عیاری و آیین جوانمردی
منظر عقدایی
 

آیین جوانمردی در بین پیشه‌وران و اصناف رواج داشت و نهضتی اجتماعی در دوران خود بود. این جوانمردان را “فتی” گویند و آیین آن را “فتوت”. فتوت به معنای جوانی، جوانمردی و مردانگی، وفا به عهد، کرم وسخاوتمندی است. این آیین و فتیان در جوامع شرقی از سده چهار یا پنجم ه. ق و در غرب حدود دهم میلادی ظهور پیدا کرد،گرچه به احتمال زیاد و به گمان ما، رگه هایی از این جهان بینی وجود داشته و قدیم است.
آیین فتوت و جوانمردی در صنوفی چون بنایان، نجاران، نانوایان، چیت سازان یا پارچه بافان، معماران، کاشی سازان و…با آدابی مخصوص به وجود آمد. هرصنفی فتوت نامه مخصوص به خود داشت. با آن‌که این نگرش در شهر ها شکل گرفت ولی مدافع روستاییانی هم بود که از ستم زمینداران به ستوه آمده بودند. اگر بخواهیم به تناقض شهر و روستا و اهمیت صنوف بپردازیم بسیار از بحث دور میشویم. ما با نگرش و تفکر این گروه ها کار داریم و اینکه این تفکر قدیم است و در هر حرکت اجتماعی خودش را باز تولید می‌کند. تفکر بازمانده از آیین فتوت و اسطوره خودمان بسیار فراگیر است، مهردادبهار می‌گوید: “اگر آیین عیاری-پهلوانی از سویی به آیین جوانمردان دوران اشکانی و از سوی دیگر با آیین مهر(خدای پیمان و تعهد) پیوند داشته باشد، باید معتقد بود که میان آیین مهر و جوانمردی پیوندی تاریخی و فکری وجود دارد…..بدین روی، بر پایه فرض‌های نگارنده، دوره اشکانی باید دوره شکل گرفتن نیروی عظیم در شهر‌های ایران باشد که مبتنی بر عقاید و قدرت عامه شهری، یعنی جامعه تولیدکنندگان بوده و به گرد ستایش ایزد مهر به عنوان مرکز قدرت در جهان خدایان می‌گشته است. این نیروی عظیم نه تنها فکری و دینی بوده، بلکه به همراه خود سازمان های اجتماعی خاصی را نیز آورده بوده است که تا زمان درازی پس از اسلام نیز ادامه داشته است.” اشکانیان بسیار روادار بودند و مردم در گزینش دین و آیین ها آزادی عمل داشتند. دین زرتشتی، مهر وزروانی بسیار رواج داشته است. در آیین زروانی مهر یا میترا داور بین اهرمن و اهورمزد است. هفت مرحله آیین مهر در مهرابه ها بسیار به هفت مرحله صوفی گری شباهت دارد( درباره صوفی گری در جستاری دیگر خواهیم گفت) ولی اینجا نظر ما مراحلی است که “فتی” توسط استاد پذیرفته می‌شود. در باره قدمت این گروه‌ها در کتاب آیین جوانمردی هانری کربن ، بخش مربوط به ملک الشعرای بهار آمده است که در زمان هخامنشیان و حتی پیشتر از آن طبقه ایی وجود داشته به نام طبقه اسواران یا ارتشتاران. بهرام چوبین که نسبش گویا به آرش کمانگیر می‌رسد از خانواده‌هایی بودند به نام اسواران. نام آنان در دیوان دولتی ثبت می‌شد. آن‌ها شجاع، سلحشور و جوانمرد بودند. و سپس خصوصیات جوانمرد را این‌گونه بیان می‌کند، راستگویی، متعهد به عهد و پیمان، که جانش را برای کسی که به او پناه می‌آورد و یا در حراست از ناموس کسی فدا کند . آنان از چنان ارج و قربی برخوردار بودند که دهقانان، صنعتگران، پیشه وران و تجار هم به تقلید از آنان گروه اسواران خود را تشکیل دادند. این اسواران، جوانان و به عبارتی عیاران دامنه عملی وسیع پیدا کردند.
