اشاره: پیش از این مطلبی درباره مغها و اندیشه زروانی به قلم همین نویسنده منتشر کردیم. آشنایی با ادیان و آیینهای کهن برای درک تحولات آیینی و آداب و شرایع ملل ضرورت دارد. در این مقاله، موضوع دیگری در آیین کهن اقوام ایرانی مطرح و بحث شدهاست.
***
در این جستار در نظر دارم قدمت، نقش و جایگاه قربانی کردن را در تفکر دو بنی زروانی (تفکر دو ریشهای زروانی) بررسی کرده و رد پای آن را در سایر نقاط دنبال کنم و جایگاه آن را از لابلای اسطورهها بیابم و رد و نقش آن را در زندگی مدرن نشان دهم، گرچه شکل و ظاهر آن عوض شده باشد.
« … از گیومرث این سودها بود: نخست کشتن اَرزور (آرزور پسر اهریمن است که به کیومرث حمله و تعرض میکند و کیومرث او را میکشد.) و سپردن تن خویش به اهرمن از روی مصلحت و سود دوم این بود که مردم و همه فرَوَهر فرشگرد کنندگان، نران و مادگان، از تن او آفریده شدند. و سوم این که فلز نیز از تن او آفریده و خلق شد.»
اهورمزد به گاه آفرینش نخستین انسان،کیومرث و نخستین گاو را آفرید «اما اهرمن به این دو موجودِ اسطورهای حمله کرد و اورمزد نتوانست وی را باز دارد و گاو نخستین و انسان نخستین با مشارکتِ خودِ اورمزد، مردند.» این اولین فدیه و قربانی برای اهریمن است اما در خدمت آفرینش. کیومرث فناناپذیر(حیات میرنده) نخستین انسان و نخستین شاه خود را قربانی میکند تا آفرینش به سامان شود و هستی پذیرد. بعد از کشتن نخستین گاو، هم ازگوشت آن استفاده شد و هم اندامها در آفرینش رود،کوه، طبیعت و فلزات بهکار آمد، که بعدها سالیانه به عنوان یادبود این آیین، قربانی کردن گاو تکرار میشود. شاید مرگ کیومرث هم نمادی شده برای قربانی کردن انسان که در این مورد سخنها رفته است، اما این داستان پیوستگی آفرینش و قربانی کردن را نشان میدهد، به مانند آفرینش زروانی. گفتیم زروان به مدت یک هزار سال قربانی کرد تا صاحب فرزندی شود. وقتی زروان صاحب فرزندانی شد، اهریمن و اورمزد آفریده شدند. زروان اهریمن را نمیپذیرد اما به اهورمزد میگوید من برای تو قربانی کردم و حالا تو باید برای من قربانی کنی، و اهورمزد بعد از دوازده هزار سال با کمک سروش قربانی میکند و اهریمن «انگره مینو» را شکست میدهد. مشخص نیست زروان به درگاه چه کسی قربانی کرد، اما آفرینش زروانی با قربانی کردن آغاز میشود. در اسطوره زروانی وقتی زروان شک میکند که مبادا دعایش برآورده نشود، از این شک اهرمن زاده میشود و از آن قربانی اهورمزد، که نشان از آن دارد که قربانی کردن در نگرش زروانی چقدر اهمیت داشته است و به نوعی آغاز آفرینش زروانی است.
آیین قربانی پیش از یکتاپرستی به درگاه ایزد یا ایزدان نیک و بد، رسم بود تا خدایان یا بتها را راضی نگه دارند. گاه از خدایان چیزی میخواستند یا درخواستی میکردند که خود توان انجام آن را نداشتند یا برای دور کردن بلا و راضی نگه داشتن نیروهای شر و اهریمنی انجام میگرفتهاست. آیینهایی که از روزگاران دیرینه بشر تا کنون زنده ماندهاند، ریشه در اسطورهها دارد. این آیین روند طولانی را طی کرد و بسته به شرایط گاه شکل عوض کرد اما تا به امروز ماندگار ماندهاست. خون ریختن و قربانی کردن را در ایام سعد و نحس و دور کردن درد و رنج و بیماری، مهار طبیعت مانند ماه و خورشید گرفتگی، طوفان و خشکسالی و زلزله یا خواب دیدن درباره بیماری و مرگ، تا کنون شاهد هستیم. این آیین همیشه با خون ریختن همراه نبودهاست. امروزه هنوز بعضیها در هنگام بیماری تخم مرغ را شکسته و به همراه پول خرد در گذرگاهی میپاشند تا بلا از آنان دور شود. این آیین بهقدری ریشهدار است که هنوز در باور مردم زنده است. این آیین را در مراسم عروسی، کشتن گاو، گوسفند یا شتر برای تولد فرزند که آن قربانی را «عقیقه» میگویند و آداب خاصی دارد، همچنین در مراسم حج، خانه یا ماشین خریدن و مالیدن خون روی دیوار خانه یا ماشین، قربانی کردن حیوان برای سلامتی بیمار و جلوگیری از شیوع بیماریها، پیروزی در مسابقات ورزشی و بسیاری اتفاقات روزمره زندگی انسان مدرن میتوان مشاهده کرد. هر قشر و طبقهای بنا به وضعیت معیشی خود آن را به جا میآورد و گاه با اهدای پول نقد، میوه و غذا به فقیرها وگاه فقط با خرج مبلغ ناچیزی بهجای کشتن گوسفند یا خروس ادا میشود.
