بسیاری از موضوعات و مسائل مهم در جامعه و فرهنگ ما، به دلایلی که شرح آن نیازمند تفصیل است، امکان طرح و بحث نمییابد. طبعاً برخی از این مسائل در لایههای پنهان در ذهن عموم و ناخودآگاه مردم رسوب میکند و به تدریج به عاملی بازدارنده و غیرمعرفتی بدل میشود. در حقیقت آنچه نیازمند شناخت و پرسشگری است، به حیطة باورهای دور از دسترس کوچانده میشود و در دو جانب متضاد در اعماق جامعه نهان خواهد ماند. این دو جانب یا دو سویه عبارت است از: «عقاید عامّه» و «قدسی مآبی»، که هر دو از دسترس نقد و شناخت خارج است. دلایل این امر بسیار است و همانطور که گفته شد، نیازمند فرصتی مغتنم و مفصل است تا گفته شود.
اجمالاً میتوان گفت که باورهای عامه با نقد و استدلال تغییر نمیکند زیرا محصول فرآیندی دیگر است و اصلاً صدای عالمان در هیاهوی فرهنگ و فولکلور و حتی خرافات و باورهای عامیان شنیده نمیشود، چه رسد به نقد و برهان! نقطة مقابل آن قدسی مآبی است و اینکه از ترس گناه و عقوبت، نتوان دربارة موضوعی سخن گفت یا نقد کرد یا دربارة مراحل تدوین و تکوین یک اثر یا یک نهاد به تحلیل و تدبیر پرداخت. این نوع تصوّر، و بهتر است بگویم باور و اعتقاد، بیش از آنکه به مردم و جامعه صدمه بزند، به نهادهای مزبور آسیب خواهد رساند. نهادهای روحانی و مذهبی، و ساختارها و آثار دینی از این سنخ هستند و باید توجه داشت که قلب و مرکز آن، قدسی و مبتنی بر اتصال به عالم عِلوی و اولوهی است. در تمام ادیان چنین است و بخش مرکزی یا قلب آن برای ماندگاری و تأثیر، باید در معرض ایمان قرار گیرد. ایمان یعنی باور و اعتقاد بیشائبه و عمیق و مستحکم به آنچه در رأس هرم ادیان و مذاهب قرار میگیرد. حقیقت مطلق یا «خدا» «نبی یا پیامبر»، «اولیاءالله» و پیوستگان نخستین که دارندگان نور الهی هستند، و سرانجام «نص» یا کتاب و متونی که در بردارندة مهمترین حقایق و بنیادیترین فرامین آسمانی است. امّا البته در ادیان شرق ـ هند و چین ـ یا در مذاهب توتمی، الهامات و نمادها همین نقش را ایفا میکنند.
این مقدمات گفته شد تا به معرفی نشریة «سه نقطه…» بپردازم. مجلهای که در یک شمارة جالب و نوآورانه به یک موضوع جالب پرداخته است و وارد حوزة «حوزه» و «روحانیت» شده است. با عنوان اصلی پرونده، که روی جلد آمده است: «آخوند چیست و چرا؟»، «همه چیز دربارة روحانیت عظام». جالبترین نکته در این شمارة ویژه آن است که نشریة مذکور، در حیطة طنز منتشر میشود و نویسندگان آن طنزپردازان عرصة مطبوعات هستند. مجلّه را مرتب منتشر میکنند و این بیست و ششمین شماره از این مجلّه است که راهی بازار میشود.
مجله را که باز میکنم، این دو بیت کنایهآمیز از بیدل دهلوی شاعر بزرگ و متفاوت و آزادة سبک هندی جلوهگری میکند:
میشماری گام و راهی میکنی قطع از هوس
کعبه پر دور است در تسبیح و زنّاری هنوز
غنچه تا کی در عدم بفریبد افسون گلش
سر به بادت رفته و در بند دستاری هنوز
پس از پیش درآمد انتقادی آقای سیدشهاب جدّا، خطاب به کرونا و کووید با عنوان «تو به ما جرأت توفان دادیر سخنی با دکتر کووید»، بلافاصله مقالهای دربارة معروفترین و مهمترین رسالة فرهنگ عامه به قلم فقیه و مجتهد بزرگ عصر صفوی، آقا جمال خوانساری به چاپ رسیده است. او فرزند آقا حسین بود و هر دو در رأس علمای متأخر صفویه و شیخالاسلام دوران در اصفهان، پایتخت صفویان، بودند؛ رسالة «عقایدالنساء» که به «کلثوم ننه» مشتهر است، توسط این عالم تراز ـ و نه طراز ـ اول شیعه در آن روزگار، یعنی مقارن حکومت شاه سلطان حسین نوشته شده است. آقا جمال که با عموم مردم حشر و نشر داشته و از متن و بطن جامعه با خبر بوده، طبعاً آنچه را که زیرپوست اجتماع میگذرد، میدانسته است، او خرافات و جعلیات موجود در ذهن و زبان زنان، اعم از درباری و شهری، یعنی اشراف و طبقات متوسط را از حرمسرا تا محلههای بزرگ اصفهان گردآورده و در ساختار شیرینی شبیه به رسالهها و استفتائات فقها به نگارش در آورده است. نویسنده مقاله امید مهدی نژاد که مدیر مسئول مجله هم هست، نوشته: «نقد باورهای خرافی زنان در این کتاب، در واقع نه فقط نقدی بر باورهای خرافی، که نقدی سهمگین بر انحطاط دربار صفوی است.» امروزه ما چنین استنباطی از کتاب مستطاب آقا جمال خوانساری داریم، اما آیا به واقع او با همین رویکرد، اقدام به تألیف کتابش کرده است؟ این پرسش نیازمند تأمل و بحث بیشتر است. این راهم اضافه کنم که صادق هدایت اولین کسی بود که متوجه اهمیت مردم شناختی و معرفتشناسی این کتاب شد و در حوزه فرهنگ عامه آن را مورد توجه و ارزیابی قرار داد.
