ماست و انتخابات ریاست جمهوری و برنامه‌های بزرگ برای ادارة جامعه و مردم ایران، اینک در منظر داوری تک‌تک انسان‌هاست. انسان ایرانی، در نیمة دوم قرن بیستم میلادی و میانة قرن چهاردهم هجری خورشیدی، معنویت دینی و جمهوریت و مشارکت مردمی را بر حکومت عرفی و استبداد سلطنتی ترجیح داد. پس جای پرسش و نقطه‌چین‌های ابهامات کجاست؟ این مسأله دوران‌ساز ماست و با سرعتی که در تغییر افکار و تحول آثار و احوال مردمان و جوانان می‌بینم، پاسخ روشن است.
در سویه و منظر فرهنگ نیز، نقد حال و ابهام و سؤال فراوان است. وقتی از سرعت تغییر سخن می‌گویم در این عرصه مصداق‌های روشن‌تری سراغ دارم. تحول در سرعت ارتباطات، انتقال اطلاعات و گسترش شبکه‌های ارتباط جمعی و مکاتبات، انتشار عکس‌ها، تغییر در نگرش انسان و جهان موازی که فضای مجازی ایجاد نموده، با چنان قدرت و سرعتی انسان‌ها را دیگرگونه و صاحب علم و اطلاع می‌کند که حتی اندیشیدن بدان ترسناک است. هیچ انسان خردمند و باورمند به اخلاق و نجابت انسانی، نمی‌پذیرد که این همه اکاذیب و مفاسد در کنار اخبار و فواید در فضای مجازی، در اختیار کودک و نوجوان و حتی پیر و جوان قرار داده شود. همه جا و در تمام کشورها، بر مبنای مصالح اخلاقی و الزامات انسانی، تمهیداتی اندیشیده شده و فضای پهناور مجازی را مورد بازبینی و پالایش قرار می‌دهند. این یک ضرورت عقلایی است، اما البته تبصره‌ای مهم دارد؛ یعنی باید به صورت قانونی و توسط متخصصان و مدیران مصلح و در جهت مصلحت و منفعت ملّت و کشور صورت گیرد. در غیر این صورت، خساراتش بر امتیازاتش خواهد چربید و در پایان به افق‌های ناخوشایندی پیوند خواهد خورد. اما چرا این مسائل تا این اندازه مهم و دارای حساسیت است؟ زیرا آینده قدرت و سرنوشت بشر از ثروت و اقتصاد، تا فرهنگ و جامعه و اخلاق و ادبیات و هنر و … در همین پهنة پهناور مشخص خواهد شد… تصور کنید که سرعت تنظیم و ترسیم نقشة ژنوم انسانی یا تحولات عاطفی و عقلی در مغز به وسیلة رایانه‌ای که هزار برابر از رایانه‌های پر سرعت کنونی سریع‌تر عمل می‌کند توسط یک بزهکار، یک طماع، یک بیمار روانی نابغه که در یک کشور مستأصل زندگی می‌کند، به‌گونه‌ای قابل دستیابی است. یعنی دیواری در کار نیست و به سویی می‌رویم که اندیشه و ذهن ما در اندرونة جسم‌های خسته و فرسوده‌مان نیز می‌تواند مورد دستبرد قرار گیرد. هم‌اکنون نیز افرادی همچون نظامیان آدمکش میانمار و فلان کشور توتالیتر که اصلاً به خدا و اخلاق هیچ باوری دارند یا ندارند، توسط هکرها و تحلیلگران مزدور خود، این فضای مجازی و این دنیای موازی را آلوده می‌سازند یا دستخوش مطامع و سرکوب و آزار مردم قرار می‌دهند. برنامه‌های پیچیدة تحلیل و کنترل اجتماعی در سراسر جهان توسط دولت‌های آشکار و پنهان، با میلیون‌ها و بلکه میلیاردها دوربین در هر کجا و هر راه و کوی و برزنی آغاز شده و نهایتاً موبایل خاموش من و شما در اطاق خواب منزل نیز از این سامانة جهنمی در امان نخواهد بود. آیا می‌توان به جنگل‌ها و کوه‌ها بازگشت و همچون نیاکان غارنشین یا روبنسون کروزوئه یا رومانتیک‌های قرن هجدهم به صفای روستایی یا جزیره‌ای دور دست برویم که خبری از اینها نباشد؟
