جنگ فعلی اوکراین در واقع آغاز مجدد جنگ سردی است که بعد از جنگ دوم جهانی بین اتحاد جماهیر شوروی و جهان غرب در جریان بود و نیرویهای ایدئولوژیک آمریکا و شوروی با یکدیگر درگیر بودند. پوتین و حلقه نزدیک یارانش در واقع میراث دار ایدئولوژیکی دوران جنگ سرد هستند که از فروپاشی شوروی سابق هنوز احساس سرافکندگی میکنند و بازیابی دوران اقتدار گذشته روسیه را خواهانند. آنچه پوتین در سر دارد و برای دست یافتن به آن تقلا میکند این است که زمان را به عقب برگرداند و به دورانی بازگردد که روسیه و آمریکا هر یک حوزه نفوذ خود را داشتند و به خاطر دارا بودن زرادخانههای اتمی از لحاظ نظامی توازن قوا برقرار بود.
خلاصه آنکه غرور نظامی و جاهطلبی سیاسی پوتین او را از مدار تعادل خارج کرد و آمریکا و اتحادیه اروپا کوشیدند تا از آتش دور بمانند و او را به منجلابی کشاندند که برای گریز و رهایی از آن و تحمل تبعات و عوارض جانبی آن باید بهای سنگینی بپردازد. پوتین تصور میکرد که بیهیچ پیامدی میتواند اصول پذیرفته شده حقوق بینالمللی، عرف جاری در روابط بین کشورها، مفاد منشور ملل متحد و به طور کلی تمامی نظامات و معیارهای حاکم بر روابط کشورها در جامعه بینالمللی را زیر پا بگذارد؛ غافل از آنکه هنوز جنگ به آخر نرسیده، صرف نظر از تبعات ناگوار سیاسی به خاطر اعمال تحریمها به زودی لطمات و عوارض اقتصادی شدیدی اقتصاد روسیه را درگیر خواهد کرد. حتی به فرض در هم شکستن مقاومت ارتش اوکراین، ادامه حضورش در این کشور برایش بسیار گران تمام خواهد شد زیرا حمله نظامی به اوکراین احساسات میهنپرستانه مردم این کشور را بیشتر تحکیم و تقویت کرده و لاجرم عرصه را بر او تنگتر خواهد کرد و هزینههای سنگینی به حسابش منظور خواهد شد. حضور نظامیان روسیه در اوکراین شاید مصداق این مثال باشد که روی سر نیزه میتوان تکیه کرد ولی نمیتوان روی آن نشست. صرف نظر از آمریکا و اتحادیه اروپا برخورد و نگرش جامعه جهانی با لشکرکشی روسیه به اوکراین غالباً بسیار منفی بوده و نکوهش دولتها و ملتهای مختلف جهان را در پی داشته است. در اجلاس اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد که برای بررسی جنگ اوکراین تشکیل شد و طی قطعنامهای ۱۴عضو شورای امنیت به ارجاع موضوع برای رسیدگی به اجلاس اضطراری مجمع عمومی رأی دادند، تنها رأی مخالف از سوی نماینده دائم روسیه در سازمان ملل متحد داده شد؛ حتی دولت چین هم در کنار روسیه قرار نگرفت و از دادن رأی مخالف به قطعنامه امتناع کرد.
غرض از نگارش این مختصر، جانبداری از موضع جهان غرب نسبت به جنگ اوکراین نیست. غرض این است که در مسائل بینالمللی از این قبیل اتخاذ مواضع سیاسی توسط دولتها باید فارغ از ملاحظات و مصلحت اندیشیهای سیاسی کوتاه مدت و در راستای اصول حقوق بینالمللی و مفاد منشور ملل متحد و منافع بلندمدت ملی اتخاذ شود. حافظه تاریخی ملت ایران هنوز خودداری ارتش شوروی برای خروج از ایران بعد از پایان جنگ دوم جهانی و واقعه آذربایجان را فراموش نکرده است. حمله نظامی یک همسایه قدرتمند به همسایه ضعیفتر با هر معیاری درخور نکوهش است و به هیچ وجه نمیتوان آن را توجیه کرد.
لشکر کشی به خاک کشور همسایه، بمباران و موشک باران مناطق غیرنظامی، کشتار غیرنظامیان و زنان و کودکان و آوارگی و بی خانمانی صدها هزار نفر از مردم یک کشور همسایه برای ارضاء مطامع سیاسی و ایدئولوژیکی پوتین، از دیدگاه وجدان بشری مردود و محکوم است.
همچنان که عبدالله شهید، رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در آغاز جلسه اضطراری مجمع عمومی گفت: جلسه مزبور نماینده وجدان جمعی بشریت است و قدرت آن ریشه در اقتدار اخلاقی دارد.
در این جلسه عبدالله شهید از نمایندگان همه ملتها خواست که شجاعت اخلاقی نشان دهند و در سخنان خود نه برای دامن زدن به جنگ بلکه برای دادن فرصتی به صلح استفاده کنند.
به امید آنکه آتش افروزان این جنگ خانمانسوز به ندای وجدان جمعی بشریت توجه کنند و به صلح، فرصتی بدهند.