رقابت میان ملتهای امپریالیست و بعد از آن، رقابت میان لیبرال دموکراتها، سوسیالیسم و فاشیسم منجر به برافروخته شدن دو جنگ جهانی شد. این جنگها قدرت تخریبی مترتب بر رشد فناوری و تهدیدهای احتمالی را برملا میکردند. سرعت رشد و مصرف سوختهای فسیلی بسیاری از اکوسیستمهای محلی و تخریب برگشتناپذیر آنها را در پی داشت و تعادل کلی زمین را تهدید میکرد. در سالهای ۱۹۷۰ گامی در این جهت به پیش گذاشته شد و انتقاد با به نقد کشیدنابعاد مدرنیته فزونی یافت. بازنگری و تجدید نظر در گفتمانهایی که ایدئولوژی غربی مبتنی بر پیشرفت مطرح میکرد، به سرعت گسترش یافت. این به نقد کشیدنها تنها از جهان ایدهها نشات نمیگرفت، بلکه رشد فناوری و تسریع در جهانیشدن هم تردیدها را قوت میبخشید.
اتوپیای تجددگرایی و جمعیتهای غربی
اتوپیای تجددگرایی تا مدتها تنها بخشی از جوامع غربی را که به دنبال تحول بودند، تحت نفوذ خود داشت. طبقات وسیعی از جمعیت، به خصوص جمعیت روستایی، بیرون از این نهضت به سر میبرد. فرهنگ شفاهی غالب که شاخصه آنها بود، موجب میشد نسبت به مدرنیته مبتنی بر نوشتار غافل بمانند. تا وقتی که آموزش اجباری تا ۱۶ سالگی مرسوم نشده بود، جوانان بیشتر آموزش های خود را از فضای خانوادگی یا محیط پیرامون کسب میکردند و هنجارها و آداب و رسوم زندگی را از آن محیط فرامیگرفتند.پایان گرفتن معیشت دهقانی و طولانی شدن آموزش اجباری، جوامع غربی را از بخشی از مؤلفههای سنتی فرهنگمحروم کرد، مؤلفههایی که تا میانه سده بیستم به انجام آنها کمک میکرد. در همین زمان، رسانهها نقش جدیدی به روابط شفاهی دادند و این در حالی بود که گمان میرفت رو به محکوم شدن هستند. آنها شبکههای کمتر سلسلهمراتبی را به کار انداختند که از تماسهای مستقیم میگذشت و با این رسانهها بود که عرصه فرهنگ تنوع یافت و مرزها را پشت سرگذاشت و مراتب اجتماعی و نهادهای سیاسی را درنوردید.
مدرنیته و جهانیشدن به رغم رشد توامان و موازی در آغاز، نهایتا در تقابل قرار میگیرند
جهانی شدن تا مدتها با مدرنیته همگام بود. از نظر توماس مور۳۳، ایده یک جهان بهتر با به صحنه آمدن جوامعی در آمریکا متولد شد که خود را بدهکار سنتهای ما نمیدانستند و حتی برایشان جذاب و فریبنده نیز بود. جهان جدید از آنجایی که تقریباً با خلاهایی مواجه بود (حاصل تکانههای ناشی از اکتشافات علمی نظیر شناخت میکروب)، به تجربههای جدیدی در حوزه اجتماعی- مذهبی روی آورد که نمونه آن، سرگذشت گروهی به نام پدران زائر۳۴ بود. این خودآگاهی را نباید از جهتگیریهایی که نگاه به آینده داشته و خیالپردازی آرمانگرایانه یا اتوپیای آغاز سدة هفدهم جدا دانست.جهانی شدن، به دولتهایی که در اروپا به مدرنیته رسیده و خود را به امپراتوریهای ماورای دریاها ارتقا داده بودند، اجازه میداد از طریق بازرگانی و تجارت به ثروتهای عظیمی دست یابند و به اشکالی از استثمار بیرحم و توسعه ملی خود دست یازند. در سدة نوزدهم، پویایی اقتصادی ناشی از انقلاب صنعتی، مزیت جدیدی را برای جهان غرب به ارمغان آورد. دگرگون شدن حاکمیت وستفالی و تبدیل آن به دولت- ملت اقتصادی موجب شد به ابزار رشد آسان، آن هم به زیان فضاهای تحت سلطهآنها دست یابند.پس مدرنیته و جهانی شدن تا پایان سدة نوزدهم پا به پای هم حرکت میکردند.
ادامه دارد
پینویس: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۳۳٫ Thomas More
۳۴٫ Pilgrim Fathers
نام اولین گروه از کلونهای مهاجر از انگلستان به سرزمین آمریکای کشف شده بود. این گروه در سال ۱۶۰۵ کلیسای انگلستان را برای تشکیل یک گروه مستقل مذهبی به سوی هلند و سپس آمریکای شمالی ترک کرد تا جامعه جدیدی را برای خود بنا کند. یک فیلم سینمایی به همین نام در سال ۱۹۲۴ به صورت سیاه و سفید و صامت ساخته شد.