یادداشت/به مناسبت دهه فجر و روزهای تاریخی سالگرد انقلاب اسلامی
تأملی در شعارهای انقلاب
سید مسعود رضوی
در آستانه دهه فجر و مراسم مرسومِ ایام جشن‌های انقلاب و دهه فجر قرار داریم. این روزها، هم هنگام بزرگداشت و هم زمانی برای تأمل است. هم یاد آن روزگار توفانی و کوشندگان و شهیدانش را گرامی داریم و هم ترازوی انقلاب و تاریخ را برای درک جایگاه و دستاوردها پیش آریم و بدانیم کشور و ملت ایران در پرتو این تحول بزرگ تا کجا پیش رفته و چه به دست آورده اند. بنابراین، همواره باید این دو مسیر موازی، یعنی بزرگداشت و بازاندیشی، تجلیل و تحلیل و شور و شعور در مواجهه با تاریخ انقلاب، همشانه و همگام یکدیگر باشند تا مانند دو ریل موازی، قطار تاریخ و انقلاب را به مقصد و هدف برسانند.

تجدید آرمانها، بازخوانی ارزشها و بازاندیشی در سرشت انقلاب اسلامی، می تواند ما را در مقارنه و سنجش موافق یا منتقد تشریک مساعی کند. این روزها فرصتی تاریخی است تا از اصول و پایه های اصیل انقلاب که در شعارهای مردم بازتابی گسترده داشتند تا سخنان، وعده ها و عهدی که رهبران انقلاب اسلامی با مردم داشتند، جملگی مورد بازبینی و سنجش قرار گیرند. انقلاب از آن مردم، دستاورد بزرگ و تاریخی مردم و امکانی برای اعتلای کشور و بازگرداندن همه چیز به صاحبان اصلی‌اش، یعنی مردم است.

باید دید حکومت و نظامی که بر شانه های مردم و با نثار خون و عمر و مال مردم به دست آمد، چگونه مسیر تاریخ را دیگرگونه و متحول ساخت تا راه و شعارهای این حکومت و این انقلاب، سرنوشت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایرانیان را به کلی زیر و رو ساخت و منطقه و جهان را از خود متأثر نمود. مردم میزان و ملاک همه چیز و منشا اقتدار و عظمت کشور و حکومت هستند. این نکته را تاریخ بارها اثبات و تأیید کرده است؛ وقتی زعما و سیاستگران کشوری از پشتیبانی و آرا و اعتماد ملت یا اکثریت قاطع مردم میهن برخوردارند، دنیا و قدرتمندانش در برابر نماینده ملت سر فرود می آورند و در غیر این صورت، حریفان آنها را به حساب نمی‌آورند.

بزرگترین شعارها و دستاوردهای انقلاب در دو شعار کلیدی بیان می شد: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی». تأکید بر جمهوری اسلامی در هر دو شعار معنایی عمیق و تاریخساز دارد. این دستاورد، ترکیبی از قدرت مردم و اهمیت آرای ملت در تلفیق و تضمین اصول و شعایر اسلامی را نشان می دهد و قانون اساسی و تمامی عناصر برساخته در دهه های نخستین انقلاب برای صیانت از همین نظام و ترکیب، حافظ جمهوریت و اسلامیت بوده‌اند.احترام مقامات و قدرت سیاسی و امنیتی مملکت و ابهت دولتمردان ما یکسره از هیمنه مردم و قدرت بلامنازع و بی زوال پشتیبانی مردم و آرای آنان نشأت می گیرد. همچنان که سلامت و سعادت مردم ایران و تعلقات دینی ایشان و اسلامیت در نظام «جمهوری اسلامی»، ضمانتی بر رستگاری و راست کرداری و تکیه بر قدرت لایزال خداوندی است. تکیه به مردم در پناه خداوند و اعتبار آرای مردم با تأیید شریعت و عدم تنازع با شرایع و اصول دین و مذهب، آرزویی بود که پس از قرن‌ها و شاید یک هزاره جهد و جهاد به دست آمد. وگرنه چه بسیار حکومت‌های مدعی دین و متعصب در شریعت و متظاهر به اسلام، به نام خلافت و امارت و ملوک و سلاطین که ادعای دین مآبی و تعصبات اسلام نمایی را نمایندگی کرده ولی جز متحجرانی کوردل نبوده اند. از این نوع حکومت‌ها در تاریخ مملکت ما هم بوده است. حافظ خطاب به همان‌ها می گفت:

