چگونه بر بی خوابی فائق آییم؟
مسعود علی‌اکبری کارشناس ارشد مشاوره خانواده
 

خوابیدن یکی از بزرگترین مواهبی است که از آن بهره‌مند‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌‌شویم؛ یک توانایی ساده و پیش پا افتاده که اغلب فراموش‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌کنیم چه نعمت بزرگی است، اما به محض آنکه با مشکل مواجه شود اهمیتش را به یاد خواهیم آورد. بدن در فرآیند خواب ما را از هیاهوی آگاهانه زندگی خارج و ارتباطمان را با دغدغه‌‌‌‌‌‌‌های معمول زندگی قطع‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌کند تا پس از چندین ساعت استراحت، آماده آغاز فعالیت‌‌‌‌‌‌‌های روزانه باشیم. این مرخصی چند ساعته و ناپیوستگی‎‌‌‌‌‌‌‎‏ میان پایان یک روز و آغاز روز بعد جسم و روان ما را برای ادامه زندگی آماده‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌کند. از این رو زمانی که دچار بی‌خوابی می‌شویم معمولا پیش از هر چیز دیگر، نگران خستگی قابل پیش‌بینی جسم و روان خود در روز بعد هستیم. اما نکته حائز اهمیت این است که خوابیدن فقط جهت بازیابی توانایی جسم نیست، بلکه روان نیز به این عملیات بازتوانی نیاز دارد. جالب آنکه بی‌خوابی در اغلب موارد منشا روانی به همراه دارد، به طوری که ممکن است از نظر جسمی شدیدا خسته باشیم، اما روان ما کاملا هدفمند اجازه به خواب رفتن را به ما‎‌‌‌‌‌‌‎‏ نمی‌دهد و همچنان ما را بیدار نگه‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌دارد.

منشا بی‌خوابی

ناتوانی در خوابیدن عمیقاً مسئله ترسناکی است، زیرا پیش از هر چیز، زمانی که‎‌‌‌‌‌‌‎‏ نمی‌توانیم به خوبی بخوابیم از توانایی خود در مدیریت انتظارات روز بعد وحشت خواهیم داشت، چرا که به‌طور غیرقابل جبرانی به سمت روزی پیش‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌رویم که‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌دانیم خسته کننده و آزاردهنده است. معمولا جامعه به ما‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌آموزد که با بی‌خوابی به سادگی برخورد کرده و آن را به سریعترین روش ممکن با دارو درمان کنیم، به خصوص با قرص‌‌‌‌‌‌‌هایی که به اندازه کافی قوی هستند که در عرض چند دقیقه آگا‌‌‌‌‌‌‌ه ما را تسلیم خود کنند.

اما در مواردی که بی‌خوابی‌های مان پر تکرار‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌شود، به جای درمان دارویی فوری، نیاز داریم تا بفهمیم که این بی‌خوابی از کجا در آگا‌‌‌‌‌‌‌ه مان نشأت گرفته است و هدف آن چیست و روان ما سعی دارد از طریق این مسئله چه پیامی را به ما منتقل کند، حتی اگر فهمیدن این پیام کمی سخت و گیج‌کننده به نظر برسد. معمولا بیخوابی‌‌‌‌‌‌‌های مکرر انتقام ذهن برای بی‌توجهی به اموری فوق‌‏‎العاده مهم است که فراموش‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌کنیم در طول روز به آن‌‌‌‌‌‌‌ها بپردازیم. همه ما در طول روز خود را شدیدا درگیر نگرانی‌‌‌‌‌‌‌ها و دغدغه‌‌‌‌‌‌‌هایی می‌کنیم که گا‌‌‌‌‌‌‌ه حواس ما را از اتفاقات مهم پیرامون پرت و ذهن ما را محدود به اتفاقات سطحی و روزمره‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌کند. در نتیجه این نگرانی‌‌‌‌‌‌‌ها و افکار فوری، فراموش‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌کنیم به مسائل عمیق‌تر زندگی خود از جمله اهدافمان، ارزش‌‌‌‌‌‌‌هایی که داریم و جهت و معنای نهایی زندگی خود، بیندیشیم. روان با بی‌خوابی‌های پشت سر هم سعی دارد مجبورمان کند در تنهایی شب مجدداً با این مسائل روبرو شویم.

