اشاره: از این شماره مقالههایی دربارة وجوهی از زندگی و شیوة تفکر و آموزگاری استاد نامدار منطق و اصول و فقه شیعه، زندهیاد محمود شهابی خراسانی را به قلم دانشور گرامی و نویسندة نامی استاد اکبر ثبوت در اینجا نشر میکنیم. امیدواریم با این نوشتهها علاوه بر ذکر نام و یاد استاد شهابی فقید، با سیره و سلوک و درک و تعلیم این بزرگان و زبدگان عرصة فرهنگ و اندیشه و کلام آشنا شویم.
پیوست فرهنگی
***
ای معلّمِ «شفا» و شارح «اشارات»
نطق تو شفا، اشارتت حجّتِ تام است
با پرتوَت ای شهابِ ثاقبِ۱ فضیلت
خورشید سُها بود سُها بدرِ تمام است
میراث حکیمان به تو پایدار و پویا
فرهنگ و ادب را زِ تو افتخار و نام است
وین غمِ غروبِ دانش و غربتِ عرفان
از یُمنِ نگاهت فرح و نشاط و کام است۲
استاد بزرگوار محمود شهابی۳ خراسانی ـ اعلیالله مقامه ـ (۱۲۸۲ـ خراسان، تربت حیدریّه؛ ۱۳۶۵، پاریس) را بر ذمّة این ناچیز حقوق بسیار ثابت است و به لحاظ طول مدّتِ مصاحبت و استفادت خود (نزدیک ۱۵ سال) هیچیک از استادان عالیقدرِ خود را با او برابر نمیشمارم. برای ادای احترام به مقام علمی و اخلاقی وی، نگاشتة مفصلّی در دست تهیّه دارم و از خداوند توفیق میخواهم که مطالب آن را بسط دهم تا در سطح کتاب و دستکم رسالهای درآید که نشانهای از حقگزاریِ شاگرد نسبت به استاد خویش باشد. در این دفتر بخشهایی از آنچه را در گفتار یاد شده آوردهام ملاحظه میفرمایید.۴
اولین دیدار
اوایل دهة چهل بود. من به موازات تحصیل در دبیرستان دارالفنون، درس حوزوی میخواندم و غالب شبها چند ساعت از وقت را در مسجد شیخ علی (خیابان بوذرجمهری، حوالی نوروزخان) میگذراندم. مسجد نوساز کوچکی که در آنجا حوزهای با سرپرستی مرحوم حاج میرزا علیآقا شاهچراغی دایر بود و کسانی از سران مؤتلفه مثل حاج صادق امانی، سید اسدالله لاجوردی، سیدتقی خاموشی و علی مدرسی ـ که آخری بعدها به مجاهدین پیوست ـ به آنجا رفت و آمد داشتند.
در آن حوزه دروس متعددی تدریس میشد و در برنامههای درسی هم نوآوریهایی کرده بودند. به جای منطق کبری، منطق دکتر صاحبالزمانی را تدریس میکردند و به موازاتِ حاشیة ملّا عبدالله؛ رهبر خرد، تصنیف استاد محمود شهابی را. کتاب اخیر به تصحیح مرحوم استاد دکتر امیرحسین آریانپور کاملترین متن کلاسیک در منطق است و با این همه، انشای آن دشوار و در پارهای از مباحث، توضیحاتِ مدرّسان برایم نارسا بود؛ نمیدانم حق مطلب بهخوبی ادا نمیشد یا قصور از فهم من بود.
یک بار در خاتمة بحث از مقولات، معنای این عبارت را از مدرّسِ محترم پرسیدم: «هر شیئی که از فرض وجود آن تکرّرِ نوعش لازم آید، اعتباری است.» ولی از توضیحات او قانع نشدم و به توصیة او به فکر افتادم که برای فهم بهتر مطالب، راهی برای درک محضر استاد شهابی پیدا کنم.
شادروان دکتر علینقی منزوی از بستگان ما و شاگرد مرحوم شهابی و دبیر دانشکدة حقوق بود که استاد در آن دانشکده تدریس میکرد. او واسطه شد و استاد وقتی مشخص کرد و من در ضمن ماجرایی که شرح آن طولانی است، در دانشکدة حقوق خدمت ایشان رسیدم و ابهاماتم از رهبر خرد را مطرح کردم. فرمودند: اول به چند سؤال من جواب بده ببینم تا کجاها رفتهای. سپس این شعر را خواندند:
به دورت بسی عاشق دلشکسته
سیهکرده جامه به کُنجی نشسته
من گفتم: این شعر اشاره به مقولات عشر، اعراض نهگانه به علاوة جوهر دارد؛ که یکایک را توضیح دادم و این بیت از منطق منظومه را هم خواندم:
کم و کیف وضع این له متی
فعل مضاف و انفعال ثبتا
سپس این بیت را خواندند:
مغکب اول خین کب ثانی و مغ کاین سیم
در چهارم مین کغ یا خین کاین شرط دان
من گفتم: در این بیت اشارت رفته است به شرایط انتاج در هر یک از اشکال اربعه؛ به این شرح …
استاد که دید از مرحله پرت نیستم، به سؤالاتم پاسخ داد و درخواست بعدیام را هم که اجازه برای تشرّفِ مستمرّ به خدمتشان (هفتهای چند ساعت) برای استفادة علمی بود، پذیرفت.
