یادداشت سردبیر
چه کسی باید سخن بگوید؟
علیرضا خانی
گرد و غباری که هفته پیش با انتشار فایل سخنان دکتر ظریف به هوا برخاست نشانه شگفتی است از اینکه هنوز این قاعده عجیب در جامعه سیاسی ما به قدرت و قوت پابرجاست که: شما اگر نظرت با نظر ما یکی نباشد، حتی نباید آن را به زبان آوری.

از میان معترضان و مویه‌کنان، حتی یک نفر نگفت که ظریف دروغ می‌گوید، تهمت می‌زند، واقعیت تاریخی را قلب می‌کند… بلکه گفتند که چرا این کلام را بر زبان جاری کرده است!

این چه شیوه شگفتی است که یک دیپلمات ارشد و سکاندار سیاست خارجی و استاد روابط بین‌الملل، که تحصیل و تجربه و حضور در کوران‌های سخت برهه‌های پردلهره را از سر گذرانده حق نداشته باشد دیدگاه و دکترین خود را حتی در مصاحبه‌ای که عجالتاً بنای انتشار فوری هم نداشته، به زبان آورد؟

مگر آنان که با دیدگاه او مخالفند، به حد کافی بلندگو و تریبون و رسانه برای نقد منطقی و علمی سخنانش ندارند؟ وانگهی، در کدام فراز سخن او، اصول و مسلمات سیاست کشور زیر سؤال رفته است؟ کدام جا به مقدسات اهانت شده است؟ در کجای دنیا اگر مسئول سیاست خارجی یا حتی یک دیپلمات، اشتراکات و هم‌افزایی و نیز اختلاف دیدگاه‌هایش را ولو با یک سردار بزرگ ملی، بازگوید، فریاد تکفیر او را برمی‌آورند؟ در کدام کشور نماینده پارلمان، به خاطر اینکه وزیری پاره‌ای از نظراتش را ابراز کرده یا نقدی به وزیر خارجه روسیه بر زبان رانده، فریاد می‌زند که او لامحاله باید استعفا دهد وگرنه عزلش می‌کنیم؟ مگر شما نماینده پارلمان روسیه‌اید؟! مگر وزیر خارجه روسیه هم در زمره مقدسات است؟

این قلم نه به حمایت از دکتر ظریف برخاسته و نه به تخطئه مخالفان ایشان. موضوع فراتر از محتوای سخنان یک فرد است. موضوع آن است که شخصی که همه می‌دانند در امری تخصص عالی دارد و چه بسا متخصص‌ترین و آگاه‌ترین آدم در حوزه کار خویش است، سخنانی در حوزه کار خویش به عنوان تحلیل و دیدگاه بر زبان رانده و مروری مستند بر تاریخچه یک توافق بر زبان آورده و دیدگاه‌ها و تحلیل‌های خویش را، در موضوع و حوزه کار خویش بر زبان آورده و خیلی شفاف و پاکیزه گفته که این‌ها نظرات کارشناسی و فنی من بر اساس آموخته‌هایم است ولی در عمل، من مجری سیاست‌های کلانی هستم که در نظام سیاسی کشور تصویب می‌شود. کیست که نداند جواد ظریف در این مصاحبه به وظیفه‌اش عمل کرده و دانش و تجربه و آموخته‌ها و تحلیل‌هایش را با دیگران به اشتراک گذارده است. اگر جز این می‌گفت و اگر برعکس تحلیل واقعی‌اش، سخن می‌گفت به خود و تخصص و نظام سیاسی خیانت کرده بود. اما با نهایت حیرت، عده‌ای با صدای بلند می‌گویند که فلانی چرا نظرات خودش را گفته است؟! چرا نظراتش با نظرات ما یکسان نیست؟! چرا بعضی امور را نقد کرده است؟! و جالب‌تر اینکه دولت هم، به جای اینکه بگوید این ابتدایی‌ترین اصل آزادی بیان است که همه افراد ـ از جمله جناب ظریف ـ نظراتشان را بگویند، به دست و پا افتاده که کسانی که نوار صدا را منتشر کرده‌اند، دستگیر شوند. قوه قضائیه هم گفته که منتشرکننده را محاکمه می‌کنیم!‌ یک عده هم ممنوع‌الخروج شده‌اند که چرا صدای وزیر خارجه به گوش خلق رسیده است و خنده‌دار اینکه خود مصاحبه‌کننده هم می‌گوید کسی که باعث انتشار مصاحبه شده باید مجازات شود! و هیچ‌کس یارای آن را ندارد که بگوید مگر کدام بخش از سخنان وزیر، مجرمانه یا حتی محرمانه بوده است؟ کدام سخنان، افشای هولناک اسرار کشور است؟ کدام بخش به منافع ملی لطمه زده؟ کدام بخش علیه مقدسات بوده است؟

بسیاری از این حرف‌ها که قبلاً‌ نیز، به شکل پراکنده توسط جناب ظریف یا دیگران گفته شده بود. اساساً آنها که نقد علمی و جدی به پاره‌ای از سخنان یا در واقع دیدگاه‌های کارشناسی وزیر دارند، مگر نمی‌توانند میزگردی با حضور ایشان ـ یا حتی بدون حضور ایشان ـ بگذارند و نقدشان را آزادانه و محترمانه بیان کنند و دلیل و استدلال و برهان ارائه دهند؟ آنها که می‌گویند این سخنان در آستانه انتخابات، می‌تواند بر انتخابات تاثیر بگذارد، چرا نمی‌گویند که دقیقاً کدام جملات بر انتخابات تاثیر می‌گذارد و این تاثیر مشخصاً به نفع چه کس یا جناحی و به ضرر چه شخص یا جناحی است و مکانیزم تأثیر سخنانی درباره وقایع سیاست خارجی چند سال پیش، بر انتخابات ماه آینده کدام است و چگونه اثبات می‌شود که چه جمله‌ای چه تاثیری در کدام جهت بر انتخابات دارد؟

با کلی‌گویی و جنجال و تکفیر و توهین و تهدید که نمی‌شود ایده‌ای بر فضای نخبگانی تحمیل کرد. مگر آنکه بپذیریم که آنها

که جنجال می‌آفرینند، تعمداً پشت کلی‌گویی بدون استدلال و فریاد بدون فکت و تکفیر بدون مصداق پنهان می‌شوند تا در هیجان و هیاهوی ایجاد شده، طرف خود را ببندند.

به واقع در کدام جغرافیا از این عالم، به یک وزیر یا حتی کارشناس، می‌گویند سخنانت را حتی اگر گوهر باشد، نباید بر زبان آوری، چرا که شاید با نظر ما تفاوت کند! اگر او نباید درباره دیپلماسی، مذاکره، چانه‌‌زنی سیاسی، روابط بین‌الملل، سیاست خارجی و نقاط قوت و ضعفی که داشته‌ایم سخن بگوید، پس دقیقاً چه کسی باید در این خصوص حرف بزند؟ رحمت خدا بر مصلح الدین سعدی که هشتصد سال پیش چنین گفت:

زبان در دهان ای خردمند چیست

کلید در گنج صاحب سخن

چو دربسته باشد چه داند کسی

که گوهر فروش است یا پیله‌ور؟

نسخه مناسب چاپ