آیا رسانههای اجتماعی اعتیادآورند؟
اپلیکیشنهای رسانههای اجتماعی منابع مفیدی از اطلاعات هستند. به ما کمک میکنند هر روز از فعالیتهای دوستان و آشنایان، موضوعات و دغدغههای جامعه، اتفاقهای دنیای هنر و ورزش و مهمتر از همه اخبار بهروز شده مانند وضعیت شیوع کووید-۱۹ و واکسیناسیون در کشور خودمان و جهان مطلع شویم.
با نگرانیهایی که درباره استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی مطرح میشوند، بهویژه در مورد نوجوانها و جوانها و نیز ظهور عبارتهایی مانند «سوشال مدیا دیتاکس» یا همان «سمزدایی شبکه اجتماعی» «social media detox» که کاربرها را به عدم حضور در صفحات مجازی تشویق میکنند تعجبی ندارد پژوهشگرانی که در زمینه اعتیاد کار میکنند به ارزیابی این مسأله بپردازند که آیا مشغول بودن به یک فعالیت خاص اگر از آستانه معینی عبور کند اعتیاد محسوب میشود یا خیر.
شاید از زمانی که پاندمی کووید-۱۹ شیوع پیدا کرده، بیشتر افراد احساس می کنند زمان زیادی را در فضای مجازی میگذرانند. به عقیده پژوهشگران دو نوع اعتیاد وجود دارد: اعتیاد به مواد شیمیایی و اعتیاد به رفتارها و عملکردها. حضور مکرر در رسانههای اجتماعی را نمیتوان یک رفتار اعتیادآور در نظر گرفت و نباید درباره آسیبهای احتمالی آن اغراق کرد. با اینحال، پژوهش روی تأثیر رسانههای اجتماعی بر سلامت کاربرها هنوز در آغاز راه است و باید مطالعات بیشتری در این باره انجام شوند.
***
بدون شک همه ما به نوعی با پدیده رسانههای اجتماعی درگیر هستیم. ساعتها زمان خود را در اپلیکیشنهایی مثل اینستاگرام، فِیسبوک و یوتیوب می گذرانیم و هر کدام انگیزههای خاص خودمان را داریم. در بیشتر مواقع فقط به قصد ارسال پیام به یک دوست یا چک کردن تعداد دنبال کنندهها وارد صفحه خود میشویم، اما وقتی به خود میآییم که عقربههای ساعت گامهای بلندی در این مدت برداشتهاند، به طوری که صبح به ظهر، بعد از ظهر به عصر یا شب به صبح تبدیل شده است! در این لحظه شروع میکنیم به ابراز پشیمانی به خاطر از دست دادن زمان که میگویند طلاست.
این اتفاق برای یکی از دانشجوهای دوره دکترای «دانشگاه کارنِگی مِلون» در ایالات متحده نیز افتاده است. برای او نیز بسیار پیش آمده که پس از لذت بردن از لحظههایش در بالا و پایین کردن صفحات و باز و بسته کردن ویدئوها و پستها ناگهان دچار احساس پشیمانی شود و با خود بگوید چرا اجازه داده رسانههای اجتماعی زمان با ارزش او را بربایند.
همین احساس پشیمانی کافی بود تا او به همراه همکارانش از «مؤسسه علم و فناوری پیشرفته کره» (KAIST)و «دانشگاه مریلند» پژوهشهای خود را روی این که کاربرها چگونه زمان خود را در رسانههای اجتماعی صرف میکنند و چه احساسی از انجام این کار دارند آغاز کنند. این کار پژوهشی در ماه گذشته (اکتبر) در بیست و چهارمین کنفرانس ACMکه با موضوع «کار مشارکتی به کمک رایانه و رایانش اجتماعی» بود برنده جایزه Best Paperشد با عنوان: “تفکر به جای پشیمانی: درک استفاده پشیمانیآور از تلفن هوشمند به کمک تحلیل بخشهای خاص اپلیکیشنها.”*
مقاله به این می پردازد که چه بخشهایی از اپلیکیشنهای فیسبوک، اینستاگرام، یوتیوب و کاکائو تاک موجب میشوند کاربرها احساس پشیمانی پیدا کنند. کاکائو تاک یک اپلیکیشن پیامرسانی رایگان در کشور کره جنوبی است.
این مطالعه ابتدا فقط روی شناسایی و جلوگیری از اثرگذاری این بخشها بر کاربرها متمرکز بود اما گسترش پیدا کرد و به مرحله پژوهش روی این که افراد جامعه چگونه از اپلیکیشنهای رسانههای اجتماعی استفاده میکنند، چه عاملی در آنها احساس پشیمانی به وجود میآورد و این که اپلیکیشنها چگونه باید طراحی شوند که حس پشیمانی کاربر کاهش یابد رسید.
