خوانشی جریان شناسی از سریال های رمضانی
سریال سر سفره افطار
سید رضا صائمی
 

اگر بیش از دو دهه تولید سریال‌های ماه رمضانی را در نظر بگیریم، به نظر می رسد که این مجموعه‌ها و تماشای آن نیز به مثابه بخشی از آیین رمضانی در فرهنگ عمومی ما نهادینه شده و به نوعی واجد ارزش آیینی و معنوی گشته است. سریال‌های مناسبتی را می توان نسبت میان تصویر و هنر نمایش با دین دانست که زندگی مؤمنانه و دینداری در دنیای مدرن را بازنمایی می کنند و نشان می دهد که چگونه از قدرت رسانه ای جعبه جادو می توان در بستر یک فضای دینی بهر برداری کرد و میان آن دو تعامل و تفاهم برقرار نمود.

شاید در ابتدا که اولین مجموعه‌های مناسبتی در ماه رمضان به نمایش درامد، تصور نمی شد که این آیتم و تمهید جدید بتواند به یکی از پر طرفدار ترین ‌مجموعه‌های تلویزیونی بدل شود. به طوری که ساخت آن به مناسبت‌های مذهبی دیگر غیر از ماه رمضان نیز تعمیم یابد و شبکه‌های مختلف تلویزیونی در ساخت و تولید این مجموعه‌ها به رقابت سخت با هم بپردازند.

سریال‌های مناسبتی، اگرچه خود یک گونه جدید سریال سازی به حساب می آید که پیش از آن سابقه نداشته است، اما به تدریج خود به گونه‌های مختلفی تقسیم شد و معمولاً هر شبکه ای به یکی از این ژانرها اختصاص یافت. بر اساس این تقسیم بندی، سه گونه طنز، اجتماعی و ماورائی به عنوان ژانرهای متفاوت سریال‌های مناسبتی صورت بندی شد که اغلب شبکه سوم به ژانر طنز، شبکه دوم و اول متناوباً به ژانر ماورائی و اجتماعی و شبکه پنج نیز توأمان به ژانر طنز و اجتماعی تمایل بیشتری نشان داده اند و نسبت معنا داری با گونه‌های مختلف نمایشی پیدا کردند.

یکی از دستاوردهای سریال‌های مناسبتی، شکل گیری الگوی جدیدی به نام ژانر ماورائی و ازمنظری دیگر معناگرا بود که تناسب ایدئولوژیک تری با حال و هوای ماه رمضان داشت و اتفاقاً در ابتدا توانست نظر مردم و مدیران صدا و سیما را نیز به خود جلب کند. هرچند در سال جاری، سیاست‌های سازمان در قبال ژانر ماورایی تغییر کرده؛ به طوری که در میان سریال‌های امسال، ژانر ماورایی به چشم نمی خورد. از نتایج دیگر سریال‌های مناسبتی، ظهور و برجسته شدن فردی به عنوان مشاور مذهبی بود که در به تصویر کشیدن مفاهیم دینی به کارگردان مشاوره می داد.

اگر بخواهیم این گونه‌ها را از منظر مخاطبان و میزان طرفداران آنان رتبه بندی بکنیم، به ترتیب طنز، ماورائی و اجتماعی می رسیم. در واقع طنز در انواع مدیوم‌ها و اشکال رسانه ای، بیشترین طرفدار را دارد . البته سریال‌های طنز مناسبتی به دلیل اینکه در ماه رمضان پخش می شدند، سعی داشتند تا در طی روایتی کمیک از داستان خود، برخی مفاهیم اخلاقی را نیز به طور تلویحی در بستر قصه خود جای دهند؛ اما بیش از آن سریال‌های ماورائی بودند که بیشترین حجم پیام‌های اخلاقی را به خود اختصاص می دانند که ظاهر به دلیل فرم جدید و تجربه نشد‌هایی که بر گزیده بودند تا حد زیادی در ابلاغ مفاهیم و انگارهای اخلاقی و دینی موفق بودند.

در میان سریال‌های ماورائی که از این منظر تاثیرات زیادی روی مردم گذاشتند، می توان به سریال‌های «کمکم کن» و «او یک فرشته بود»اشاره کرد که به ویژه دومی، به دلیل جایگاهی که در بین مخاطبان پیدا کرد و به دلیل تاثیرات اخلاقی که بر جای گذاشت، در سالهای بعد نیز در ساعاتی غیر از ساعات پخش سریال‌های آن سال، بار دیگر پخش شد. البته طرح مفاهیم اخلاقی در گونه اجتماعی نیز پیگیری می شد، اما از دامنه و عمق کمتری برخوردار بود.

اگر بخواهیم به تاریخچه سریال‌های مناسبتی نگاهی بیندازیم، باید نقطه عطف و عزیمت این مجموعه‌ها را سریال «گمگشته» به کارگردانی رامبد جوان بدانیم که با ترکیب طنز و مفاهیم اخلاقی ، تصویری دلنشین از یک سریال تلویزیونی به نمایش گذاشت که طبق نظرسنجی مرکز تحقیقات صدا و سیما، هنوز هم به عنوان محبوب‌ترین سریال مناسبتی در نظر مردم جای دارد.

