افزایش جمعیت موضوعی است که این روزها فکر بسیاری از مسئولان و مردم را به خود مشغول کرده است. بعد از سیاستهای کنترل جمعیت که از دهه هفتاد آغاز شد، مدتی است درباره سالخوردگی جمعیت کشور و کاهش رشد آن هشدار داده میشود. بسیاری از زوجهای ایرانی تمایل به داشتن یک فرزند دارند و کم نیستند زوجهایی که ترجیح دادهاند فرزندی نداشته باشند. از سویی تک فرزندی از جانب مسئولان و نمایندگان مجلس مورد نکوهش قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از عوامل کاهش رشد جمعیت و سالخوردگی آن نام میبرند و در تبلیغات تلویزیونی و شهری نیز چندفرزندی و فرزندآوری ترویج میشود.
ترس از سالخوردگی جمعیت
جمعیت کشور تا پایان اسفند سال گذشته، حدود ۷۷ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بوده و عدد ۳ر۱ درصد برای نرخ رشد ایران ثبت شده است. یعنی سالانه حدود یک میلیون نفر به جمعیت کشور افزوده میشود. به گفته علی اکبر محزون مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور، ایران از لحاظ جمعیت در جهان رتبه هجدهم و در آسیا رتبه دهم را دارد و در منطقه سومین کشور است.
سالخوردگی جمعیت مهمترین مسئلهای است که کارشناسان و موافقان افزایش جمعیت درباره آن ابراز نگرانی میکنند. دکتر سلیمان عباسی، عضو کمیسیون بهداشت مجلس درباره تبعات پایین آمدن نرخ باروری در کشور گفته است: «در بحث جمعیت در کشور ایران، با توجه به آمار و ارقامی که نشان داده میشود، حرکت جمعیت ایران رو به سالمندی است. این موضوع میتواند پیام خوبی برای آینده نداشته باشد. زیرا وقتی جمعیت رو به سالمندی میرود، نیاز به دارو، درمان، مراقبت، نگهداری مخصوص سالمندی دارند، در این شرایط باید نسلی وجود داشته باشد که از این میانسالان مراقبت کند، یعنی آن تعداد نیروی جوانی هم که وجود دارد، صرف این مسائل میشود، آن وقت از تحرک، پویایی، پیشرفت کشور کاسته میشود.»
با اینکه هر روز تبلیغات افزایش جمعیت و تاثیرات مثبت آن بیشتر میشود و پای آن حتی به سریالهای تلویزیونی هم کشیده شده است، باز هم به گفته مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور، هنوز هم یک سوم جمعیت کشور معادل ۳۳ر ۳ درصد خواهان تک فرزندی بوده و یا بدون فرزند هستند.
اما واقعا تک فرزندی خوب است یا بد؟!
مزایایی برای تک فرزندی
با اینکه سیاستهای کشور برای افزایش جمعیت پیش میرود، خانوادههای زیادی هستند که اکنون یک فرزند دارند و تصمیمی برای داشتن فرزند بیشتر ندارند. بسیاری از آنها قرار گرفتن تمام امکانات خانواده در اختیار یک فرزند و داشتن زمان بیشتر برای رسیدگی به او را دلیل اصلی تصمیم شان مبنی بر تک فرزندی میدانند.
هزینه کمتر برای خانواده، کنترل راحتتر تک فرزند، صمیمیت عمیق والدین با تک فرزند، آرامش خانه، احساس امنیت و اعتماد به نفس بیشتر با تک فرزند به جهت رسیدگی بیشتر به او، از مزایایی است که برای تک فرزندی شمرده میشود.
دکتر الهام شیرازی فوق تخصص روان پزشکی کودک و نوجوان و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران درباره مزایای تک فرزندی میگوید: «در همه فرهنگها و همه سطوح اقتصادى و اجتماعى، تبادل اطلاعات در خانوادههاى داراى تک فرزند بیشتر از سایر خانوادهها است و از نظر تواناییهای فکری و شناختی تک فرزندان و فرزندان اول دایره لغات وسیع تری نسبت به دیگر کودکان دارند. تک فرزندان تعامل بیشتری با والدین دارند گرچه آنها از داشتن تعامل و رقابت با برادران و خواهران محرومند. تک فرزندان بیشتر بین بزرگسالان رشد مى کنند وبیشتر با بزرگسالان سر و کار دارند، به همین علت زودتر از کودکان دیگر رفتارهاى بزرگسالانه و بالغانه از خود نشان مى دهند.»
به گفته دکتر شیرازی تک فرزندان بیشتر احساس خوشنودى از زندگى دارند و نسبت به افرادى که از خانوادههاى پرجمعیت مى آیند از زندگى لذت بیشترى مى برند.