در بعضی آیینها برای اهریمن، قربانی میکردند تا نتواند آسیبی برساند. پلوتارک درباره دین ایرانی و قربانی و نذر فدیه میگوید: گاه برای دور کردن بلا یا بلاگردانی برای پسر اهرمن، گیاه هوم را کوبیده و با خون گرگ در هم آمیخته و آن را در مکانی بدون نور خورشید میانداختند (نوعی قربانی بدون خونریزی). در اوستا «ضحاک» که درادبیات پهلوی مردی تازی است و به نام شاه از او نام برده نشده، نابودکننده انسان و هر آنچه روی زمین است، معرفی میشود. این اژدها که قویترین دروغی است که اهریمن بر ضد جهان مادی آفریده، چون مردمان ایزدان راستایش میکند و برای پیروزی در نبرد برای بسیاری از آنان اسب، گاو و گوسفند قربانی میکند.
در شاهنامه آمده است که پیش از ضحاک مردم هیچ حیوانی را قربانی نمیکردنداما ابلیس در لباس خوالیگر آن را رسم کرد.
جز از رستنیها نخوردند چیز
ز هرچ از زمین سر برآورد نیز
پس آخر شه بدکنش رای کرد
به دل کشتن جانور جای کرد
ز هر گونه از مرغ و از چارپای
خورش کرد و آورد یک یک به جای
قربانی کردن هر روزه دو جوان و خوراندن مغز آنها به ضحاک مار دوش در شاهنامه، نمونهای است از قربانی برای اهریمن. «زریر» نام پسر لهراسب و برادر گشتاسب است. درشاهنامه در پادشاهی لهراسب از او یاد شده است و در یشتهای پنجم و سیزدهم از او به نام دلاور و پرهیزگاری ایرانی یاد شده که در نبردها هزار گاو و ده هزار گوسفند برای ناهید یا آناهیتا که یکی از ایزدبانوان ایرانی-آریایی است قربانی کرد. همچنین در داستان «رستم و اسفندیار» کشتن شتر نوعی بلاگردانی است. در شاهنامه از مردی به نام «هوم» نیز سخن رفتهاست که در کوهستان زندگی میکند و درگرفتن افراسیاب به کیخسرو یاری میرساند؛ این نام نیز بیگمان اشاره به گیاه هوم است که در طول زمان دچار تغییرات شدهاست. البته گاه افراط یا سوءاستفادههایی در این آیین شدهاست. داریوش به کارتاژیان و بزرگانشان نوشت که از قربانی برای خدایان و ذبح افراد انسانی برای تسکین خشم یا به دست آوردن مهر و لطف خدایان خودداری کنند، گوشت سگ نخورند … اما مغان قدرت گرفتند و نقوذ بسیار یافتند و روش مغانپرستی و قربانیهای خونین و نوشیدنی مقدس(هومرهَئومَه hauma ) و بسیاری آیینهای برافتاده آریاییهای پیشین به اسم اصول دین زرتشت وارد مذهب شد که آغاز انحطاط معنوی و سپس انحطاط مادی وسقوط هخامنشیان بود.
