شیرجه ای در اقیانوس شعارها
عُسول ذندگی ثالم!
محمود سلطانی - آذین
 

به گواهی و گفتة کس و کسانی که بموقع و با ارز ارزان همة دنیا را گشته  اند، در هیچ کشور یا قبیله ای به اندازة کشور ما شعارهای اجتماعی(اخلاقی ـ مذهبی)درهمه جا نوشته نشده است. توی مسجدها، مدرسه ها، سالن های اجتماعات، استخرها، جاده ها و . . . . . ایضاً روی ساختمان ها، دیوارها، پشت بام ها، پل ها، ماشین ها، دامنة کوه ها، قبض ها، اسکناس ها و . . . . .حتی روی موشک هایی که قرار است به دوردست بروند و منفجر بشوند و خانة دشمن را به تلی از خاک تبدیل کنند. همه جا شعار. طوری که اگر یک لوله بازکن زحمتکش بخواهد شمارة تلفن خود را جایی بنویسد، باید کلی بگردد بلکه سی چهل سانتی متر جا پیدا کند. شعارهایی مبنی بر اینکه: همواره خدا را در نظر داشته باشید. با هم مهربان باشید. دروغ نگویید. در هر کاری جانب احتیاط را رعایت کنید. به پدر و مادر خود نیکی کنید. به یکدیگر احترام بگذارید. انصاف داشته باشید. حجاب را رعایت کنید. دنبال رزق حلال باشید. در مصرف منابع صرفه جویی کنید. صبور باشید. نظافت را رعایت کنید. حق کسی را نخورید. نوبت را رعایت کنید، و دهها مانند آن که همه جا دیده می شود.
رادیو و تلویزیون هم که نگو و نپرس! در هر لحظه از شبان و روزان که پیچ هر یک از دهها شبکة رادیویی یا تلویزیونی را که باز می کنی، استادان و کارشناسان محترم علم و اخلاق و تربیت، نشسته و مدام همان ها را به گوشمان می خوانند. همه اش هشدار و توصیه که این کار را بکنید، آن کار را نکنید. یعنی روی یک دستگاه حاوی چندین تن مواد منفجره، یا بر در و دیوار بزرگترین تأسیسات اتمی جهان هم اینقدر شعار و توصیه های ایمنی درج نشده که برای شهروندان ایرانی. همه هم حرف های درست البته. خیلی هم خوب. اصلاً چه بهتر از این که آدمی هر روز صبح که چشم از خواب گران می گشاید،از پاشتة درِ خانه تا توی کوچه و خیابان و محل کار و رفت و آمدش، آداب زندگی سالم را به او یادآوری کنند و به او اطمینان دهند که در چنین جامعه ای زندگی می کند؟! اما، اما به شرط این که هم چشمان بینا و گوش های شنوایی وجود داشته باشد، هم شرایط برای توجه به هشدارها و رعایت این اصول فراهم باشد، که نیست.
برویم سر اصل مطلب!
اوضاع جوری شده که اگر یک شخص خارجی مجبور باشد چند صباحی در جامعة ما زندگی کند، به زودی ،یعنی همان روزهای اول، همه چیز دستگیرش خواهد شد. طوری که اگر با رسم الخط فارسی آشنا نباشد و بپرسد که این همه مطالبی که در همه جا با زرق و برق نوشته شده چیست و جواب بشنود که اینها اصول اجتماعی، اخلاقی،دینی و تربیتی برای برخورداری از یک زندگی فردی و اجتماعی درست و حسابی است؛ ناگهان به واقعیتی ناجور پی خواهد برد. البته اگر دیوانه نشود. کدام واقعیت؟….. به این واقعیت که انبوه شعارهای نوشته شده در جای جای مملکت ما را چنین خواهد پنداشت:
* کبر بورزید تا مردم بیشتر به شما احترام بگذارند.
* از راه درست تاکنون کسی به مقصد نرسیده است.
* از دروغ گفتن غافل نشوید تا رستگار شوید.
* کمک به دیگران را به دیگران واگذار کنید.
* هرگز کار نیک مکنید مگر برای خودنمایی.
* تنها به فکر خودت باش، چون قرار نیست دیگری به فکر تو باشد.
* پارتی نداشته باشی، بنای زندگی ات بر باد است.
* راستگو گرسنه می ماند.
* با کار و زحمت به جایی نمی رسی.
* مقام هر چه والاتر، ارقام بالاتر.
* در خوردن مال حرام، از یکدیگر پیشی بگیرید.
* ارقام درشت بدزدید تا نام و نشانتان محفوظ بماند.
* در خوردن مال دیگران لذتی است که در مال خود نیست.
* بیش از آنچه هستید، خود را بنمایانید.
* امروز را بچسب. حالا تا فردا.
* وای بر درستکاران.
* سوگند ناحق، مشکل را آسان و رزق را زیاد می کند.
* بر سر سفرة بیت المال، تعارف پسندیده نیست.
* قانون برای دیگران است، شما راحت باشید.
* سه چیز را بر هر چه و هر که مقدم بشمار: خودت، خودت و خودت .
* هر کس دنبال رزق حلال باشد، دیوانه است.
* اول خودت، بعد هم خودت.
* با ارتکاب خلاف های ریز، خود را به محبس میندازید. کلان فکر کنید و کلان عمل کنید.
* احترام به دیگران قدیمی شده، احترام به پدر و مادر هم که ولِلِش.
* در کسب مال غیر، هرگز به کم قانع نشوید.
* زندگی دو رکن مهم دارد. مبادا از آنها غافل شوید: رِبا و ریا.
* تا می توانید برای کسب مال بکوشید و برای آینده ذخیره کنید.
* همه خلاف می کنند، چرا شما نه؟
* فرزندان را به حال خود بگذارید.
از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان، الآن من چندین سال است که خارجی ام!

code

نسخه مناسب چاپ