دکتر شیرازی درباره ارتباط تک فرزندان با دیگران در جامعه میگوید: «تک فرزندان اعتماد بین فردى بالایى دارند و دیگران آنان را افرادى حمایتگر، کمککننده و تشویقکننده مى دانند. این مسئله مى تواند حاصل این واقعیت باشد که آنها از یک طرف تحت حمایت و پرورش صحیح والدین شان بودهاند و از طرف دیگر نسبت به والدین و دیگران احساس مسئولیت پیدا کرده اند. آنها از نظر اجتماعى موفقتر از دیگران هستند و وابستگىهاى بین فردى در آنها کمتر است و نسبت به افراد دیگر وقت کمترى را با دوستان شان مى گذرانند. با وجود این که مهارتهاى اجتماعى آنها خوب است، آنان بیشتر به فعالیتهاى تک نفره تمایل دارند. دوستىهاى آنها محدود ولى عمیق است. تک فرزندان در مهارتهاى اجتماعى و مهارت براى ایجاد و برقرارى روابط جدید کمبود یا ضعفى ندارند ولى در برقرارى ارتباط با دیگران محتاطانه عمل مى کنند.»
آنطور که دکتر شیرازی میگوید تک فرزندان کمترین گروهى هستند که به مراکز بهداشت روان ارجاع میشوند. آنچه فرزندان را در خطر آسیبهاى روانى قرار مى دهد، اختلال در عملکرد خانواده است و نه تک فرزند بودن آنها. اگراختلال در عملکرد خانواده وجود داشته باشد، همه فرزندان اعم از تک فرزند یا غیر تک فرزند در خطر قرارمى گیرند.
وقتی یک فرزند داشتن خوب نیست
البته تک فرزندی خالی از عیب و ایرادهم نیست. وابستگی شدید والدین به تک فرزند که سبب اضطراب فرزند هم میشود، تنهایی، انزوا، عدم تحمل فشارهای روحی، سرخوردگی، حساسیت فراوان والدین درباره رفتار وگفتار تک فرزند، مراقبت بیش از حد والدین که استقلال تک فرزند را به خطر میاندازد، وابستگی شدید تک فرزند به والدین که مانع دوست یابی او در ارتباط با همسالان میشود، تأثیر منفی بر رشد تک فرزند به جهت نبودن رقابت بازی یا درگیری با برادر یا خواهر، از معایبی است که برای تک فرزندی شمرده میشود.
دکتر الهام شیرازی در این باره میگوید: «گاهى رفتار و توقعات والدین به شکلى است که تک فرزندان و فرزندان اول، احساس مسئولیت زیادى پیدا مى کنند. و در نتیجه، این فرزندان خودشان را مسئول حفاظت از قوانین، ارزشها و توقعات خانواده و حتى اقوام و فامیل مى دانند. آنها تصور مى کنند که همیشه باید کاملاً مفید و ثمربخش باشند. آنها حتى به اشتباه خودشان را مسئول برطرف کردن نقایص و کاستىهاى والدین مى دانند و دائم در پى این هستند که نیازهاى عاطفى و یا آرزوهاى برآورده نشده آنها را برآورده کنند.»
محبت بیش از اندازه والدین به فرزند، یکی از مهمترین ایرادهایی است که درباره تک فرزندی گفته میشود. به گفته دکتر شیرازی اگر والدین با روشهاى صحیح فرزندپرورى آشنا نباشند، ممکن است که بیش از حد به فرزند یا فرزندان شان محبت و توجه کنند. این افراط در محبت و توجه کردن باعث میشود کودک روند رشد شخصیتى درستی نداشته باشد. اغلب تک فرزندها مورد توجه خاص والدین و اقوام قرار مى گیرند و معمولاً والدین فکر مى کنند که چون فقط همین یک فرزند را دارند، پس باید هرچه خواست برایش تهیه کنند و هرکارى که گفت انجام بدهند. آنها تصور مى کنند که چون همین یک بچه را دارند مى توانند تمام سرمایههاى مادى و معنوى خود را در اختیار او بگذارند و متأسفانه این براى رشد شخصیت فرزند بسیار بد است.»
از سوی دیگر گاهی والدین برای اینکه کودک شان به اصطلاح لوس نباشد، سختگیرى بیشتری میکنند و اجبار، تربیتهاى سختگیرانه و نظم بیش از حد هم آثار مخرب و نامطلوبى دارد. دکتر شیرازی میگوید: «برخى والدین توجه نمى کنند که اگر قرار باشد تنها فرزندشان تمام خواستهاى افراد خانواده و اقوام رابرآورده کند، فشار زیادى به او وارد مى شود. اگر مادر، پدر، مادربزرگ، خاله، دایى و… هرکدام انتظار داشته باشند که او آرزوهایشان را برآورده کند، به تک فرزند القا مى شود که او باید به خواستههاى همه پاسخ بدهد. در نتیجه فشار بسیار زیادى را روى خود احساس مى کند در صورتی که در خانوادههایى که چند فرزند دارند بار خواستههاى والدین و اقوام روى همه فرزندان تقسیم مى شود.»
code