خوانش شعری از اصغر علی کرمی
شعر و افسانه
«ماهی اگر بودم
عاشقت می شدم
هر وقت تو را می دیدم»۱
درک درست از شعر وقتی ممکن خواهد بود که علاوه بر شناخت زبان و کارکردها و مکانیسم عملکرد آن، شناختی فرامتنی از کلمات به عنوان نشانههای منتهی به مفهوم موجود باشد.
ببین که سیب زنخدان تو چه می گوید
هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست
تا زمانی که مخاطب،«یوسف»را نشناسد و بر داستان زندگی او اشراف نداشته باشد، نمی تواند
بر مفهوم این بیت از «حافظ» تسلط و اشراف بیابد.
گاهی فرامتنها خرافه و غلط اند، اما در شعر به عنوان ستون منطق متن عمل می کنند.
خرافی و غلط بودن فرامتنها هیچ ربط مستقیمی به درست یا غلط بودن یا حتی به استحکام یا سستی منطق متن ندارد. چرا که شعر، بسته ای خودبسنده است و روابط درون متنی خود را دارد و اصلاً به خاطر ویژه بودن و یکه بودن همین روابط است که نام متن را پذیرفته است.
باور عمومی مبنی بر حافظه سه ثانیه ای ماهیها یک افسانه بیشتر نیست. ماهیها علیرغم مغز کوچک شان، حافظه بلندمدت هم دارند و بر اساس آزمایشهای علمی انجام شده، از این حافظه برای اصلاح رفتار زیستی، امنیت بیشتر، تامین غذا و حتی بازی و تفریح سود می برند.
«اصغر علی کرمی» اما منطق متن شعر عاشقانه خود را بر پایه همین افسانه بنا گذاشته است. درست مثل «اندرو استنتون»که پیرنگ روایی انیمیشن معروف خود «در جستجوی نمو »۲ را بر اساس حافظه پایدار و ناپایدار قهرمانان اثر خود تنظیم کرده است.
شعر«علی کرمی»نمایشگر عشقی مدرن است. عشق در این شعر، از سویی فراموشی را در بطن خود دارد و مانند عشق در نگاهی سنتی، ازلی و ابدی نیست و دور از مبالغه است. از سوی دیگر اما تداوم دارد و مدام به روز می شود. عشقی که نیاز به یادآوری دارد. محیط این شعر، پارادکسیکال است و در آن تردیدی شیرین و آزاردهنده موج می زند. تردید در عشقی ماهیانه! و اتفاقاً شعریت متن هم مدیون همین دیدگاه ماهیانه است.
۱ـ معشوقههایم از من بزرگترند– اصغر علی کرمی–ایهام–۱۳۹۸– ص ۱۲
۲ـ در جستجوی نمو – اندرواستنتون– کمپانیهای پیکسار و دیزنی – ۲۰۰۳
code