زمان پریشی در دوران ما
دکتر فربد فدائی-روان پزشک
 

ژنرال شارل دوگل، رهبر فرانسه آزاد و رئیس جمهوری فرانسه از ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۹ میلادی علاوه بر اینکه نظامی و سیاستمدار قابلی بود،‌ ادیب خوش‌ذوقی نیز به شمار می‌رفت. معروف است ژنرال دوگل هر بار نطقی ایراد می‌کرد، مردم برای فهم دقیق واژه‌هایی که به کار می‌برد، به فرهنگ لغات مراجعه می‌کردند. در یکی از روزهای بحرانی سال ۱۹۵۹ و هنگامه تلاش استقلال طلبان الجزایر و اقدامات خشن نظامیان فرانسوی ساکن الجزایر، ژنرال دوگل که خواهان استقلال الجزایر بود، با شیوایی و فصاحتی که زاییده ذوق سرشار و در عین حال موقع‌شناسی سیاستمدارانه او بود چنین گفت: «خوش است برکشتی بادبانی نشستن و بادبان برافراشتن و راه ناشناخته‌ها را در پیش گرفتن! خوش است در دل شب شمع برافروختن و در پرتوی آن نغمه سرودن! خوش است در زیر نور ماه در کوه و دشت و دمن راه پیمودن!». شنوندگان که رابطه‌ای میان این سخنان با مسائل حاد روز نمی‌یافتند، سراپا گوش بودند. آن‌گاه دوگل افزود: «اما دوران این خوشی‌ها سپری شده است، همان‌گونه که دوران استعمار سپری شده است.»

دوگل به «آناکرونیسم» و نابجا بودن استعمار در نیمه قرن بیستم میلادی اشاره داشت، پدیده‌ای که در آن دوران جایگاهی نمی‌توانست داشته باشد. یونانیان باستان زمانی که می‌دیدند پدیده‌ای در زمان مناسب خود ظهور نکرده است، این واژه را به کار می‌بردند؛ برای نمونه، همراه نبودن زمستان با سرما و شکفتن گل‌ها در زمستان. اردیبهشت سال ۱۲۹۸ هجری شمسی در شهر مشهد برف مفصلی بارید و ایرج میرزا هم در باب این «آناکرونیسم» رباعی زیر را سرود:

آمد به چمن برف شگرف خُنـکی

در ثور که دید همچو برف خُنکی

ناگه ز دل هـوا بـرون آمـد بـرف

چون از دهن ملیح، حرف خُنکی!

الزامات تاریخی یک عصر را نمی‌توان به عصری دیگر انتقال داد. اگر در داستانی بخوانیم که نادرشاه در جنگ کرنال، با سرداران خود به وسیله تلفن بی‌سیم تماس داشت، به همان اندازه «زمان ـ پریشانه» است که امروز برای آگاه کردن عموم مردم از مقررات مربوط به کرونا، به جای استفاده از رادیو یا تلویزیون، از جارچی استفاده شود! اگر به عوض قطار راه آهن یا کامیون برای حمل زغال سنگ به کارخانه ذوب آهن، استر و اشتر به کار گرفته شود، آن هم نوعی نابهنگامی و آناکرونیسم است. روش پزشکی رازی و ابن‌سینا و کتاب‌های پزشکی آنان در زمان خود به هنگام و روزآمد بود. کتاب قانون در قرن دوازدهم میلادی به زبان لاتین ترجمه و در قرون وسطی در اروپا مهم‌ترین کتاب پزشکی بود، اما امروز جزو تاریخ پزشکی به شمار می‌رود. کاربرد آن در عصر جاری که پزشکی مبتنی بر شناخت یافته‌ها و اجزای آنها، بیوشیمی مولکولی، تشریح، بافت شناسی، فیزیولوژی، پاتولوژی، هورمون‌ها، میانجی‌های عصبی، داروشناسی مبتنی بر گیرنده‌های سلولی، تصویرنگاری ساختاری و کارکردی (از جمله انواع رادیوگرافی، سی‌ تی اسکن و ام آر آی)، ثبت امواج الکتریکی قلب (نوار قلب) و ثبت امواج مغزی (نوار مغز) است، «آناکرونیستی» خواهد بود.

اگر رازی و ابن‌سینا یا اسماعیل جرجانی که برگزیده پزشکان دوره خویش بودند در عصر حاضر زندگی می‌کردند، باتوجه به دید علمی و روش تجربی خود، با گوشی و فشارسنج و افتالموسکپ و در پشت میکروسکپ در آزمایشگاه‌های گوناگون دانشکده‌های پزشکی مشغول می‌شدند و همچون یک فارغ‌التحصیل دانشکده‌های پزشکی با الهام از پزشکی مبتنی بر شواهد به فکر پیشگیری، تشخیص، درمان، و توانبخشی بیماران بودند. میراث این پزشکان مورد افتخار همه بشریت است، اما امروز به تاریخ اندیشه و علم و پزشکی تعلق دارد. خوش است داستان‌های شگفت از مهارت و درمان‌های معجزه آسای ابن‌سینا شنیدن و لذت بردن، اما دوران این خوشی‌ها سپری شده است؛ همان‌گونه که دوران اخلاط چهارگانه و عناصر اربعه سپری شده است!

نسخه مناسب چاپ