بدینترتیب یک دورة تلمذِ طولانی در محضر ایشان را آغاز کردم و در خلال آن، در منطق و اصول فقه، بیش از هر استاد دیگری از درس ایشان بهرهمند شدم. علاوه بر قرائتِ مجدّدِ بخشهایی از رهبر خرد، و منطق اشارات و حکمتالاشراق، بیش از نیمی از تمامی منطقیات شفا، و مقدار زیادی از شرح مطالع و شرح شمسیّه را بر ایشان قرائت کردم.
منطقشناس بزرگ
مرحوم شهابی میان متأخّران، در منطق قدیم سرآمد بود و هیچکس به اندازة او در این رشته زحمت نکشیده و آثار سودمند تصنیف نکرده است. کتابی به نام منطق برای دبیرستانها نوشت که در ۱۳۱۷ش منتشر شد و پیش از آن کتابی به نام خردسنج در منطق به فارسی سره تصنیف کرد و در آن حتی مصطلحات منطق را به پارسی خالص آورد که این اواخر من آن را برای چاپ آماده کرده بودم. سپس کتاب دیگری موسوم به دانشزا که در حدود کتاب قبلی و به منزلة تفسیر آن بود، تألیف کرد و بالاخره رهبر خرد را که پس از اساس الاقتباس کتابی به جامعیّتِ آن در منطق قدیم به فارسی تألیف نشده، به رشتة تحریر درآورد. کتاب اخیر علیرغم عبارات دشوار و مشتمل بر واژههای نامأنوس، از جانب دانشوران و دانشپژوهان مورد استقبال فراوان واقع شد و در پارهای حوزهها به صورت کتاب درسی درآمد و تا سال ۱۳۶۴، هفتبار به چاپ رسید و به دلیل مقبولیت آن نزد اهل فضل، یکی از دستاربندان موسوم به محسن معمارزاده که فردی بیمایه و شهرتطلب بود، مطالب آن را به صورتی سر و دست شکسته در چند جزوه رونویس و به نام خود منتشر کرد ولی با اقدامات جدّیِ مقامات قضایی، وی محکوم و نسخههای کتابش جمعآوری شد. و با اینکه استاد برای حفظ حرمت اهل علم، اجازه نداد موضوع در مطبوعات مطرح شود، ولی هرگاه آن ماجرای تلخ را به یاد میآورد، این بیت را میخواند:
کاتبِ رهزن به سنان قلم
دزدیِ بیتیر و کمان میکند
این اواخر نیز آقایی که با نفی ارزش کارهای بزرگان، در جستوجوی شهرت و کسب ارزش برای کار خویش است، مدعی شد که رهبر خرد چیزی نیست جز ترجمة شرح مطالع. در حالی که یک مقایسة اجمالی میان دو کتاب نامبرده، بطلان این ادعا را ثابت میکند.
از مباحثی که در این کتاب ـ برای اولین بار در میان کتابهای فارسی ـ مطرح شده:
* جستارهایی دربارة چگونگی پیدایش دانش منطق و تدوین قوانین آن، سیر تکاملی و نیز پیشینة آن و بقیة دانشها در ایران پیش از اسلام که البته چون رهبر خرد، هشتاد و اندی سال پیش نگاشته شده، مباحث مطرح در مقدمة مزبور ـ کماً و کیفاً ـ از آنچه با استفاده از منابع امروز میتوان عرضه کرد، فروتر است.
* سه فرق میان کلّ و کلّی که به گفتة استاد، نخستینبار به نظر ایشان رسیده است.۵
پارهای از آراء حکما و دانشمندان اروپا نیز در این کتاب نقل و نقد شده است، از جمله:
الف. نظریّة لئونارد اویلر(یولر) ریاضیدان سوییسی (م:۱۷۸۳م). وی در ریاضیات تحلیلی اکتشافاتی دارد و ضروب قیاس را به نظر فنّی شرح و توضیح داده است. سه مثال از مثالهای شکل دوم را که وی گفته، استاد به تفصیل نقل کرده و سپس طریقة او را مورد انتقاد قرار داده است.۶
ب. نظریّة کانت فیلسوف بزرگ آلمانی که مقولهای موسوم به «حال» بر مقولات عشر افزوده و آن را مقسم برای سه قسم ذیل قرار داده:
۱٫ وجود
۲٫ وجوب
۳٫ امکان۷
ج. نظریّة گوستاو لوبون دانشمند و مورّخ فرانسوی در تقسیم منطق به: منطِق حیات، منطق عاطفی، منطق جموع، منطق دینی، منطق عقلی.۸
پینویسها:
۱٫ شکافنده، فروزان
۲٫ از قصیدة نگارندة این سطور در ستایش استاد شهابی
۳٫ استاد این نام را از لقب پدرش شهابالدین داشت.
۴٫ تاکنون مقالات متعددی به قلم این نگارنده در شرح احوال و آثار و آراء استاد شهابی منتشر شدهاند. یک بار نیز مصاحبهای در اینباره داشتم که به شکلی پر از تحریفات و غلطهای واضح در جزوهای به نام «یاد آن کیمیاگر تنها» به ضمیمة فصلنامة نقد کتاب، در تابستان ۱۳۹۴ منتشر شد و قابل استناد نیست. همچنین گفتاری از من در مجموعة موسوم به زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم شهابی منتشر شد که پر از دستکاریهای ناروا و تحریفات بود و دریغ!
۵٫ رهبر خرد، صص۳۹، ۴۰
۶٫ همان، صص۸ ـ ۳۰۵
۷. همان، صص ۶۹ـ۷۰
۸. همان، ص۴
code