ما همه، اعم از رسانهها (صداوسیما و مطبوعات و خبرگزاریها و خبرسازها و…) مصداق بارز این بیت هشدار دهنده سعدی شدهایم «یکی بر سر شاخه، بن میبرید!»
دوم، یکسال از تجربه تلخ مبارزه با کرونا در سراسر جهان گذشته است که در این مدت اغلب دولتها در بسیاری از کشورها، گامبهگام از تجربیات یکدیگر بهره برده اند و اصل را بر استقرار همهجانبه شیوههای علمی و به ویژه کارشناسی نهادهاند. هنوز مردم نمیدانند که در این مدت مراکز تصمیمساز رسمی و غیررسمی ما در مقابله با اپیدمی کرونا از این تجربیات تا چه اندازه استفاده کردهاند!؟ یک مورد آن که در همین ستون محک چند بار نوشتهام، حساسیت اقدام بهموقع در تولید یا سفارشهای خرید واکسن کرونا است؛ زیرا ایران نه تنها در منطقه که در مقایسه با بسیاری از کشورها، سابقه دیرینه در تولید واکسن و تکنولوژی مورد قبول بینالمللی دارد. حالا به هر علت یا دلیلی که در تولید بهموقع واکسن عقب ماندهایم، بجای اطلاع بدون حاشیه این تأخیر به مردم، مدام هم توجیه دیر شروع کردن پروژه تولید واکسن را به خورد مخاطبان میدهیم و هم هر روز وعده تا ماه آینده و تا پایان تابستان یا ماههای شروع پاییز آینده و… را تکرار میکنیم! بلافاصله در کنار همین اطلاعرسانی «در انتظار»، خبر میدهیم که از چین چندین و چندصد هزار دُز واکسن را تحویل گرفتهایم یا سفیر ما در مسکو اطلاع فوری میدهد که نه تنها قرارداد دریافت ۲۰ میلیون دُز واکسن روسی امضاء شده است که در آینده نزدیک، ایران و روسیه در تهران واکسن مشترک تولید خواهند کرد! بگذریم از اسامی گوناگون مراکز و شرکتهای وطنی تولید واکسن که به صورت روزانه اخبار شبکههای صداوسیما و روزنامهها را تزئین میکنند! حداقل یک بار هم از ملت عذرخواهی کنید که در تولید داخلی یا خرید خارجی واکسن بخاطر برخی شرایط اندکی تأخیر کردیم! و به زودی جبران خواهد شد. بجای بیان این واقعیت، دکتر نمکی وزیر بهداشت و درمان در کرمانشاه ایران را در ردیف اول آغاز واکسیناسیون هم در پروسه تولید آن و هم در خرید خارجی آن در با مقایسه با چند کشور آفریقایی و آسیایی میشمارد و چنین موفقیت بزرگی را به خود و ملت ایران تبریک میگوید!
گرداب دیگر بعد از یک سال از تجربه مبارزه با کرونا، بلبشوی اطلاعرسانی و آشفتگی فضای مجازی و مجموعه ارتباطات رسمی و غیررسمی است که نه تنها آرامش دهنده به جامعه نیست که دل نگرانی را در سراسر ایران دوچندان میکند. هنوز در این بخش، برنامهریزی جامع و تمرکز مدیریتی وجود ندارد. همین شرایط، بهترین خوراک ضد انقلاب خارج کشور نشین و رسانهها شده است که تشدید دلهره و اضطراب در ایران را هدف گرفتهاند.
سوم، چندین بار در ستون محک نوشته شد که اغلب کشورها در مبارزه با اپیدمی کرونا با تمرکز فرماندهی، اصولی را اجرا میکنند که در آن موارد گوناگونی را در نظر گرفتهاند که دو اصل شاخص دارند؛ اول، فرهنگسازی علمی و کارساز؛ دوم، اعمال «آتوریته» مدیریتی، زیرا مبارزه با اپیدمی کرونا، وظیفه و مسئولیت ملی است. ما فعلاً در «فرهنگسازی» چندان موفق نبودهایم که شرح آن در نوشته به اختصار نمیگنجد، ودر هر بخش خبری صداوسیما، کلیشه سه کشور «مفلوک» که بیشترین بیمار و تلفات کرونایی را دارند، «آمریکا، برزیل و هند» تکرار هر روز شده است! یا روزنامهها کمتر به سراغ استادان جامعهشناسی ارتباطات در دانشگاهها و مراکز علمی رفتهاند تا طراحی یک برنامه جامع فرهنگسازی را محک بزنند!
اما اعمال آتوریته که فریاد وزیر بهداشت را هم به آسمان برده است و گفته، همان موقع که جهش کرونای انگلیسی از عراق و از مرزهای جنوب کشور، زنگ خطرش به صدا درآمد، چند نامه نوشتم که تا دیر نشده باید مرزهای جنوب کنترل شدید و بسته شوند. حالا معلوم شده است که این موج جدید مرگبار از همان مسیر وارد کشور شده است! یا درباره روش کنترل مسافرتها در ایام تعطیلات نوروز که تا اینجای کار اعمال نشدن دستورها و اجرای آتوریته لازم، منشاء فاجعهبار گرداب مرگبار امروزی خوانده میشود!
در یک کلام، هم در شیوه فرهنگسازی عمومی در جامعه و هم در سطح و شعاع اعمال آتوریته مدیریتی برای مبارزه با کرونا و رهایی از گرداب کنونی، نیازمند ارزیابی همهجانبه و جدّی هستیم!
***
باور کنیم که گرفتار «گرداب» شدهایم؛ گردابی مرگآفرین و فاجعهبار و تا دیرتر نشده، از جایگاه اراده و عزّم ملی باید کاری کرد.