آیین قربانی به قوم و دین خاصی اختصاص ندارد. انسانشناسان، قربانی انسان را طی مراسم آیینی گزارش کردهاند که در پایان مراسم خون قربانی را مینوشیدند. در افسانهها ریختن خون قربانی باعث رویش گیاه میشود، برای نمونه پرسیاوشان از خاکی میروید که خون سیاوش بر آن خاک ریخته شد، شعر عارف قزوینی از خون جوانان وطن لاله دمیده بر آمده از آیین قربانی است مانند روییدن لاله از خون جوانان و گیاه پرسیاوشان از خون سیاوش.
آیین قربانی در میترائیسم هم دیده میشود. در مهرابههای میترا نشانههایی از قربانی انسان و به نوعی نذر برای اهریمن به جا مانده است. هاشم رضی از قول هرودت اما با تردید گفته است که سپاه خشایارشاه هنگام لشکرکشی به یونان، به محلی به نام نُه راه در راه شهر ایوان میرسد که مغها نُه پسر و نُه دختر را زنده بهگور میکنند و این را آیینی پارسی میدانند. اگر این گفته درست باشد، اسکلتهای بهدست آمده از بعضی مهرابهها این ظن را ایجاد کرده که قربانی کردن انسان رسم بوده، اما منسوخ شده.گویند در زمان تی بر یوس، جانشینِ اگوستوس رومی(۶۳ سال پیش از میلاد مسیح) رسم قربانی کردن کودکان وجود داشته که بهدستور وی علیرغم جنایتهایش، به هر روی این آیین لغو شدهاست. بعدها و پس از لغو آن، این آیین به صورت نمادین اجرا میشده است. شاید بد نباشد بدانید سالها بعد از مغهای اولیه تا پیش از اسلام، مغها آیین و سنتهای ایرانی را ارج مینهادند، از جمله در بخارا به نقل از تاریخ بخارا مغها قبر سیاوش را عزیز داشته و در روز نوروز پیش از طلوع آفتاب توسط مردی خروسی سر میبریدند، مطربها سرود میخواندند و قوالها سرود میساختند و مغها میگریستند. این مراسم را «گریستن مغها» میگویند. نمیشود از قربانی سخن بگوییم و نامی از ابراهیم آذر(ع) نیاوریم. ابراهیم(ع) جد بنی اسرائیل، نام پدرش آذر و نگهبان بتها بود. او بر خلاف پدر، بتها را میشکند و به خدای نادیده ایمان دارد. خداوند برای آزمودن او میخواهد فرزندش اسمائیل را قربانی کند. ابراهیم (ع) درآزمون الهی سربلند است و خداوند به پاداش از بهشت گوسفندی فرستاد که به جای اسمائیل قربانی کند. شاید ریشه عید قربان به این آزمون الهی برگردد. در روایت دیگر آمده است که ابراهیم (ع) در«حران» میزیسته است. حران(Harran) به لاتینی «کارای» (Carrhae) است در شمال میانرودان بالا (بین اورفه و رأس عین در جنوب شرقی ترکیه آسیایی) که نخست بار در متون هیتیایی بُغازکوی(ترکیه) و در عهد عتیق (پیدایش،۱۱ر۱۳) به عنوان منزل ابراهیم پیامبر(ع) یاد شده… در روایتی دیگر میخوانیم که ابراهیم (ع )درعربستان جنوبی میخواست فرزند خود را قربانی کند ولی به آیین ماهپرستانِ عربستان، گوسالهای قربانی کرد که گفته شده ریشه عید قربان باشد. اگر ماهپرستان را حرانیان یا صائبه یا منداییان بنامیم، همان مغان هستند که بانی مکتبهای فلسفی در یونان و مصر و بلاد همجوار بودند. در تفکر حرانیان هم باور به دوگانهگرایی و هم قربانی کردن که منشأ زروانی و ایرانی دارد وجود داشت. ابراهیم به رسم حرانیان خواست فرزند خود را در راه خدا قربانی کند،که گفتیم ریشه عید قربان است. بازماندگان مانداییها (مشتق از مندا= علم و عرفان) هنوز در جنوب ایران، بیشتر در بینالنهرین سفلی (کوت و بصره) و خوزستان ایران سکونت دارند.
