اما اگر تغییرات مدیریتی بدون هدف باشد، نتیجه عکس خواهد شد و نه فقط پیشرفتی حاصل نمیشود، بلکه داشتههای قبلی هم در معرض آسیب قرار میگیرد.
این روزها چند خبر در مورد انتصاب و انتخاب مدیران ورزشی شنیده میشود که نگران کننده است.
تأخیر ۴۵ روزه در ابلاغ حکم هادی ساعی که در مجمع عمومی بیشترین رأی را کسب کرده بود، رفت و برگشت علی مرادی به وزنه?برداری بعد از مدتها بلاتکلیف بودن این فدراسیون، به تعویق افتادن چندباره انتخابات بسکتبال و … از جمله این وقایع است.
نکته عجیب این موضوع پاسخگو نبودن وزارت ورزش است زیرا در هیچکدام از چالشهای مدیریتی، وزارتخانه خود را ملزم به ارائه توضیح و شفاف سازی نکرده است.
مورد نگران کننده دیگر، حضور چهرههای جدید و غیر ورزشی در سمت سرپرست فدراسیونهاست. هرچند قبل از این هم نحوه انتخاب سرپرست و شرایط لازم برای گرفتن حکم سرپرستی یک فدراسیون در هالهای از ابهام قرار داشت، ولی اخیراً شاهد حضور چهرههای ناشناسی به عنوان سرپرست فدراسیون هستیم که حتی یک ساعت هم سابقه مدیریت ورزشی ندارند و در حوزه ورزش حتی به عنوان هوادار هم حضور نداشتهاند!
سرپرستی فدراسیون پستی موقت است و کسی که به عنوان سرپرست در فدراسیون حضور پیدا میکند معمولا امور روزمره را پیگیری و مقدمات برگزاری مجمع عمومی برای انتخاب رئیس قانونی را فراهم میکند.
در گذشته برای سرپرستی فدراسیون معمولاً از مدیران رده میانی وزارت ورزش که آشنایی خوبی با فضای ورزش داشتند استفاده میشد که خیلی بیراه نبود. هرچند در بعضی مواقع همین مدیران میانی خودشان هم وارد گود رقابت انتخاباتی میشدند که خالی از ایراد نبود، یا اینکه به نفع یکی از کاندیداها با اعضای مجمع رایزنی میکردند که حواشی خاص خود را داشت، ولی در مجموع حضور یک مدیر میانی ورزشی در جایگاه سرپرست موقت، امری غیر عادی نبود، اما این روزها شاهد حضور سرپرستانی در فدراسیونهای مهم هستیم که تا قبل از این حتی وسایل مربوط به آن رشته ورزشی را هم از نزدیک ندیده بودند و زمانی داستان مبهمتر میشود که میبینیم این سرپرستان غیر ورزشی هیچ تلاشی هم برای حضور در انتخابات فدراسیونها نمیکنند و ظاهراً فقط برای تغییر روحیه به شکل موقت وارد ورزش شدهاند تا پس از بررسی مدیریت در این حوزه تصمیم بگیرند بمانند یا بروند!
این هم جزو ابهامات این روزهاست که پاسخ آن معلوم نیست !