قم اللیل الا قلیلا
افشین علا
 

برخیز از بستر به غیر از پاره‌ای از شب‌

در جنگ دیو آور به کف، قداره‌ای از شب‌

مستی ندارد روز، زیرا برنمی‌دارد‌

هستی، نقاب از چهره جز در پاره‌ای از شب‌

می‌آید از پشت سکوت گنبد گیتی‌

مثل حرم، موسیقی نقاره‌ای از شب‌

وقتی که شب‌ها سینه بخشش پر از شیر است‌

اشکی چو طفلان ریز در گهواره‌ای از شب‌

مستان، سر و سامان نمی‌جویند در این بزم‌

هر سو می‌آید ناله آواره‌ای از شب‌

در روز، مروارید را حتی تلألو نیست‌

یابد ولی مقدار، سنگ خاره‌ای از شب‌

با من جفا کن ای ستمگر هرچه می‌خواهی‌

زیرا که می‌جویم به آهی، چاره‌ای از شب

نسخه مناسب چاپ