ساعت ۱۱ صبح روز ۶۴ر۱۱ر۲۰ آن دسته از رزمندگان لشکر۴۱ ثارالله که قرار بود در شب پیشِرو به شبه جزیر فاو حمله کنند، در حال صرف ناهار بودند. بعد از اقامه نماز ظهر و کمی استراحت، نیروها، گردان به گردان و به صورت ستون به طرف محورهای عملیاتی حرکت کردند. یگان دریایی قایقهای خود را با موتور خاموش و با پارو یا طناب داخل نهرها برای استقرار در پیچهای نزدیک اروند به سوی جلو حرکت میداد.
توصیه حاج قاسم به فرماندهانش
در طرح مانور گردانها، پیشبینی شده بود که ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۸:۳۰ گردانهای خط شکن موج دوّم و موج سوّم سوار بر قایق و با موتور خاموش با طناب خود را به دهانه نهرها نزدیک کنند و در پشت پیچ و خم نهرها موضع بگیرند تا پس از این که غواصها به خط دشمن زدند با فرمان فرمانده لشکر حرکت کنند. حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله خطاب به مسئولین محورها گفته بود: «غیر از من با کسی تماس نگیرید. هدایت گردانها را خودم انجام میدهم. شما فقط گردانها را گروهان به گروهان حرکت دهید. حرکت گردانها و حرکت به چپ و راست با من است.»
ساعت ۱۵:۳۰ رزمندگان گردان ۴۱۰ غوّاص در حالی که در سه گروهان سازماندهی شده بودند از محل استقرار خود حرکت کردند. کمی بعد نفرات گروهانها از هم جدا شدند. «حاج احمد امینی» فرمانده گردان، پیشاپیش افراد گروهان شهید میر افضلی به سوی نهر مجری رفت. رزمندگان گروهانهای شهید عباسزاده و شهید عباسی به ترتیب به طرف نهرهای علی شیر و بلامه ادامه مسیر دادند. پرسنل گروهانهای گردان ۴۱۰ بعد از عبور از نخلستانها در میان چولانها و نیزارهای نهر مستقر شدند، تا پس از تجدید قوا و صرف شام و اقامه نماز مغرب و عشاء آماده عملیات شوند.
ساعت ۱۹:۰۵ رزمندگان هر سه گروهان در حالی که لباس غوّاصی بر تن داشتند آهسته و آرام وارد آب نهرها شدند و به سوی اروند حرکت کردند. ساعت ۱۹:۵۴ در حالی که ۳۰ دقیقه از مَد گذشته بود، ابتدا پرسنل گروهان شهید عباسی وارد اروند شدند. لحظاتی بعد نخست نفرات گروهان شهید میر افضلی و سپس افراد گروهان شهید عباسزاده خود را به آب اروند زدند به طوری که ساعت ۲۰:۰۴ تمام رزمندگان گردان ۴۱۰ غواص در اروند غوطه ور بودند.
هر یک از گروهانها در سه دسته سازماندهی شده بودند و هر دسته ۱۰ متر با دسته دیگر فاصله داشت. افرادی که پیشاپیش دستهها شنا میکردند با چنگ انداختن در حلقه طنابی که دستهها را به هم متصل میکرد، سعی داشتند با کمترین انحراف در کنار هم، عرض اروند را طی کنند. علاوه بر این که دستهها با طناب به هم متصل بودند، افراد هر دسته هم با گرفتن دستهای یکدیگر پشت سر هم شنا میکردند.
پیشبینی شده بود که بعد از سه ساعت غوّاصها به آن سوی رودخانه و به ساحل دشمن خواهند رسید. به این تربیت که برای عبور از ۷۰۰متر گل و لای و چولانهای نهرهای سه گانه، یک ساعت در نظر گرفته شده بود. رزمندگان ۱۵ دقیقه وقت داشتند تا در ساحل خودی آرایش بگیرند و ستونها را منظم کنند. پس از آن در مدت یک ساعت باید عرض اروند را شنا میکردند و ۴۵ دقیقه برای بازکردن موانع و عبور از آن و رسیدن به نخستین سنگرهای دشمن زمان در اختیار داشتند.
ساعت ۲۰:۵۶ نخستین غوّاصها به ساحل دشمن رسیدند. حاج احمد امینی که همراه با پرسنل گروهان شهید میرافضلی به موانع رسیده بود، با یک بیسیم دستی که قبلاً آببندی شده بود، با فرمانده لشکر تماس گرفت. هنوز از دو گروهان دیگر خبری نبود. افراد گروهان شهید میرافضلی پس از عبور از موانع خود را به نزدیکی دشمن رساندند و منتظر صدور دستور حمله ماندند.
تماس قاسم سلیمانی با حسین علایی
ساعت ۲۰:۵۹ فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله به وسیله تلفن صحرایی با فرمانده گردان خط شکن ۴۱۸ ابوالفضل (ع) که«حسین محمودی» بود تماس گرفت و از او خواست آماده حرکت باشد تا پس از حمله غواصها، سوار بر قایق خود را به غوّاصها برسانند و آنها را در شکستن خط و پاک سازی سنگرها یاری کنند. رزمندگان گردان ۴۱۸ در آن لحظه سوار بر قایقهایی که موتور آنها خاموش بود، در پیچ و خم نهرهای منتهی به اروند، موضع گرفته و در انتظار حمله بودند.