پژوهشگران این پروژه برای شروع، اپلیکیشینی را طراحی کردند که معلوم میکند کاربرها از کدام امکانات و بخشهای به خصوص یک اپلیکیشن استفاده میکنند. آنها نام اپلیکیشن خود را «فینِس»
(Finesse)گذاشتند. این اپلیکیشن با مرور پستهای حسابهای کاربری دنبال شده و محتوای توصیه شده یا از روشهای دیگر ثبت میکند هر کاربر چند دقیقه را صرف خواندن و ارسال پیامهای مستقیم میکند. فینِس نخستین ردیاب زمان است که برای بخشهای خاصی از یک اپلیکیشن طراحی شده است. ابزارهای دیجیتالیِ دیگر فقط به طور کلی مدت زمانی را که در یک اپلیکیشن صرف شده اندازهگیری میکنند، اما تعیین نمیکنند که به طور خاص چه مدت زمانی روی یک بخش خاص اپلیکیشن، مثلاً ویدئوها یا پستها، صرف شده است.
۲۹ نفر از کاربرهای اندروید که در رده سنی ۱۹ تا ۲۷ سال بودند فینِس را نصب کردند و اجازه دادند این اپلیکیشن دادههای تلفن هوشمندشان را به مدت یک هفته جمع آوری کند. ممکن بود بعد از گذشت مدتی فینِس از کاربرها بخواهد بخشهایی از اپلیکیشن را که پس از استفاده موجب پشیمانی آنها شدهاند انتخاب و اعلام کنند.
دادههای بهدست آمده نشان دادند که این کاربرها دستکم در ۶۰ درصد مواقع به خاطر استفاده از بخش خاصی از مجموع اپلیکیشن پشیمان بودند و در ۴۰ درصد مواقع، بهطور کل از حضور خود در اپلیکیشن احساس پشیمانی داشتند. آن بخشهایی که پستهای پیشنهادی را در پیشروی کاربر قرار میدهند بیشترین میزان پشیمانی را به دنبال داشتند. برای مثال، در اینستاگرام، کاربرها بیشتر به خاطر مشاهده پستهای پیشنهاد شده از خود ناراضی بودند. همچنین معلوم شد که هر چه کاربری مدت زمان بیشتری از یک اپلیکیشن استفاده کند، مدت زمان بیشتری را صرف مشاهده پستهای توصیه شده یا پیشنهاد شده میکند.
نتیجه به دست آمده به خوبی به کاربرها نشان داد چگونه و با چه کیفیتی از اپلیکیشنهای رسانههای اجتماعی استفاده میکردند و حضور در آن اپلیکیشن چه احساسی در آنها ایجاد کرده بود. فینِس نه فقط آگاهی شخصی کاربرها را از رفتار خودشان بیشتر کرد، بلکه اطلاعات خوبی را فراهم آورد تا طرحی قابل اجرا در این باره تدبیر شود.
پژوهشگران توانستند الگوهایی را که منجر به رفتار حاکی از پشیمانی میشوند را شناسایی کنند. یکی از این الگوها چک کردن صفحه شخصی از روی عادت و نه لزوم بود. کاربری که مدام رسانههای اجتماعی را مرور میکند، دیگر به محتوای تازهای برخورد نمیکند و در نتیجه ممکن است ناامید و کسل شود.
آنها پیش از ارائه یک راه حل و مداخله در این امر، باید میفهمیدند چرا افراد از کاربرد برخی از بخشهای اپلیکیشنها پشیمان بودند. برای این منظور، از «تئوری پشیمانی» (regret theory)کمک گرفتند. طبق این تئوری، افراد زمانی احساس پشیمانی میکنند که متوجه شوند فایده کاری که در حال انجامش هستند کمتر از فایده فعالیتهای دیگر است. در پژوهش انجام شده، زمانی به افراد حس پشیمانی دست داد که فایده مشاهده پستهای سفارش شده با فایده گذراندن همان مقدار زمان روی یک فعالیت دیگر مثل کار روی پروژه دانشگاهی، ارائه سخنرانی، دیدن دوستان یا خواب و استراحت بیشتر برابری نمیکرد.
به عقیده سازندگان اپلیکیشن فینِس، در احساس پشیمانی تنها کاربر مقصر نیست، بلکه اپلیکیشنها را طوری طراحی میکنند که کاربرها جذب آنها شوند و به گشتن در صفحات و مشاهده پستها و ویدئوها ادامه دهند. بارها پیش میآید که برای رسیدن به محتوایی که در ابتدا جستجو کردیم باید آنقدر از بخشهایی که کاربر را محو خود میکنند میانبر بزنیم تا به محتوای جستجوی نخست برسیم.
نتیجهگیری نهایی آنها این است که کم کردن زمان سپری شده در رسانههای اجتماعی راهکار اساسی نیست، بلکه شرکتهای گرداننده این رسانهها نیز باید ببینند کاربرهای خود را در چه وضعیتی قرار می دهند. بنابراین باید سیستمی طراحی شود که به کاربرها کمک کند روی خودشان و رفتارشان فکر کنند و کنترل داشته باشند.
پانوشت:
*Reflect, Not Regret : Understanding Regretful Smartphone Use With App Feature-Level Analysis.
code