بعد‌ها کسانی که در دیوان دولتی و از طبقات مخصوص نبودند نیز گروه خود را تشکیل دادند با نام عیاران، و عیار پیشگی رسم شد. “عیار لباس مخصوص داشت، چالاک و زیبا و خوش لباس و ورزشکار و زبر و زرنگ بود. لغت” زرنگ” ماخوذ از ” سرهنگ است که لقب پیشوا و بزرگ عیاران بود و در قرن اخیر نام درجه ای از درجات نظامی شد. ……لغت “عیار” مصحف لغت”ایار” فارسی است که آنهم در اصل “اذی‌یار” بوده است و امروز”یار” گوییم یعنی “رفیق” و دوستِ جان در یک قالب”. عیاران خنجر داشتند و گاه راهزنی می‌کردند. یعقوب لیث صفاری و یارانش نمونه ای از عیاران بودند. آیین عیاران بعد ها به صورت فتوت در آمد. شاید جالب باشد بدانید در میان عیاران زنانی هم به کسوت عیاران در می‌آمدند. در کتاب سمک عیار از زنانی چون “روزافزون، سرخ ورد….” نام برده شده است، گرچه این کتاب قصه است ولی از واقعیت دور نیست. عیاران حق داشتند از ثروتمندان خمس گرفته تا از مردم بی چیز دستگیری کنند. ابومسلم خراسانی که گمان می‌رفت دین زرتشتی داشته باشد در خراسان نهضتی را راهبری کرد که به سیاه جامگان معروف بودند. وی در راه اهداف خود از قیام و شورش روستایی‌ها حمایت کرد. سازمان سری و پیچیده سیاه جامگان، سازمان و جنبشی علیه ظلم و ستم امویان بود. شاید این سازمان به گونه ای آیین فتوت و جوانمردی است که از حیطه اهداف خود خارج شد، قیام ابومسلم به فرهنگ ایرانی کمک کرد و سنن و آداب و رسوم ساسانیان را زنده کرد تا جایی که خلافت عباسی رنگ ایرانی گرفت. قیام وی و پیروزی عباسیان باعث شد فرقه‌هایی سنی
(‌طرفداران فئودال‌های خلفا در آن زمان) و شیعه (نماد اجتماعِ مخالفان بود با پشتیبانی عامه مردم) شکل گرفت و ادامه یافت تا تاسیسس دولت صفوی. قیام سیاه جامگان نمونه قیامی است که با دین و دین‌داری شکل گرفت و به سیاست و سیاست ورزی کشیده شد.
گرچه جوهره وجودی آیین های فتوت مشترک است اما تفاوت‌هایی هم با هم دارند. در بعضی از فتوت‌نامه ها ریشه این تفکررا عرفانی یا صوفیانه و اولین فتی عالم را پسر آدم شیث (سومین فرزند آدم و حوا بعد از هابیل و قابیل) و ابراهیم (ع) دانسته، که به گفته مهرداد بهار پیشینه‌ای شگفت انگیز است، دل آن را حضرت علی(ع) و ختم آن را حضرت حجت(ع) دانسته‌اند چرا که همه این بزرگان راهی را انتخاب کرده اند که هدف آن نزدیک شدن به خدا بود و در این راه یارانی یاورشان بودند. در دین زرتشتی شوشیانت‌ با کمک یاران خود با اهریمن مبارزه کرده تا جهان را نو کنند و آماده فرشگرد(رستاخیز) شود. این آیین ها از شرق به غرب رفت. هانری کربن می‌کوید”ایوگئودورس مدعی است اصول اخلاقی زرتشتی به نظام شوالیه‌گری انجامیده است و ما نیز گفته‌ایم که میان یاران سوشیانت(منجی) زرتشتی و یاران امام دوازدهم وجوه مشترکی هست و در اینجا می‌توان این خصوصیت مستمر روح ایرانی را به خوبی دید”.