از بین آنچه در بالا گفتم فراگیر بودن آیین قربانی در بسیاری نقاط دنیا را میتوان دریافت. چیزی که برای ما مهم است، بن مشترک دو ضدین است در آیین زروان و مادهای قدیم. قربانی کردن بیشک ریشه زروانی دارد، اما از یک سو مادها برای خوشنودی خدایان دعا و اوراد میخواندند و قربانی میکردند، از سوی دیگر گرچه بسیاری از تفکرات زرتشتیها بر گرفته از اندیشه زروانی است، اما در اوستا گفته میشود زرتشت با قربانی کردن حیوانات موافق نیست. حتی در چهار روزِ بهخصوص کشتار و قربانی کردن و استفاده از گوشت ممنوع است. مری بویس درباره آیین قربانی در دین زرتشتی میگوید: رسمی که هردوت در سده پنجم پیش از میلاد مسیح در سفرش به ایران دیده بود، هنوز در جامعه زرتشتیان برقرار است؛ یعنی قربانی کردن بر فراز کوه و به نیایش ایزدان ایستادن. زرتشتیان چنین قربانیهایی را به کوههای ویژه محدود کرده، هرساله برای قربانیهایشان به محل پیشین میرفتند…
در دین اسلام روز عید قربان گوسفند،گاو و شتر را ذبح کرده وگوشت آن را بین مردم پخش میکنند. دردو دین یهودی و مسیحیت هم آیین قربانی کردن داریم. همین چغازنبیل خودمان محلی برای اجرای آیین قربانی کردن بوده است. ایلام که از جمله کشورهای کهنسال شرق قدیم بوده شامل خوزستان کنونی، قسمتی از خاک بختیاری و لرستان میشدهاست و از جانب شرق به پارس و از طرف شمال به ماد و از غرب به بینالنهرین و از جنوب به خلیج فارس حدودی داشته است. از شهرهای مهم آن شوش و خایدالو یا ماداکتو است که احتمالا خرمآباد فعلی و اهواز بوده است. زبان آنها «انزانی» بوده که سه هزار سال پیش از میلا مسیح رواج داشته. ایلام در ۴۶۰ پیش از میلاد مسیح توسط آشور بانیپال نابود میشود. هاشم رضی درباره کشف چغازنبیل، کلمهای که در اصل سومری است به معنای صعود به آسمان و در زبان لری یعنی تپه سبد مانند، میگوید که کشف این معبد باستانی در خوزستان که در شهر شوش و نزدیک به هفت تپه است، کمی از دین و آیین این مردم را روشن کرد. چغازنبیل معبدی برای نیایش به درگاه خدایان و اجرای مراسم قربانی در پیشگاه شاه و شهبانو بوده است به همراه امیران شاهزادگان و کاهنان و شاید مردم عادی. مراسم قربانی به درگاه «این شوشیناک» خدای بزرگ اجرا میشده و سایرین هم برای جلب رضایت خدایان و برآورده شدن حاجتهایشان نذورات خود را نقدی به کاهنان میدادند.
کرپنها، کاهنها یا مغها بیشترین سود را در اجرا و تداوم این آیین میبردند. در مراسم قربانی آریاییها که هنوز کاهن یا روحانی وجود نداشت، در هر خانوار افرادی بودند که به آنها چاکر، کَرپَن و یا کَرپ میگفتندکه مراسم قربانی یا دارو و درمان بیماران را انجام میدادند و در عوض سهم خود را از گوشت قربانی دریافت میکردند. آنها برای برای خدایان «شر» یا اهریمنی قربانی نمیکردند و فقط برای خدایان نیکی قربانی میکردند یا فدیه میدادند. اما زرتشت باور دیگری داشت: زرتشت با قربانی کردن، اهدای نذور و فدیه به خدایان و ایزدان طبیعت، تقدس آتش یا هر عنصر دیگری در حد پرستش، آداب و رسوم و شعایر دست و پاگیر که مغان و کَویها و کَرپرَپَنها و سایر کاهنان و دشمنان فرض میدانستند و بدان وسیله مردم را در تنگنا و مضیغه قرار داده و از حقیقت دین دور کرده و باز میداشتند با صراحت مخالت کرد و گفت آگاه باشید که آموزگاران و روحانیان یا کاهنان بد، شما را نفریبند.
البته مخالفت زرتشت یا هر کس دیگری با این آیین و گرم کردن بازار قربانی کردن و همچنین خرافی دانستن آن هر دلیلی نتوانست مانعی بر اجرای مراسم قربانی شود. شاید روزی بشر به این فکر کند این آیینها در زندگی نو چه کارکردی دارند که در طول تاریخ به اجرای آنها چنین سخت و سمج باور داشته است. شاید روزی یادی از آیین زروانی و تفکر مغهای فلسفهدان بکند و ریشه این آیین، او را به فکر وادارد.
خرد یارتان
code