در دیگر جاهای جهان، بنادر مجهز شده بودند و خطوط ریلی برقرار شده بود و به لطف پولهای ذخیره شده، کشاورزی و معادن توسعه یافتند. در این شرایط، اروپا مقروض و بدهکار از جنگ بیرون آمد. در این حال ایالات متحده در جایگاه کمک کننده قرار داشت، هرچند سرمایههای آنان به فراوانی آمریکای مرکزی و جنوبی برای کمک رساندن به اروپا نبود. امپراتوریهای استعماری اروپا توسعه بنگاههای آمریکایی را با رکود مواجه کرده بودند. ژاپن هم تنها به آسیای شرقی تمایل داشت. در سالهای ۱۹۳۰، بحران بزرگناشی از کنار نهادن تبادل ارزی با طلا و اوجگیری ملیگرایی اقتصادی موجب رکودی عمیق در تجارت جهانی شد. جنگ جهانی دوم در میدانهایی وسیعتر و متحدتر از جنگ جهانی اول شعله ور شد و قربانیان و خرابیهای عظیمی را برای اروپا، خاور دور و حوزه غربی اقیانوس آرام به بار آورد. آفریقای شمالی هم از این بلا مصون نماند.
بینظمی و آشفتگی پولی سالهای ۱۹۳۰ و سپس جنگ جهانی دوم، آمریکاییها را به سوی انتظام بسیار جدی اقتصادشان رهنمون شد. آنها موانع گمرکی را برداشته و امکانات توسعه صنعتی را در کشورهایی که در این راستا حرکت نکرده و در آغاز سده در آن جنبش مشارکت نجسته بودند، محدود کردند. در بین حوزههای مالی ایجاد شده در سالهای ۱۹۳۰، تبادلات همواره مشکل بود.
ایالات متحده، بریتانیا و متحدان آنها قانع شده بودند که باید فضای جهانی را به هم پیوند داد و آن را یکپارچه کرد، لیکن آثار موافقتنامههای پولی بروتون وود۱ خیلی فوری نبود. بنابراین، به رغم شرایط فنی فوقالعاده مناسب، جهانی شدن برای نیم سده درجا میزند. در سال ۱۹۵۰ است که دوباره حرکت خود را آغاز میکند و این، آن چیزی است که ما را به آنجا میرساند که بتوانیم واژه جهانی شدن۲ را به کار بریم.
جمع بندی
جهانی شدن بیوقفه اکتشافات بزرگ را در سده بیستم ارتقا داد و افقهای جدیدی به روی تجارت گشود و کاوشگریها را شدت بخشید که از آن جمله، فضاهای ساحلی در آتلانتیک و اقیانوس هند در سده شانزدهم و اقیانوس آرام در سده هفدهم و به خصوص سده هجدهم است. اروپا که مبتکر این حرکتها بود، از معادن نقره قاره آمریکا برای ایجاد یک تبادل جهانی که ثروتمندی آن را درپی داشت، سود جست. آشکارشدن دنیای جدید، پرسشهایی را در خصوص تاریخ کلی جهان مطرح میکند. اتوپیای هزارهگرایی تجددگرایی لائیک به صورت موازی با هزارهگرایی مسیحی که پروتستانها و کواکرها (فرقهای از کاتولیکها) در آمریکا به راه انداختند، رواج یافت. در سده نوزدهم به آستانه دیگری میرسیم: انقلابی در بخش حمل و نقل سریعتر و مطمئنتر ناوبری به وجود آمد و راه تبادلات بین فضاهای زمینی را گسترش داد. تلگراف گسیل لحظهای اطلاعات را میسر کرد؛ چیزی که کارکرد بازارهای مبادلاتی بزرگ را آسان ساخت و طیف کالاهای قابل خرید و فروش با فواصل دور وسعت یافت.
سفرها افزایش یافتند و دیگر گردشگری، خاص یک طبقه برخوردار به حساب نمیآید. قضاوت و داوری نسبت به فرهنگها و تمدنهای خارجی، با اطلاعات و آگاهی همراه شده است و به جای تحقیر و بدبینی، حسن نیت و ستایش جایگزین شده است. جهانی شدن، آثار متضادی هم دارد و اگرچه به طور همزمان تبادلات بینالمللی را آسان میکند و ساختن اقتصادهای ملی مورد نظر اتوپیای تجددگرا را هم فراهم میسازد اما به رغم بهتر کردن وسایل حمل و نقل و ارتباطات، خود را با یک رکود نیم سدهای مواجه میکند.
ادامه دارد
پینویس: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱٫ Bretton wood
2. Globalisation