بریتانیاییها از سده هجدهم همواره تلاش کردهاند جامعه آزاد با حاکمیت قانون داشته باشند. اهداف بزرگ دنبال شده و عملیاتی شده توسط اروپا در قلمرو یاد شده، چیزی برای آنها به ارمغان نمیآورد، چرا که آنها زمانی طولانی به خواستههای خود در این زمینه نائل آمده بودند. آنچه مربوط به پیوستن آنان به جامعه اروپایی میشد، این نکته قابل توجه بود که آنان به این پیوستگی اعتقاد چندانی نداشتند و در این عرصه، تنها چشمداشت اقتصادی برایشان اهمیت داشت. بر خلاف اکثریت دیگر اروپاییان، نهاد سلطنت در انگلستان همواره با شک و تردید به اروپا نگریسته است.۱۱۷ بنابراین، دولتهای انگلستان در شرایطی نبودند که پشتوانه افکار عمومی را در یک همکاری همهجانبه با اروپا، توام با ایجاد تعهد برای آن کشور داشته باشند. به عبارت دیگر، بخش قابل توجهی از بریتانیاییها همیشه نسبت به آن مساله با سوءظن مواجه بودهاند. از سوی دیگر، اکثریت آنها از استحکام روابط با کشورهای مشترک المنافع هراس داشتند، زیرا با آن روابط خو گرفته و زندگی میکردند. این را هم میدانیم که خصوصیت پادشاهی این کشور از سده هجدهم، هویت بریتانیاییها را شکل داده است. بقیه اروپا در محاسبه نوع روابط و نگاه بخش مهمی از شهروندان بریتانیایی با اتحادیه اروپا، دچار اشتباه شده اند و گاهی برایشان بهت برانگیز بوده است.
با این حال، ژرژ پمپیدو با درخواست جدید و تدوین شده پادشاهی بریتانیا مخالفت نکرد. از این رو، مذاکرات به سرعت پیش رفت و ورود انگلستان به جامعه اقتصادی اروپا در سال ۱۹۷۳ عملی شد. با این ورود، تعادل ساختار اروپایی متحول شد و ایده یک اروپای کارولینی۱۱۸ رخت بربست. اکنون، بریتانیای کبیر مصمم بود امتیازاتی اساسی از پیوستن خود به اتحادیه، بدون تحمل هزینه و پرداخت برای دیگران، نصیب خود کند. در اتحادیه وضع بدین منوال است که درآمدهای حاصله و مبتنی بر بازار مشترک اروپا، به خصوص برای پروژههای کشاورزی بازتوزیع میشود. انگلستان از این اقدام سود چندانی نمیبرد. آنها میخواستند به همان اندازه که پرداخت میکنند، به آنها بازپرداخت شود. برای نیل به این هدف در مذاکرات، تاسیس یک صندوق توسعه ناحیهای را پیشنهاد کردند که به تصویب رسید. حالا کشورشان به خوبی از این صندوق برای نواحی صنعتی خود که در بحران به سر میبرد، سود میجست. کشورهای عضو مجمع اروپایی تبادل آزاد،۱۱۹ ایرلند و دانمارک در همین زمان، درخواست داوطلبی خود را برای عضویت در اتحادیه ارائه دادند و نتیجه این شد که تعداد اعضای اتحادیه ار شش کشور به ۹ کشور افزایش یافت. بدین صورت، مرکز ثقل اتحادیه به سوی شمال متمایل شد. این اعضای جدید هم امیدوار بودند از پویایی حاصل آمده برای کشورهای ششگانه که از سالهای ۱۹۵۰ متحد شده بودند، برخوردار شوند. انتطارات آنان به دلیل تغییر فضای اقتصادی نمیتوانست به طور کامل برآورده شود. تحولات حاصل از پیوستن انگلیس خیلی بیش از یک توسعه جغرافیایی بود:
۱- زبان انگلیسی به سرعت فضا را بر زبان فرانسه تنگ کرد و تا حد زبان کاری اتحادیه ارتقاء یافت.
۲- برای بریتانیا جامعه اقتصادی اروپا تنها اهداف اقتصادی دارد، چون بر این عقیده است که چشم پوشی از حاکمیت و رفتن به سوی نهادهای مشترک باید تا حد ممکن محدود شود و دولتها باید اشراف مدیریتی خود را حفظ کنند. با این نگاه، پویایی سیاسی شکل یافته بین آلمان و فرانسه زیر سؤال میرفت. پس باید رؤیای یک اروپای فدرالی را کنار نهاد. در چنین شرایطی اروپای در خوانش انگلیسی آن، نمیتوانست از جایگاه یک نهاد بزرگ سیاسی برخوردار باشد.
ادامه دارد
پینویس: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۱۷. Eurosceptiquen
۱۱۸.”Carolingienne” در آغاز این بخش در پایین صفحه توضیح داده شد.
۱۱۹.” AELE: Assountion europeon de libre echagn” مجمع اروپایی تبادل آزاد شامل ایسلند، لیختن اشتاین، نروژ و سوییس