ثانیههایی بعد، در جناح راست لشکر ۴۱ ثارالله دو گلوله منور شلیک شد. قاسم سلیمانی در ساعت ۲۱:۰۰ تلفنی به قرارگاه تاکتیکی لشکر و به جانشین فرمانده لشکر «مصطفی موذنزاده» گفت: «به علایی( حسین علایی فرمانده قرارگاه نوح) بگویند، امینی(فرمانده گردان ۴۱۰ غواص) الآن پشت موانع است. در نتیجه امکان درگیری وجود دارد، اگر درگیر شویم اشکالی ندارد؟ در ضمن دو گلوله کلت به رنگهای قرمز و زرد در جناح راست ما شلیک شده، اگر مجبور شویم درگیر میشویم زیرا نمیتوان نیرو را در موانع نگه داشت.»
رزمندگان گروهان شهید میرافضلی پس از عبور از خورشیدیها و موانع دیگر ساحل، در ساعت ۲۱:۳۰ به زیر سنگرهای دشمن رسیدند و آرایش گرفتند. کمی بعد و در ساعت ۲۱:۵۸ جانشین لشکر ۴۱ ثارالله با قرارگاه نوح تماس گرفت و خطاب به فرمانده قرارگاه گفت: «نیروهای ما زیر سنگرهای دشمن، کاملاًّ آرایش گرفتهاند. دیگران هم به احتمال زیاد رسیدهاند، اما نتوانستهاند تماس بیسیمی بگیرند.»
حسین علایی در پاسخ گفت:« آماده باشید. ما منتظر لشکر ۱۹ فجر هستیم.» موذنزاده لحظاتی بعد ضمن تماس با فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله ایشان را از دستور فرمانده قرارگاه مطلع کرد.
ساعت ۲۲:۱۰ به فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله خبر میرسد که غوّاصهای گروهانهای شهید عباسی و شهید عباسزاده از موانع عبور کرده و پشت سنگرهای دشمن آماده حمله هستند. یکی از بچّههای تخریب حاضر در عملیات روایت میکند:
«وسط معبر که رسیدیم از موانع و هشتپرها و سیم خاردار توپی رد شدیم. دو سه تا سیم خاردار توپی مانده بود که سرمان را بلند کردیم دیدیم سنگر کمین روبروی ما است و با ما تقریباً ۵ متر فاصله دارد. عراقیها مشکوک شدند و شروع به تیراندازی کردند. بعد از چند دقیقه دوباره به صحبت کردن ادامه دادند. از سیم خار دار رد شدیم. در حالی که آنها هنوز متوجه نشده بودند. بچّهها پشت سنگرهایشان مستقر شدند.»
سرانجام ساعت۲۲:۱۲ نخستین در گیریها با سرنیزه آغاز شد. کمی بعد شلیک گلولهها و انفجار نارنجکها به گوش رسید. سه دقیقه بعد در محور نهر مجری، خط دشمن شکسته شد.
محمدعلی ایراننژاد که بیش از ۱۴ سال در عملیاتهای مختلف دفاع مقدس در کنار سردار سلیمانی بوددرباره نقش حاج قاسم درعملیات والفجر ۸ می گوید:
حاج قاسم در بیشتر عملیاتهای اصلی حضور داشت و درخشید. شاید بعد از عملیات، شیرینی پیروزی در دل همه بود، اما چون بسیاری از دوستان و همرزمان شهید میشدند، حاج قاسم روزهای سختی را سپری میکرد. یکی دیگر از عملیاتهایی که با وجود سختی، حاج قاسم به خوبی فرماندهی کرد، عملیات والفجر ۸ بود. در این عملیات، منطقهای که بر عهده ما قرار داده بودند، توسط لشکر تصرف شد. البته موفقیت این عملیات را عراقیها به دل همه خون کردند؛ به طوری که بعد از این عملیات، صدام کل منطقه را بمباران شیمیایی کرد. اگر قبلا توپ شیمیایی میزدند، بعد از این عملیات، بمب شیمیایی زدند. یکی از بمبها هم روی سنگر اطلاعات عملیات لشکر ثارالله افتاد و ۱۲ نفر از بهترین دوستان حاج قاسم مثل یوسف الهی، هندوزاده، حسن یزدانی، محمدرضا کاظمی و … به شهادت رسیدند. پس از بمباران صدام، دهها هزار نیروی انسانی جبهه که قرار بود تا ابوالخطیب را هم بگیرند، به شهادت رسیدند. ما نگران بودیم این خط که به سختی گرفتیم، چگونه حفظ کنیم. ۷۲ شبانه روز رزم بیامان در فاو و منطقه صورت گرفت. با وجود حاج قاسم، عملیاتهای لشکر ثارالله موفق بود و از سایر لشکرها جلو میزد. قدرت ساماندهی و فرماندهی حاج قاسم عالی بود. در هیچ عملیاتی نبوده که خط را نتوانیم پیش ببریم.
شعری که حاج قاسم پشت سنگرش نوشته بود
در والفجر ۸ پشت سنگر فرماندهی حاج قاسم، شعری نوشته بود: من چه غم دارم که عالم، آتش استر سوختن گر خواهد او، بر ما خوش استر کاش جان بسیار بود، آتش مدامر کان درو میسوخت با شوق تمامر عشق با دشوار ورزیدن خوش استر چون خلیل از شعله، گل چیدن خوش است».
حاج قاسم این شعر را قبل از عملیات والفجر ۸ نوشته بود. در آن عملیات، اولین فرماندهی که از ما شهید شد، احمد امینی فرمانده گردان ۴۱۰ لشکر ثارالله از رفسنجان بود. وقتی حاج قاسم از شهادت امینی باخبر شد، بسیار بیتابی میکرد، اما روحیه خود را حفظ میکرد و با خواندن این شعر آرام میگرفت. حاج قاسم صبح قبل از روشن شدن هوا خودش به استقبال فرمانده شهیدش رفت و در میدان بود و حتی تا پایان عملیات، آن سمت اروندرود فرماندهی میکرد.
*ایسنا و فارس