رابطه فلسفه زندگی و بیخوابی

بیشتر ما تمایل داریم فلسفه را فقط به عنوان یک رشته تحصیلی خاص و تخصصی در نظر بگیریم که متعلق به عدد‌‌‌‌‌‌‌های خاص خواهد بود که در دانشگاه به آن خواهند پرداخت، در حالی هر یک از ما نیاز داریم در حد توانمان تفکر فلسفی نسبت به زندگی شخصی خود داشته باشیم. همانقدر که جسم ما برای سلامت به ورزش نیاز دارد، روانمان نیز برای سلامت به اندیشه فلسفی محتاج است؛ به حدی که اگر مدام برای پرسش از خود وقت نگذاریم، تصمیمات و پیش‌بینی‌‌‌‌‌‌‌های خود را در مورد آینده زیر سوال نبریم، استعداد‌‌‌‌‌‌‌های خودمان را شکوفا نکنیم و به روابطمان با دیگران فکر نکنیم، احتمالا دیر یا زود بهای سنگینی در زندگی خود بابت آن خواهیم پرداخت. گویی بخشی از ذهن ما که شاید بتوانیم آن را نگهبان درونی بنامیم، سعی در مراقب کردن از ما دارد؛ این بخش زمانی که ما نسبت به برخی سوالات زندگی بی‌توجه باشیم، ترجیح‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌دهد ما را در خوابیدن ناتوان کند و از این طریق به ما هشدار دهد که نیاز داریم بیشتر برای خود وقت بگذاریم و زندگی شخصیمان رو مرور کنیم. علی رغم تمامی فوایدی که خواب شبانه برایمان دارد، روان ما ترجیح‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌دهد ما را بی‌خواب کند تا از سر اجبار در دل شب با خود تنها شویم، بلکه شاید کمی بیشتر به سوالات اساسی زندگیمان بیندیشیم.

راه‌حل برطرف کردن بی‌خوابی

اختصاص دادن زمانی در طول روز یا هفته برای شخص خودمان؛ برای افکار، اهداف، ارزش‌‌‌‌‌‌‌ها و رویاهایمان‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌تواند اصیلترین راه درمان بی‌خوابی باشد. از هر طریقی که‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌توانیم از جمله؛ مطالعه، مشاهده، مدیتیشن، پیوستن به گروه‌‌‌‌‌‌‌های مباحثه و یا مراجعه به یک درمانگر نیاز داریم هر آنچه به ما مربوط‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌شود را مورد بررسی قرار داده و دنبال یافتن پاسخ مناسب برای آن‌‌‌‌‌‌‌ها بگردیم. شاید لازم باشد در مورد شغل خود تجدید نظر کنیم، در روابط خود برخی افراد را حذف یا اضافه کنیم، برای خانواده خود یا تفریح بیشتر وقت و هزینه در نظر بگیریم و یا به فکر تخلیه هیجانات و تنش‌‌‌‌‌‌‌های درونی خود باشیم. به طور خلاصه باید خودمان را دوباره با خودمان آشنا کنیم. بی‌خوابی گا‌‌‌‌‌‌‌هی یک بیمار ی دیوانه کننده است، اما در نهایت یک فریاد سالم برای کمکی است که توسط سیستم عصبی ما ارائه‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌شود به منظور مقابله با آنچه برای مدت طولانی تخلیه نشده و مورد بی‌توجهی قرار گرفته است. بی‌خوابی فقط ناتوانی در خوابیدن نیست، بلکه بیش از هر چیزی یک علامت است که نشان‎‌‌‌‌‌‌‎‏ می‌دهد به خود فرصت اندیشیدن نداده‌ایم.‏

code

نسخه مناسب چاپ