نه، دیگر نمی‌توان کاری کرد. انسان به زودی دروازة کهکشان‌ها را هم خواهد گشود و ایران عزیز ما نیز می‌تواند سهمی بسزا داشته باشد. این را به عنوان شعار یا عنصری از تعلق خاطر میهنی نمی‌گویم، بلکه با استناد به جامعة عظیم علمی ایرانیان که از دانشگاه صنعتی شریف و دانشکده‌های پزشکی و علوم تجربی و انسانی در داخل تا مراکز علمی و مؤسسه‌های پژوهشی و مراکز نوآورانة علمی در هرکجای کرة زمین که نام ببرید، مستند نموده‌ام و بیان می‌کنم. مردمانی با هویت ایرانی که امروزه به آن «دیاسپورا» می‌گویند در مهم‌ترین کشورها، مراکز اقتصادی، دانشگاه‌ها و شهرهای درجه اول و دوم و گوشه‌های کرة زمین حضور دارند. شبکه‌های اجتماعی و رایانه به ما اجازه خواهد داد تا بتوانیم دیاسپورای ایرانی را در یک نظام هماهنگ و درصدها و هزارها شبکة ارتباطی به نفع منافع ملی ایرانیان به کار گیریم. ایرانیان از اقوام علاقمند و حتی عاشق کشور و آداب و آیین‌ها و نیاکان ریشه‌های خود هستند. هر کجا بروند ایرانی‌اند. مرزهای زمینی اگرچه هنوز معتبرند و باید با قدرت حراست شوند، اما مرزهای جهان مجازی متفاوتند.
مرزبان و سیم خاردار و اتاقک حراست ندارند. نیازی نیست شب هنگام از دیواری بگذریم یا خود را به رود و دریا بیندازیم؛ مهاجران سرودخوان، در این فضا به سوی آینده می‌روند و آیندة ایران در گرو باز شدن درهای کشور است به روی تمامی ایرانیان، به روی تمامی جهانیان. همه باید از روح فیروزه‌ای و زیبای سرزمین شاعران و عارفان، یعنی از کهن‌ترین تمدن زندة جهان که تداوم خود را حفظ کرده و با نام دیرینه هنوز حضور دارد و همیشه حضور خواهد داشت بهره گیرند و با طلعت معنوی و شاعرانة آن آشنا شوند. درها گشوده‌اند و به میهمانان خوشامد می‌گوییم. نخست فرزندان ایران که به سفر تحصیلی یا تجارت یا حتی مهاجرت رفته‌اند و سپس به تمامی مردم جهان که می‌دانند میهمان‌نوازی ایرانیان و آداب و سنن اقوام ما از ترک و کرد و لر و بلوچ و فارس و یزدی و بندری و ترکمن و گیل و مازنی و تربتی و …، چقدرصمیمانه و چقدر باشکوه و زیباست.
باری هر سخنی از گذشتة ایران، بدون توجه با پیوندها و تحولات آینده بیهوده است اما در پرتو این تحولات و امکانات نوین، رندان و دانایان حافظ و خیام و مولانا خوانده، لبخندی می‌زنند و در کنار رایانه‌هایی که جهان را فشرده و خلاصه کرده است، شاهنامة دانای توس را می‌گشایند و زندگی را آغاز می‌کنند و ما نیز نخستین شمارة پیوست فرهنگی را این‌گونه آغاز می‌کنیم:
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد

code

نسخه مناسب چاپ