نگاهی به فیلم پدر ساخته فلوریان زلر
هراس بودن یا نبودن
منوچهر دین پرست
 

ذهن و بدن، دو قدرت منحصر به فردی برای هر پیکری است. اساساً هر کدام با مشکل یا موانعی رو به رو شوند، دیگری را به سوی زوال و نابودی می کشانند. بررسی و مطالعه نسبت ذهن و بدن، بسیار مورد توجه روان شناسان، فیلسوفان، متألهان و پزشکان قرار داشته و دارد. آنها توانستند ایده های قابل تاملی در این باب بیابند که هر کدام می تواند دستمایه بحثی یا نمایشی باشد.
یکی از آنها توجه به بیماری آلزایمر است. بیماری یی که سطح عقل آدمی را فرو می کاهد و از روایت منطقی زندگی عاجز می شود. در این هنگام بدن نیز در حالتی گیاهی، مسیر پژمردن خود را طی می کند. آلزایمر از جمله بیماری هایی است که تعداد قابل توجهی از افراد درگیر آن هستند و شاید کسانی که این متن را می بییند، بهتر می دانند که وجود فردی که آلزایمر دارد، در یک خانواده به چه معنایی است.
با این مقدمه کوتاه، اشاره ای به فیلم «پدر» ساخته فلوریان زلر خواهیم داشت که این فیلم بر اساس نمایشنامه ای در سال ۲۰۱۲ توسط کارگردان به نام پدر ساخته شده‌است. بازیگران اصلی فیلم، آنتونی هاپکینز، الیویا کلمن، مارک گیتیس، ایموجن پوتس، روفس سوئل و اولیویا ویلیامز هستند. این فیلم داستان پیرمردی را نمایش می دهد که باید با پیشرفت از دست دادن حافظه خود و یا به عبارتی زوال عقل مقابله کند.
فیلم بر محوریت رابطه دختر و پدری قرار دارد که کارگردان توانسته دیالکتیکی عاطفی و روح برانگیز را برای مخاطب فراهم کند. کارگردان در فیلمش با بازی تحسین برانگیز و انتخابی صحیح، آنتونی هاپکینز، و در یک آپارتمان بیننده را با دیالوگ های بدون وقفه و موسیقی که در جای خود همانند پتکی بیننده را به خود جلب می کند، فضایی تند و تیز از زوال عقل را نشان دهد. هاپکینز با چهره ای بازیگوشانه و دوست داشتنی به درو از خشونت و ترحم اما جدی، حضوری شوک آمیز برای ما دارد. حضوری که غیاب او را می توانیم وقتی که دوربین او را نشان نمی دهد به خوبی احساس کنیم.
فیلم اگرچه درامی تلخ و سرد است، اما بی گمان مخاطب می تواند با آن تا انتها همراهی کند. چرا که منطق فیلمنامه شما را وادار می کند تا بدون اینکه منتظر اتفاقی منحصر به فرد یا حضور قهرمانی سرزده باشیم، سرنوشت پیرمرد را تا انتها دنبال کنیم. پیرمردی که در دو گانه می داند که نمی داند یا نمی داند که می داند گرفتار شده است.
کارگردان که خود نویسنده فیلمنامه است، با دقت به تمام جزئیات دیالوگ های متن، توانسته قصه ای را بازگو کند که سرشار از اتفاقاتی است که برای یک بیمار آلزایمری رخ می دهد. گویی ما با مستندی رو به رو هستیم که قرار است چرایی و چگونگی این بیماری را برای ما بازگو کند. اما کارگردان پا فراتر از این جزئیات گذاشته است. او سعی کرده نشان دهد که یک انسان که در مرتبه ای ناب قرار دارد، چگونه به خاطر بیماری، عقلش فرو کش می کند و نکاتی را به زبان جاری می کند که برای دیگران مسخره است. کارگردان سعی کرده غرایز، هیجانات، عواطف، جنون و حرکات غیر منطقی را با جهانی سرشار از همدلی ارائه کند.
ما در این فیلم، آشکارا با پدری رو به روییم که دخترش به خوبی می داند که او دچار بحرانی شده که تکانه های آن می تواند هر لحظه نسبت پدری و دختری را فرو بریزد و اتفاقات ناگواری را رخ دهد. اتفاقاتی که در مالیخولیای دختر، گاه بروز می کند. سویه دیگر فیلم، جایگاه و کنش اخلاقی آن است. گویی کارگردان، ما را با سوژه ای رو به رو ساخته که تماماً در برابر دیواری اخلاقی ایستاده ایم که هر لحظه اگر فرو بریزد، می تواند تمام معنای زندگی را بی معنی جلوه دهد. چرا که اساساً بیمار آلزایمری، ما را در برابرتعهدات و فضایل انسانی قرار می دهد که عبور از آنها انسان را دچار فروپاشی و زوال قرار می دهد.
از معنای فیلم که بگذریم، باید به جنبه های دیگر آن نیز توجه کنیم. کارگردان بدون اغراق گویی در لوکیشن فیلم، سعی کرده با ایجاد یک آپارتمان ساده و بی آلایش، منطقی را نشان دهد که همسویی با زوال عقل پیرمرد دارد. همانقدر که آپارتمان ساده است، زندگی نیز به همین سادگی است. سادگی آن را باید در میان اشیاء نجست، بلکه در گستره بالاتر و قرار گرفتن در جایگاهی که می تواند انعکاسی از تصاویر حقیقی زندگی باشد.
چهره ها نیز در فیلم بسیار توانسته حقیقت فیلم را به خوبی آشکار کنند. اگر فقط به چهره آنتونی هاپکینز و الیویا کلمن در فیلم دقت کنیم، می توانیم پی ببریم که در پشت آن حرکات و تغییرات، چه بازنمایی هایی نهفته است. آن دو توانسته اند به خوبی با فیزک چهره شان بازی ارائه کنند که هر لحظه از آن تغییرات گویی همانند عکسی از کالبد صورتی است که بازگشت ناپذیری لحظات را به رخ ما می کشاند.
در پایان باید به این نکته اعتراف کرد که فیلم پدر فیلم نیست، در واقع اثری تجربی است که هر لحظه ما را در دو گانه ذهن و بدن قرار می دهد که زیست جهان مان را یا منطقا درست فهمیده ایم یا اساسا در فهم ان دچار فروپاشی شدیم.

code

نسخه مناسب چاپ