مقالات دیگر کتاب، با سبک و سیاق خاصی که ترکیب «سنت» و «تجدد» و «خیلی جدید» است، به موضوعات زیادی پرداختهاند. علی آینهور در مقاله «غریب و هزار داماد» به هر آنچه در آسمان و زمین و ایران و جهان است پرداخته و نقد و تعریض به سیاستهای داخله و خارجه را مطرح میکند. خاصه در باب طالبان و فرار بایدن و سربازان آمریکایی از کابل و … و اینکه حکومت و مردم ایران چطور دسته و بسته شدن تا با این همسایه تازه اما برآمده از فرهنگ قرون و هزارههای دور رو به رو شوند! خوب، چه باید بکنند؟ چه میتوانند بکنند؟ اما پرونده اصلی و مهم همان است که گفتیم و برای آن که «ان قلت» و حرف و حدیثی پیش نیاید، پروندة «آخوند چیست و چرا؟» را چنین جمع کردهاند: «آخوندها از آخوندها
چه میگویند؟»
در مقدمه پرونده نوشتهاند: حوزه و روحانیت یک مکعب چند وجهی است. از یک جنبه میتوان آن را یک صنف یا شغل دانست، از جنبه دیگر حوزه علمیه جایگزینی برای دانشگاه و تحصیلات علمی است. از یک منظر میتوان آن را نوعی سلوک و منش در سبک زندگی به حساب آورد و از منظری دیگر، شبکه روحانیت در نقش یک عنصر فعال اجتماعی عمل میکند. با این حال بیشتر آدمهای اطراف ما با روحانیت بیگانهاند. عدهای با یک یا چند واسطه یک روحانی در اقوام درجه دومشان دارند. و عده کمی هم هستند که زندگی به عنوان یک آخوند را انتخاب کردهاند. ما هرچه باشیم، و حوزه و روحانیت را هرچه تعریف کنیم، نمیتوانیم وجود و تأثیرش را در زندگی روزمره خود انکار کنیم. در این پرونده از زاویههای مختلف، چیستی و چرایی روحانیت را به قلم نویسندگانی که همگی یا طلبهاند یا فارغالتحصیل حوزههای علمیه، میخوانیم.
باری، طیبالله، میخوانیم و چون چند تن از نویسندگان روحانی هستند، طبعاً نمیدانیم چه پیشوندی برای آنها به کار ببریم! ثقةالاسلام که مرسوم نیست و جملگی فراتر هستند. حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد ابطحی در مقالهای با عنوان:«آخوندی که خ ندارد» یا «مروری بر اصول و فروع آخوندی» سخن را با عباراتی از فریدریش نیچه آغاز کرده است، گرچه مأخذش را ننوشته، اما از زبان و سبک نوشتهاش به وضوح پیداست که با فرهنگ رایج جامعه و بخشی از اصطلاحات و علایق نسلهای تازهتر آشناست. آزمون طلبگی را در عرض کنکور قرار میدهد که البته بعد از اتمام تحصیلات متوسطه اول یا دوم، دانش آموز میتواند در آزمون شرکت کند و این درست مثل همان دانشگاه است مگر آنکه «امکان حضور بعد از اول متوسطه شاید به خاطر این باشد که طلبه خلق و خو و روحیاتش شکل و فرم نگرفته بیاید تا به قولی از دست نرود…» سپس شرح مستوفایی در باب القاب و مسیر طلبگی را تا پوشیدن لباس و تبدیل شدن «طلبه» به «روحانی»، یعنی رسیدن به لقب حجتالاسلام بیان میکند. همچنین سبک زندگی و کارها و جلسات و برخی رفتارها و کار و بار، و سفر و حضرهایشان را… گوشه و کنایهای هم به مراسم شب یلدا و عید نوروز زده که با توجه به زیبایی و ارزش آن نزد عموم مردم ایران و دهها کشور دیگر، پسندیده نیست. میتوان از سبکشناسی اصطلاحات به طرز تفکر و ویژگیها پی برد.
این خلاصه اول بود از این مجله، اما هنوز تمام نشده و در مقاله دیگر شرح و نقد و معرفی دیگر مطالب «سه نقطه» نوشته
خواهد شد. انشاءالله…
code