این آیین ها مخفیانه و گاه در مکانی مقدس، پرستشگاه‌ها، خانقاه‌ها و یا زاویه‌ها اجرا می‌شد. هدف این آیین‌ها حفظ عشق و دوستی و مودت و در نهایت کمال یافتن انسان است. پذیرش شخص فتی با مراسمی چون پوشیدن سراویل، شلوار یا اِزار،جبه یا خرقه ( زروان دو جبه روشن و تیره به اهورمزد و اهرمن اهدا کرد، اهورمزد جبه روشن یا سپید را انتخاب کرد که نماد پاکی و درستی و بی دروغی بود) که نماد خودداری و دوری از هوی و هوس است، بستن کمربند نماد تعهد به قول همراه با شجاعت و از خود گذشتگی و خوردن نان و نمک از دست استاد، رهبر یا پیرِخود که نماد رسیدن به تعادل در رابطه با خدای خود و عدالت و انصاف در زندگی مادی است که شاید آن را به گونه ایی خرد توان گفت، همراه است. اصطلاح نان و نمک خوردن و خیانت نکردن از این آیین می‌آید. پیش از اسلام درایران باستان خوردن شراب به جای نان‌ونمک رسم بوده. در غرب و دین مسیحیت به جای نان و نمک، نان و شراب رسم بوده و هست، مراسم عشای ربانی به نظر می‌رسد یادآور شام آخر مسیح(ع) است که به حواریون خود نان و شراب در جام مقدس داد که نماد روحانی سهیم شدن در خون عیسی(ع)است. تابلوی معروف شام آخرِ داوینچی در باره این رویداد دینی است. این آیین ها در فتوت نامه های گوناگون هستند، با هم تفاوت دارند ولی اساس آن مشترک است. در قابوس‌نامه که گویا یادگاری از “آیین نامک” ساسانی است در باب ۴۴ از جوانمرد پیشگی یاد کرده است. همانجا آمده است اصل جوانمردی سه چیز است:”یکی آنکه هر چه بگویی بکنی؛ دوم انکه خلاف راستی نکنی؛ سیم آنکه شکیب را کاربندی، زیرا که هر صفتی که تعلق دارد به جوانمردی زیر این سه چیز است” فتوت نامه هر صنف با دیگری فرق دارد، بسته به زمان و مکانِ نوشتن آن و مصالح صنف مورد نظر و اوضاع و احوال سیاسی و دینی و قوانین حاکم بر آن فرق می‌کنند. در صنف چیت سازان پارچه بافی هنری مقدس دانسته شده زیرا انسان با همین چیت در روز رستاخیز ظاهر می‌شود و یا در فتوت نامه رنگرز‌ها آمده” (۵۲)اگر پرسند که در این کار چه چیز مقدم است؟ بگو اول نظر استاد و دیگر آب. (۵۳)…..استادان باید که بهر کس نیاموزند، الا کسی که با ادب باشد، و خدمت کرده باشد و با همکار خصومت نکند و از کار خود شکایت نکند”. . محور این آیین‌ها: شاگرد، یار، استاد بوده است، که از مفاهیم پایه‌ای فتوت هستند، ابزار ها و مصالح هر صنف نمادی است از استاد، شاگرد و عشق. در این آیین ها فتی یا جوانی که به این آیین می‌پیوندد باید جسور و شجاع باشد و پایبند به قول، چشم پاک، در خدمت مردم، راز دار، …باشد تا بتواند به این جرگه بپیوندد. حافظ گوید:
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجاتر بخواست جام می و گفت راز پوشیدن
نگرش جوانمردان بازتاب تفکر دینیِ دوران خود است اما سر چشمه آن وفای به عهد و پیمان و خدا شناسی است. سو گیری دینی آن‌ها به مرور کمرنگ شد، و به نیروهایی سیاسی تبدیل شدند که در مقابل حاکمان ایستادگی کردند. رویگر سیستانی نمونه خوبی از گذر عیاری به حکومت و سیاست بود.
ستایش جوانمردی و عیاری لابلای اشعار فارسی بسیار است در واقع از این طریق هم می‌توان خصوصیتِ‌ِ جوانمردان را بدرستی دریافت.
