از تمام روشنایی ها
حمیدرضا شکارسری -۷۱
 

خوانش شعری از شهرام رستمی
سینما در شعر یا شعر در سینما؟
««گیر کرده بود
پرنده میان ابر
ابر میان آسمان
آسمان میان تابلوی نقاشی»۱
استفاده هنرها از امکانات یکدیگر، امری رایج است که سابقه ای طولانی دارد. مثل استفاده از اصطلاحات موسیقایی در شعر یا بهره گیری از امکانات نقاشی و فیلمسازی در شعر که مورد اخیر طبعاً جدیدتر است. بهره بردن از امکانات یکدیگر، به هنرها امکان توسعه معنا و مضمون می دهد و به بیان نو و بدیع مفاهیم کهنه و تکراری کمک بسیاری می کند.
«شهرام رستمی»در شعر خود از یک تکنیک سینمایی بهره برده است، اما موفق شده است این تکنیک را در لباسی از کلمات، کاملاً شاعرانه کند.
در فیلمبرداری، هرگاه دوربین ثابت بماند و فقط لنز دوربین حرکت کند و فاصله کانونی تغیرنماید، از تکنیک «زوم» استفاده شده است. حالا اگر لنز دوربین به عقب برود و اندازه نما بازتر شود، حرکت Zoom-out را انجام داده ایم. در حالی که اگر لنز دوربین به جلو برود و اندازه نما بسته تر شود، حرکت Zoom-in انجام شده است.
شهرام رستمی، شعر خود را بر اساس تکنیک زوم اوت سروده است. مخاطب در ابتدا پرنده را در میان ابر می بیند و در ادامه، ابر و پرنده دور می شوند و در دل آسمان دیده می شوند. اما در انتهای شعر اتفاق نامنتطره ای می افتد. حرکت دور شونده، ناگهان متوقف می شود و کلّ تصویر در یک تابلو دیده می شود.
به عبارت دیگر، ناگهان تمامیّت تصاویر قبلی، خود به جزئی از یک اثر دیگر تبدیل می شوند. در واقع، وقتی زوم اوت ادامه پیدا می کند، تابلو پدیدار می شود و یک تکنیک سینمایی، شاعرانه می شود. زیرا پدیده های قبلی غیرواقعی از آب درمی آیند! آیا در انتهای متن، تکنیک زوم اوت، خود به خود به زوم این تبدیل نشده است؟
مخاطب این متن در واقع فریب خورده است و در انتها متوجه می شود که همیشه نمی تواند به دریافت های آنی حواس خود اتکا نماید. نکته اینجاست که این فریب و اساساً فریب های هنری وشاعرانه، برای مخاطب لذت بخش هستند. چرا که او را در وضعیتی جدید و نامنتظره قرار می دهند و از سطح برخوردها و موقعیت های روزمره فراتر می برند.

۱ـ مرا از حروف نامم نجات بده، شهرام رستمی، سیب سرخ، ۱۳۹۹، ص ۴۳

code

نسخه مناسب چاپ