گمگشته در واقع جزو اولین مجموعه‌های تلویزیونی بود که مفاهیم و مسائل تربیتی و اخلاقی را در بستر طنز موقعیت روایت می‌کرد که بعدها به نوعی در آثار رضا عطاران دنبال شد. اگرچه سویه کمیک آثار عطاران، بیش از تبیین دینی داستان و مضمون آن بود. ضمن این‌که داستان گمگشته، به لحاظ مضمونی، به آثار کمدی‌یی شباهت داشت که با جابه‌جایی نقش و موقعیت دو انسان به جای هم، ضمن خلق موقعیت طنز از این وضعیت، به بازنمایی تاثیر این جابه‌جایی در رفتار و منش فرد می‌پرداخت.

در درون این ساختار روایی، معمولاً از دو نیروی خیر و شر و قهرمان و ضد قهرمان استفاده می‌شود که به واسطه این جابه‌جایی،دچارتحول می شوند.

اگر بخواهیم بر اساس تقسیم بندی سه گانه ای که درباره سریال‌های ماه رمضان انجام دادیم، به مجموعه این سریال‌ها در دهه اخیر نگاهی بیندازیم، باید بگوییم که سریال‌های: گمگشته، خانه به دوش،متهم گریخت، زیرزمین، بزنگاه، پشت کنکوری‌ها، بوی خوش زندگی و مأمور بدرقه اشاره کرد که البته برخی از آنها در غالب ژانر اجتماعی نیز می گنجد.

سریال‌هایی مثل: کمکم کن،او یک فرشته بود،اغماء و حسرت نیز در غالب ژانر ماورائی می گنجد و آثاری چون: رؤیایی ناتمام، فقط به خاطر تو، رسم عاشقی، برای آخرین بار، یک وجب خاک و مثل هیچکس را می توان در ذیل آثار اجتماعی قرار داد.

اگر نام رضا عطاران با گونه طنز سریال‌های مناسبتی گره خورده است،در سریال‌های ماورائی نیز نام سیروس مقدم، بیش از دیگران به چشم می خورد که به این نامها می توان نام علیرضا افخمی را هم به عنوان ناظر کیفی افزود که حضور گسترد ه ای در ساخت سریال‌های مناسبتی داشته اند.

از سوی دیگر، سریال‌های ماورائی، به ویژه «روز حسرت» که به نام الیاس شخصیت متافیزیکی داستان معروف شد، انتقاداتی را بر انگیخت و نشان داد که ساخت چنین آثاری حرکت کردن روی لبه تیغ است . اگرچه این آثار به دلیل جذابیت‌های بصری و معنایی ، تاثیر زیادی در جذب مخاطبان داشت، اما این خطر را هم در خود داشت که بر اثر بی دقتی در روایت مسائل متافیزیکی، به نوعی خرافه پرستی و تأویل غیرعقلانی از دین و تفکر مذهبی منجر شود.

اگر به لحاظ مضمونی هم بخواهیم به مجموعه سریال‌های مناسبتی نگاه کنیم، در گونه طنز این آثار، ما با یک کاراکتر و شخصیت منفی مواجهیم که به تدریج و بر اثر اتفاقاتی که برایش می افتد، دچار تحول اخلاقی شده و به راه راست هدایت می شود . بلااستثناء پایان بندی اکثر این آثار با تصویری اخلاقی به پایان می رسد و ضد قهرمان به قهرمان تبدیل می شود.

در آثار ماورائی اما عکس این داستان اتفاق می افتد؛ بدین معنی که قهرمان داستان که شخصی با ایمان و مثبت است، تحت تاثیر وسوسه‌های شیطانی و نفسانی قرار می گیرد و به امتحانی سخت دچار می شود، اما در پایان با بیداری مجدد، موفق می شود که بر این وسوسه‌ها غلبه کند .در واقع اگر بخواهیم به لحاظ طرح مفاهیم اخلاقی، این سریال‌ها را مورد بازشناسی قرار دهیم، باید بگوییم که مفاهیم و ارزش‌های اخلاقی مثل: توبه ، آزمایش الهی ، وسوسه‌های شیطانی ، نفی دنیا طلبی و نهی جاه طلبی ، نوع دوستی و رحمت و مفاهیمی از این دست که ارتباطی عمیق با فلسفه این ماه دارد، مطرح می شود .

واقعیت این است که مناسبتی بودن، یک ویژگی ذاتی یا ساختار سینمایی نیست که بتوان آن را به عنوان یک ژانر مستقل در کنار گونه‌های دیگر سینمایی و سریالی قرار داد. این تصور که مناسبتی بودن یک ژانر مشخص با مؤلفه‌ها و عناصر ویژه ای است، گاهی به خلق اثری باسمه ای و شعاری بدل می شود که حتی به استاندارهای سریال سازی هم پایبند و وفادار نیست و در نتیجه نمی تواند موفق به جذب مخاطب شود.

آنچه مهم است، ساخت یک سریال استاندارد و هویت مند است که قصه و قهرمان داشته باشد و در عین ایجاد سرگرمی، نظام معنایی خود را در ذهن و حافظه مخاطب، بازسازی و بازنمایی کند. سریال خوب، همیشه می تواند مخاطب را جذب و پیام اخلاقی خود را ابلاغ کند. آنگاه برای هر مناسبتی، مناسب خواهد بود.

code

نسخه مناسب چاپ