شاه را به بود از طاعت صدساله و زهد

قدر یک ساعته عمری که در او داد کند

‏ امروز هم سلفی ها و بنیادگرایان با ظاهرگرایی و اسلام نمایی افراطی و بی محتوا، بر همین نهج و روش به میدان آمده، یکچند موجی از ملال و موجباتی از درد و رنج و خون بر سر مردمان برخی کشورها ریخته اند و گریخته اند!

اما شعار دیگر انقلاب ایران، موازنه ای مبنی بر بی اعتنایی به شرق و غرب بود. در حقیقت، هیچ قدرت و ابرقدرتی نباید پای از گلیم خویش درازتر کند و جایی به جبر در حریم ما بگشاید. شعار نه شرقی و نه غربی، به معنای انزوا و انقطاع نبود و تفسیری به غایت متعالی و سودمند داشت، مبنی بر استقلال و اتکا به منابع داخلی و منافع ملی، قطع کردن دست سلطه جویان و بریدن پای استعمارگران، بالفعل ساختن قدرت و ثروت بالقوه ای که در اختیار ماست و بلکه در ید مالکیت تمام مسلمانان است و می تواند موجب خوشبختی مردم و احیای تمدن نوینی برای ما باشد. میدان ندادن به قدرت‌هایی که برای موازنه و حفظ جایگاه و منافعشان، کشورهای تابعه و پیرامونی را قربانی می کنند، یک شعار اصیل و یک ایده هوشمندانه بود. بارها دیده ایم که ابرقدرت‌ها چگونه پای به سرزمینی آباد گذارده و یکی دو دهه بعد، زمینی سوخته برجای نهاده و غارتش کرده و به کشورشان بازگشته اند. آمریکا و روسیه نمونه هایی از همین کشورها و همین رویکرد هستند. اگر منافعشان تامین نشود، نهایت بی رحمی و بی احترامی را خواهند کرد و هیچ وقعی به سرنوشت و عواطف همپیمانان نخواهند نهاد. اصلا پیمان برایشان معنا ندارد. در چنین دنیایی با موازنه هوشمندانه «نه شرقی نه غربی»، باید ما نیز بازی و سیاست مکّارانه قدرت‌ها را به خود آنها بازگردانیم و با محور قرار دادن منافع ملی و بهره گیری از فرصت‌ها، ایران را چنان بسازیم و توانمند کنیم که خود بازیگری درجه اول و ستون اقتصاد و امنیت منطقه و جهان باشد. تاریخ نشان می دهد که هیچ کشور ضعیف و فقیری نمی تواند تأثیری بر جهان بگذارد و حتی از صیانت منافع خود عاجز بوده، مورد بی مهری و بی احترامی و سرانجام دستبرد و غارت رقیبان قرار می گیرد.

اینک در آستانه دهه فجر، بازی هوشمندانه ایران در مذاکرات وین می تواند سیاست سنتی ایران و شعار کلیدی «نه شرقی نه غربی» را که موازنه ای مثبت و منفی به سود ایران و مردم و حکومت ماست و اصالت را به درون و در درون به مردم می دهد، دوباره به صحنه آورده و ضمن حفاظت از امنیت و قدرت راهبردی کشور، سرمایه هایمان را آزاد و حجم عظیمی از سرمایه اقتصادی را برای جهش بزرگ اقتصادی جذب کرده، ضمانتی دائمی برای حفظ منافع ایران فراهم سازد. شک نیست که این هوشمندی می تواند دِماغ قدرتهای طماع را تر کند و بدانند که در ایران کسی برای هیچ یک از آنها فرشی پهن نخواهد کرد؛ ولو آنکه مدتی به ملاحظه وقایع و شرط احتیاط، سکوت و آرامشی فروتنانه ابراز شود.

نسخه مناسب چاپ