‌عجب ناید از سیرتِ بخردان ر که نیکی کنند از کرم با بدان (بوستان، ص ۱۳۱) ر ‌خستگان را چو طلب باشد و قوّت نبود گـر تـو بـیـداد کـنی شرط مروّت نبود
‌جوهره این آیین و مرام و نگرش معنوی را حافظ چنین گوید: ‌
مـا جـفا از تو نبینیم و تو خود نپسندی ر آن‌چه در مذهب ارباب فتوّت نبود
‌در ستایش جوانمردی داستان‌هایِ پهلوانی شاهنامه فردوسی مهم ترین است، مانند این بیت زیبا درابتدای داستان پادشاهی نرسی:‌
که ما را فزونی داد و شرم ر جوانمردی و داد و آواز نرم
اگر این آیین ها متحول و به روز می‌شدند امروز نهادهای مدنی با پیشینه ایی باستانی را شاهد بودیم، اما تنها اثر و ردی از آ‌ن‌ها باقی است که شاید با ذره بین باید دنبالش گشت. با گسترش جامعه، آیین صنوف کم‌رنگ و پنهان یا نابود شد و گاه با شکلی دیگر وجود پیدا کرد، شاید سندیکا‌ها و انجمن‌های صنوف ادامه آن جریان باشد. این روز‌ها داش مشتی‌ها و لوطی‌ها و علم کش‌ها بازمانده جوانمردان هستند، همچنین میل و کباده و چرخ زدن در زرورخانه‌ها با شلوارمخصوص و لنگ انداختن یاد آوربعضی از آیین‌های این نحله فکری است که تقریبا در حال از بین رفتن است. شاید باورش سخت باشد آیین ها و یا مراسمی چون میل یا سنگ گرفتن،چرخیدن میان گود (نمادی از پیاده در جنگ) همراه با ضرب و آواز مرشد در مدح علی(ع)، زمین ادب بوسیدن و رخصت خواستن از مرشد و یا به یاد و نام “پوریای ولی” که با افسانه در هم آمیخته کشتی گرفتن، (لخت شدن وکشتی گرفتن یاد آور عریان به جنگ دشمن رفتن)، لنگ انداختن میان گود در هنگامه درگیری دو پهلوان در زورخانه( شاید همان مهرابه ها در آیین مهری) که امروزه روز کمابیش شاهد آن هستیم، نوچه داشتن ومرید و مراد ….بازمانده آیین فتوت باشد. همچنین در روز‌‌های تاسوا وعاشورا مراسم علم گردانی،سردم داری، نخل بندی و نخل گردانی در شهر‌ها و محلات مختلف، توسط جوانانی که شاید خود ندانند ادامه دهنده همان جوانمردان قرن‌های پیشین هستند را شاهد هستیم. هدف این جوانمردان خدمت به مردم و حفظ شهر بود. متاسفانه بعضی از ورزشکاران و علم داران و بسیاری از جوانمردان محلات تبدیل به جاهل‌ها و لات‌ها و یا قمه کشان شدند و به کلی از اهداف خود دور افتادند و گاه مورد سو‌استفاده حاکمان قرار گرفتند، چنانچه صوفیان به ریا متوسل شدند و نام نیک خود را تیره و تار کردند، به قول مولانا “کجا باشد دورویان را میان عاشقان جایی”.شماره ۲۵۵۲ دیوان شمس غزلیات
گرچه کیستی ایرانی در فرهنگ ما کمابیش قابل شناسایی است اما گذر زمان و تغییرات در جهان بینی انسان ها و همچنین تغییرات سیاسی و دینی طی سده ها بر هر نگرش و نحله فکری اثر خود را گذاشته و گاه سایه‌ای از چیزی که بوده برایمان به یادگار مانده است. گاه چیزی نو از مهر و دوستی بروز می‌کندکه پای در عمق تفکری است که از پیشینیان برایمان به یادگار مانده است. روشن است که هیچ کس نمی‌خواهد به گذشته برگردد و سعی کند آیینی را احیا کند، که نه شدنی است و نه به صلاح کسی، ولی هر انسانی می‌خواهد بداند پدر و مادرش کیست و از کجا آمده، نه برای این که بخواهد به آن ببالد اما بقول میر چا الیاده انسان در جستجوی معنی است و حتی بیشتر از آن در جستجوی کیستی خود است که از پیشینیان به یادگار مانده است، شاید که بتواند اندکی از کیستی و چیستی منِ ایرانی را روشن کند. امیدواریم روزی پاسخی در خور برای این پرسش پیدا کنیم، ایرانی کیست؟‌خرد یارتان

code

نسخه مناسب چاپ